[hadith]فَاعْتَبرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا تِیکَ الَّتِی آبَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ بهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَیْهَا مُحَاسَبُونَ، وَ لَعَمْرِی مَا تَقَادَمَتْ بکُمْ وَ لَا بهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْیَوْمَ مِنْ یَوْمَ کُنْتُمْ فِی أَصْلَابهِمْ ببَعِیدٍ. وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَکُمُ الرَّسُولُ شَیْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُکُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُکُمُ الْیَوْمَ بدُونِ أَسْمَاعِکُمْ بالْأَمْس وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِیتُمْ مِثْلَهَا فِی هَذَا الزَّمَانِ، وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَیْئاً جَهِلُوهُ وَ لَا أُصْفِیتُمْ بهِ وَ حُرِمُوهُ، وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بکُمُ الْبَلِیَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا رِخْواً بطَانُهَا، فَلَا یَغُرَّنَّکُمْ مَا أَصْبَحَ فِیهِ أَهْلُ الْغُرُورِ فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَی أَجَلٍ مَعْدُودٍ.[/hadith]

قوله علیه السلام: فاعتبروا عباد اللّه: 

بدنبال بر شماری ویژگیهای دوران فترت، با عبارت فوق امام (ع) موضوعی که قصد بیان آن را داشته آغاز کرده، و فرموده است: بندگان خدا از آن وضع و حالتی که پدرانتان در آن قرار داشتند عبرت بگیرید. کلام امام (ع) اشاره به اعمال زشتی است که جامعه در دوران فترت بدانها مبتلا بود، یعنی رفتارهای ناروایی که پدران و برادرانشان در دوره فترت و زمان دعوت رسول گرامی اسلام بدان گرفتار بوده و آن را انجام می دادند. 

قوله علیه السلام: فهم بها مرتهنون. 

اعمال و رفتاری که بدنهایشان در آن حبس گردیده و زنجیرهایی که بوسیله آن صفات ناروا بر دست و پایشان نهاده شده و آنها را در دام خود گرفتار ساخته بود. 

قوله علیه السلام: و لعمری الی قوله ببعید: 

با عبارت فوق امام (ع) مردم زمان خود را، به مردم زمان فترت تشبیه کرده، و اینان را همچون پدران 

 

                         ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2    ، صفحة 660

گناهکارشان دانسته، احوال و زمان اینان را در اموری شبیه احوال و زمان گذشتگان ترسیم کرده است. 

1-  ای مردم پدران شما دارای چنان اعمال زشتی بودند حال و زمان پسران از احوال و زمان پدرانشان، در انجام و ترک امور چندان فاصله ای ندارد. 

2-  با این که رسول خدا (ص) چیزی از دستورات الهی را بگوش آنها نرسانده بود، ولی من بسیاری از امور را برای شما بیان کرده ام، مع الوصف فرقی میان شما و آنها دیده نمی شود (بلکه می توان گفت حال اینان از حال پدرانشان زارتر است، چه پیامبر آنها را ارشاد نکرده بود و اینان را ارشاد کرده است) 3-  تفاوتی میان قدرت شنوایی شما با آنها نیست (که بهانه ای برای فرار از تکلیف و وظیفه باشد) 4-  سایر اعضا و جوارحی که گذشتگان داشتند و با آنها کسب کمال می کردند، در شما نیز هست با این حال کسب کمالی در شما نیست. 

5-  شما در مورد آنچه پدرانتان نسبت به آنها جاهل بودند، چیزی نیاموخته اید تا بدان سبب میان شما با آنها فرقی باشد. 6-  شما از دنیا چیز مطلوبی انتخاب نکردید که پدرانتان فاقد آن باشند، و بدین سبب بر آنان مزیت پیدا کرده باشید. خلاصه سخن این که اوضاع و احوال شما مانند اوضاع و احوال مردمان دوران فترت و نبودن رسول الهی است و صد البتّه که با توجّه بهدایت و ارشاد رسول اکرم شمایان مورد توبیخ و ملامت هستید. 

مقصود امام (ع) از این که مردم زمان خود را شبیه، مردم دوران فترت، و رفتار و کردار اینان را چون رفتار و کردار آنان دانسته دو چیز است: الف: ایجاد نفرت نسبت به معصیت کاران گذشته، که با دستورات الهی مخالفت کردند. 

