[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی أصحابه و أصحاب رسول اللّه:

أصحاب علی:

وَ لَئِنْ أَمْهَلَ [اللَّهُ] الظَّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بالْمِرْصَاد عَلَی مَجَاز طَرِیقِهِ وَ بمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِیقِهِ. أَمَا وَ الَّذی نَفْسی بیَدهِ لَیَظْهَرَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ عَلَیْکُمْ، لَیْسَ لِأَنَّهُمْ أَوْلَی بالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَ لَکِنْ لِإِسْرَاعِهِمْ إِلَی [بَاطِلِهِمْ] بَاطِلِ صَاحِبهِمْ وَ إِبْطَائِکُمْ عَنْ حَقِّی.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 848

از سخنان آن حضرت (ع) است که در آن یاران خود را نکوهش و اصحاب رسول خدا (ص) را ستوده و می فرماید: 

شرح: 

فقوله علیه السلام: «و لئن أمهل الظّالم إلی قوله ریقه»: 

این فراز از کلام امام (ع) برای تهدید مردم شام آورده شده است، که خداوند آنها را گرفتار می کند، قوّت و نیرومندیشان را از میان خواهد برد. پروردگار در تمام حرکات، اعمال و رفتار در کمین آنهاست و در مسیر حرکتشان که گمراهی و ضلالت است قرار گرفته است. روزی گلویشان را گرفته، و جانشان را می ستاند. 

از به کار بردن واژه «شجی» و بر «مرصاد» بودن خدا، فهمیده می شود که حق تعالی، ستمگران را به کیفر و عقوبت گرفتار می کند (هر چند این عقوبت تأخیر داشته باشد، امّا قطعی و یقینی است) چنان که خود در این باره می فرماید:

«أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبهِمْ فَما هُمْ بمُعْجِزینَ أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ» سپس امام (ع) سوگند یاد می کند که اصحاب معاویه بر آنها پیروز می شوند، تا مگر کوفیان را بر مقاومت و پایداری بسیج کند. پس از آن تصوّر بعضی را در علّت پیروزی اصحاب معاویه بر یارانش را که موجب ضعف روحیّه آنها می شود رد کرده، می فرماید: دلیل غلبه اصحاب معاویه بر حق بودنشان نیست، بلکه پیروی بیچون و چرای آنها از دستورات معاویه در امر باطل و تسامح خودداری شما از پیروی از من با وجودی که حقّم می باشد زیرا پیروزی و موفقیّت در وحدت کلمه و فرمانبرداری از امام و پیشواست نه این که به حقّانیّت امام اعتقاد داشته باشی ولی در عمل و میدان کارزار او را رها کرده و تنها بگذاری. 


امام (ع) سخن را در توبیخ و اهانت مردم کوفه ادامه داده، و بدلیل تخلّف و سرپیچی از دستوراتش از آنها اظهار تنفّر و انزجار کرده می فرماید: «و لقد اصبحت الأمم الی قوله رعیّتی»: «امّتها از سلطانشان می ترسند امّا عجب این است من که علی هستم از پیروانم می ترسم» بطور طبیعی و همگانی رعایا از سلطان خود می ترسند، وقتی که قضیّه بر عکس باشد یعنی امیر از افراد تحت امرش بترسد چنان پیروانی سزاوار ملامت و سرزنش هستند و هیچ بهانه و دلیلی بر علیه حاکم خود ندارند. 

همین تخلّف از دستور امام (ع) که دقیقا نوعی ظلم بر خودشان بود، آنها را مستحقّ تنفّر و انزجار امام (ع) کرد. چه آن حضرت در موارد زیادی آنها را مورد تفقّد و دلسوزی قرار داد. از جمله روز حکمیّت در صفّین، ولی آنها نصیحت و صلاحدید امام (ع) را نپذیرفته و بعنوان تمرّد از دستور به آن حضرت گفتند: اگر بحکمیّت راضی نشوی آنچه با عثمان کردیم با تو خواهیم کرد.