[hadith]هُوَ الَّذی اشْتَدَّتْ نِقْمَتُهُ عَلَی أَعْدَائِهِ فِی سَعَةِ رَحْمَتِهِ، وَ اتَّسَعَتْ رَحْمَتُهُ لاَِوْلِیَائِهِ فِی شدَّةِ نِقْمَتِهِ، قَاهِرُ مَنْ عَازَّهُ، وَ مُدَمِّرُ مَنْ شَاقَّهُ، وَ مُذلُّ مَنْ نَاوَاهُ، وَ غَالِبُ مَنْ عَادَاهُ. مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفَاهُ، وَ مَنْ سَأَلَهُ أَعْطَاهُ، وَ مَنْ أَقْرَضَهُ قَضَاهُ، وَ مَنْ شَکَرَهُ جَزَاهُ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 3، ص: 648-645

 

هیچ کس همتای او نیست!

در این بخش از خطبه، امام(علیه السلام) به قدرت عظیم پروردگار و شدّت مجازات های او، در عین رحمتش اشاره کرده و ضمن شش جمله کوتاه و پرمعنا این حقیقت را شرح می دهد. نخست می فرماید: «او کسی است که کیفرش بر دشمنانش شدید است، در عین این که رحمت او نیز گسترده است (در جای خود مجازات سنگین و در جای خود رحمت واسعه دارد).» (هُوَ الَّذی اشْتَدَّتْ نِقْمَتُهُ عَلَی أَعْدَائِهِ فِی سَعَةِ رَحْمَتِهِ).

در دومین جمله می فرماید: «و گستره رحمتش دوستانش را فراگرفته، در عین اینکه کیفرش (نسبت به دشمنان) شدید است». (وَ اتَّسَعَتْ رَحْمَتُهُ لاَِوْلِیَائِهِ فِی شدَّةِ نِقْمَتِهِ).

این دو جمله به یک حقیقت از دو زاویه نگاه می کند و آن اینکه: رحمت واسعه الهی، مانع شدّت کیفر او نیست، همان گونه که کیفر شدید او مانع رحمت واسعه اش نمی باشد. و در واقع مسأله «خوف» و «رجاء» که عامل اصلی حرکت به سوی کمالات است، به عالی ترین صورتی در این دو عبارت ترسیم شده است; تا بندگان، یک چشم به رحمتش بدوزند و با چشم دیگر، مراقب مجازاتش باشند; نه غافل شوند و نه مأیوس، بلکه با بال و پر «خوف» و «رجاء» به سوی او به پرواز درآیند.

در توصیف های بعد می فرماید: «هر کس قصد همتایی او کند، مغلوبش می سازد.» (قَاهِرُ مَنْ عَازَّهُ).(1)

«و هر کس که به منازعه با او برخیزد، هلاکش می کند.» (وَ مُدَمِّرُ(2) مَنْ شَاقَّهُ(3)).

«و آن کس که از درِ مخالفت درآید، خوارش می کند.» (وَ مُذلُّ مَنْ نَاوَاهُ).(4)

«و هر کس به دشمنی او قیام کند، مغلوبش می سازد.» (وَ غَالِبُ مَنْ عَادَاهُ).

در این اوصاف چهارگانه، به حاکمیّت مطلقه خداوند بر جهان هستی اشاره شده; خداوندی که رحمت واسعه اش در جمله های قبل دوبار تکرار شد. ولی رحمت واسعه او، دلیل بر این نیست که زورگویان و قدرتمندان و ظالمان بتوانند در برابر اراده او کمترین مقاومتی داشته باشند و اگر گاه به آنها مهلت می دهد، علّت هایی دارد; از قبیل: «آزمایش آنها و بندگان، و یا مجازات بعضی از ظالمان به وسیله بعض دیگر». این تعبیرات نیز برگرفته از آیات قرآن مجید است و نشان می دهد که همه جا امام(علیه السلام) در سایه آیات قرآن سیر می کند.

در داستان فرعون می خوانیم: «فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلَی* فَأَخَذَهُ اللّهُ نَکَالَ الاْخِرَةِ وَ الاُْولَی; فرعون گفت: من پروردگار برتر شما هستم! از این رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت».(5)

آنگاه بعد از ذکر این اوصاف شش گانه، چنین نتیجه گیری می فرماید: «آن کس که بر او توکّل کند، خداوند مشکلاتش را کفایت می کند و هر کس از او چیزی بخواهد به او عطا می نماید. آن کس که به او قرض دهد، (در راهش انفاق کند) به او بازمی گرداند، و آن کس که شکر نعمتش را بجا آورد، پاداشش می دهد.» (مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفَاهُ، وَ مَنْ سَأَلَهُ أَعْطَاهُ، وَ مَنْ أَقْرَضَهُ قَضَاهُ، وَ مَنْ شَکَرَهُ جَزَاهُ).

این نتایج چهارگانه از اوصاف پیشین، در واقع به خاطر آن است که کسی که دارای برترین قدرت ها است و صاحب رحمت واسعه و گسترده است، باید پناهگاه متوکّلان و عطاکننده سائلان و پاداش دهنده انفاق کنندگان و شکرگزاران باشد.

بنابراین، آن کس که محروم از رحمت و عطا و جزای او شود، در حقیقت خودش کوتاهی کرده: به درِ خانه او نرفته، به او قرض نداده، یا شکر نعمت هایش را به جا نیاورده است.

تعبیر به «قَرْض» در مورد انفاق بر مستمندان، یا به خاطر آن است که خداوند کفیل آنها است و هر کس چیزی به آنها بدهد گویی به خدا داده و یا به خاطر این است که نهایت لطف خود را در تعبیر نشان دهد، تا مایه تشویق همگان گردد; زیرا تعبیری از این بالاتر نمی شود که خداوند بخشنده تمام نعمت ها، خدایی که خزائن آسمانها و زمین در دست قدرت او است، به انسانِ سرتا پا نیاز بگوید: «از آنچه داری به من قرض ده! و در راه من انفاق کن! و من دهها و گاه صدها و گاه هزاران برابر، به تو می دهم و این ربا و فزونی در میان من و تو، مشکلی ایجاد نمی کند!»

این بیانات زیبای امام(علیه السلام) همچنان مملوّ از محتوای آیات قرآن است. قرآن می فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ; آن کس که بر خدا توکّل کند، خدا کفایت امرش را می کند».(6)

و نیز می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضَاً حَسَنَاً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً; کیست که به خدا «قرض الحسنه ای» دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده انفاق کند) تا آن را برای او چندین برابر کند؟»(7).

و همچنین می فرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ; اگر شکر نعمتم را بجا آورید، بر شما افزون می کنم».(8)


پی نوشت:

  1. «عازّ» از مادّه «معازّه» و از ریشه «عزّت» به معنای غلبه گرفته شده است و «عزیز» به کسی می گویند که بر دشمنان چیره شود و منظور از این واژه در خطبه بالا این است که: «اگر کسی درصدد این برآید که بر اراده خدا غلبه کند...».

  2. «دَمَّرَ» از ماده «تدمیر» به معنای هلاک کردن است و ریشه اصلی آن «دمار» به معنای هلاک است.

  3. «شاقّ» از مادّه «مشاقـّه» به معنای مخالفت و دشمنی است و از ریشه «شقاق» به معنای شکاف گرفته شده; و از آنجا که دشمن همیشه در طرف مقابل قرار می گیرد و خود را جدا می سازد به عمل او «شقاق» گفته می شود.

  4. «ناوا» از ریشه «نوء» (بر وزن نوع) به معنای قیام کردن و برخاستن با زحمت است و در خطبه بالا اشاره به کسانی است که با زحمت، به مقابله با اراده پروردگار برمی خیزند و خداوند آنها را ذلیل می کند. 

  5. سوره نازعات، آیه 24-25.

  6. سوره طلاق، آیه 3.

  7. سوره بقره، آیه 245.

  8. سوره ابراهیم، آیه 7.