[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی التزهید من الدنیا:

نَحْمَدُهُ عَلَی مَا کَانَ وَ نَسْتَعِینُهُ مِنْ أَمْرِنَا عَلَی مَا یَکُونُ، وَ نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِی الْأَدْیَانِ کَمَا نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِی الْأَبْدَانِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 4، ص: 338-335

و من خطبة له علیه السلام فی التزهید من الدنیا.

از خطبه های امام علیه السلام است که پیرامون زهد در دنیا سخن می گوید

.

خطبه در یک نگاه:

با توجه به اینکه امام علیه السلام- طبق بعضی از روایات- این خطبه را به عنوان خطبه نماز جمعه ایراد فرموده است، سعی می کند که در آن مردم را به زهد در دنیا ترغیب کند و چنان از بی وفایی دنیا و ناپایداری آن سخن بگوید که طالبان و عاشقان دنیا از آن دلسرد شوند و فریب زرق و برق آن را نخورند؛ مخصوصاً تصویر زنده ای از کسانی ارائه می دهد که به خاطر از دست رفتن عزیزانشان، اشک می ریزند و گروهی دیگر آنها را تسلیت می گویند و گروههای دیگری که در بستر بیماری افتاده اند و با مرگ دست به گریبانند؛ تا غافلان را بیدار و مست های هوا و هوس را هوشیار کند و در مجموع، داروی شفابخشی است برای بیماردلان دنیا پرست و غافلان مغرور و مست.

تقاضای سلامت دین و تن:

امام(علیه السلام) در آغاز و مقدّمه این خطبه، به حمد و ثنای الهی می پردازد، تا دلها آماده پذیرش سخنان آینده او شود و ضمن چهار جمله، گفتنی ها را می گوید.

نخست می فرماید: «ما خدا را بر آنچه رخ داده است، حمد و سپاس می گوییم». (نَحْمَدُهُ عَلَی مَا کَانَ).

مفهوم این سخن وسیع است: هم نعمت هایی را که از سوی خدا ارزانی شده، شامل می شود و هم حوادث تلخ و دردناک را. چرا که بندگان خاصّ خدا هر چه را از سوی اوست، نعمت و رحمت می شمرند و در برابر همه آنها سپاسگزارند.

سپس می افزاید: «و از او یاری می طلبیم، در همه کارهای آینده خود». (وَ نَسْتَعِینُهُ مِنْ أَمْرِنا عَلَی مَا یَکُونُ).

بدیهی است حمد و سپاس برگذشته است و یاری طلبیدن برای آینده; و بندگان خالص و مخلص، در برخورد با حوادث گذشته و آینده چنین اند، که یکی را سپاس می گویند و برای دیگری از پروردگار یاری می طلبند.

در سومین و چهارمین جمله، می فرماید: «ما از او سلامت در دین می طلبیم، آن گونه که سلامت در بدن ها را تقاضا می کنیم!» (وَ نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِی الأَدْیَانِ، کَما نَسْأَلُهُ المُعافاةَ فِی الاَْبدانِ).

این عبارت اشاره به نکته لطیفی است و آن اینکه اگر مردم به همان اندازه که به عافیت و سلامت جسمانی اهمیّت می دهند، به سلامت دینشان اهمیت می دادند وضع خوبی داشتند. ولی افسوس! یک بیماری مختصر جسمانی گاه انسان را به دنبال طبیبان متعدّد می فرستد، در حالی که به خاطر ده ها بیماری خطرناک معنوی و اخلاقی و دینی، حتّی به دنبال یک طبیب هم نمی رود!

بعضی از «شارحان نهج البلاغه» این سخن را از بعضی از متفکّران انسان شناس نقل کرده اند که: «اگر یک صدم اشکهایی که برای شکم های گرسنه و بدنهای برهنه ریخته می شود، برای ارواح گرسنه معرفت و برهنه از فضایل ریخته می شد، هم گرسنگی ها و برهنگی های جسمانی از بین می رفت و هم گرسنگی ها و برهنگی های روحی زایل می گشت!».(1)

این نکته نیز قابل دقّت است که ذکر «ادیان» به صورت جمع، اشاره به دین باوری نفرات انسانهاست، نه ادیان مختلف; همانگونه که جمع آوردن «ابدان» به خاطر همین منظور است.(2)


پی نوشت:

  1. شرح نهج البلاغه علاّمه جعفری، جلد 18، صفحه 9.

سند خطبه: از کسانی که قبل از مرحوم سیّد رضی و گردآوری نهج البلاغه، این خطبه را نقل کرده اند، زید بن وهب است (او از صحابه امیرمؤمنان علی علیه السلام است که بخش قابل ملاحظه ای از خطبه های آن حضرت را در کتابی به عنوان خطب امیرالمؤمنین علی المنابر فی الجُمع و الأعیاد و غیرهما جمع آوری کرده و این نخستین کتابی است که در این زمینه نگاشته شده است.) مرحوم محدّث نوری در مستدرک الوسائل این خطبه را از آن کتاب آورده است که با خطبه مورد بحث اندک تفاوتی دارد. مرحوم صدوق- که او هم قبل از سیّد رضی می زیسته است- در دو کتاب خود: معانی الأخبار و من لایحضره الفقیه تمام یا بخشی از آن را با تفاوت مختصری ذکر کرده است. افراد متعدّد دیگری که بعد از سیّد رضی می زیستند نیز، آن را در کتاب های خود آورده اند.(مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 196).