ب: تشویق و ترغیب، به انتخاب کسانی که فرمانبرداری از خدا و رسول 

 

                         ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2    ، صفحة 661

کردند زیرا وقتی که میان مردم زمان حضرت و پیشینیان مشابهت بر قرار شود، در تمام خصوصیات و لوازم شباهت پیدا می شود. بنا بر این آن که به معصیت کاران گذشته شباهت داشته باشد، چون آنان به عذاب دردناک گرفتار می شود، و کسی که به نیکوکاران سابق شباهت پیدا کند، پاداش با ارزشی که به آنها داده شود به اینان نیز داده خواهد شد. 

قوله علیه السلام: و لقد نزلت بکم البلیّة. 

بعید نیست که این سخن امام (ع) برای ترساندن مردم از گرفتار شدن به حکومت و پادشاهی بنی امیّه باشد. 

و این که فرموده است جائلا خطامها، استعاره بالکنایه از خطر و سختی حال کسانی است که به دولت بنی امیّه تکیه زده، و اعتماد کنند. چه، وقتی که حکومت آنها از نظام شریعت بیرون و مطابق تخیّلات و اوهام اداره می شد اعتماد کننده به چنان حکومتی از ناحیه دین و جانش در خطر بود. چنان که هرگاه شخصی بر ناقه مهار گسیخته سوار شود، بر سالم ماندن وی اعتماد نیست، زیرا ناقه ای که مهارش رها و تنگش سست و بی اعتبار باشد، خطرناک است و بعید نیست که از بالای شتر بر زمین افتد و بهلاکت رسد. 

(پس از اعلام خطر گرفتار شدن به حکومت بنی امیّه) امام (ع) مردم را نهی کرده و بر حذر می دارد که مانند اهل غفلت به متاع و زیباییهای دنیا مغرور نشده و فریب نخورند و با استعاره آوردن لفظ «ظلّ» در قلب دنیا خواهان ایجاد نفرت می کند. 

وجه شباهت میان سایه و دنیای بی اعتبار این است که هر دو بلند و طولانی به نظر می رسند ولی زمان معیّنی داشته و بهنگام سرآمد وقتشان از میان می روند. 

90 و من خطبة له ع و تشتمل علی قدم الخالق و عظم مخلوقاته، و یختمها بالوعظ

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَیْرِ رُؤْیَةٍ وَ الْخَالِقِ مِنْ غَیْرِ رَوِیَّةٍ

                        نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 123

الَّذی لَمْ یَزَلْ قَائِماً دَائِماً إِذْ لَا سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لَا حُجُبٌ ذَاتُ إِرْتَاجٍ وَ لَا لَیْلٌ دَاجٍ وَ لَا بَحْرٌ سَاجٍ وَ لَا جَبَلٌ ذُو فِجَاجٍ وَ لَا فَجٌّ ذُو اعْوِجَاجٍ وَ لَا أَرْضٌ ذَاتُ مِهَادٍ وَ لَا خَلْقٌ ذُو اعْتِمَادٍ ذَلِکَ مُبْتَدعُ الْخَلْقِ وَ وَارِثُهُ وَ إِلَهُ الْخَلْقِ وَ رَازقُهُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ دَائِبَانِ فِی مَرْضَاتِهِ یُبْلِیَانِ کُلَّ جَدیدٍ وَ یُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِیدٍ قَسَمَ أَرْزَاقَهُمْ وَ أَحْصَی آثَارَهُمْ وَ أَعْمَالَهُمْ وَ عَدَدَ أَنْفُسهِمْ وَ خَائِنَةَ أَعْیُنِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ مِنَ الضَّمِیرِ وَ مُسْتَقَرَّهُمْ وَ مُسْتَوْدَعَهُمْ مِنَ الْأَرْحَامِ وَ الظُّهُورِ إِلَی أَنْ تَتَنَاهَی بهِمُ الْغَایَاتُ هُوَ الَّذی اشْتَدَّتْ نِقْمَتُهُ عَلَی أَعْدَائِهِ فِی سَعَةِ رَحْمَتِهِ وَ اتَّسَعَتْ رَحْمَتُهُ لِأَوْلِیَائِهِ فِی شدَّةِ نِقْمَتِهِ قَاهِرُ مَنْ عَازَّهُ وَ مُدَمِّرُ مَنْ شَاقَّهُ وَ مُذلُّ مَنْ نَاوَاهُ وَ غَالِبُ مَنْ عَادَاهُ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفَاهُ وَ مَنْ سَأَلَهُ أَعْطَاهُ وَ مَنْ أَقْرَضَهُ قَضَاهُ وَ مَنْ شَکَرَهُ جَزَاهُ عِبَادَ اللَّهِ زنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا وَ حَاسبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِیقِ الْخِنَاقِ وَ انْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّیَاقِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ یُعَنْ عَلَی نَفْسهِ حَتَّی یَکُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنْ غَیْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظ