[hadith]تنبیه الخلق‏:

عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِدَاراً وَ مَرْبُوبُونَ اقْتِسَاراً وَ مَقْبُوضُونَ احْتِضَاراً وَ [مُضَمِّنُونَ‏] مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً وَ کَائِنُونَ رُفَاتاً وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً وَ مَدینُونَ جَزَاءً وَ مُمَیَّزُونَ حِسَاباً؛ قَدْ أُمْهِلُوا فِی طَلَب الْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبیلَ الْمَنْهَجِ وَ عُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِب وَ کُشفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّیَب وَ خُلُّوا لِمِضْمَارِ الْجِیَاد وَ رَوِیَّةِ الِارْتِیَاد وَ أَنَاةِ الْمُقْتَبس الْمُرْتَاد فِی مُدَّةِ الْأَجَلِ وَ مُضْطَرَب الْمَهَلِ‏.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 525-522

لغات:

قسر: قهر و جبر. 

اجداث: قبور مفرد آن جدث می باشد. 

رفات: استخوانهای پوسیده و امثال آن. 

مدینون: جزا داده شده، دریافت کننده پاداش. 

مستعتب: طلب رضایت کننده، رضایت خواه. 

سدف: جمع سدفه: تاریکی شب. 

ریب: شبه و شک. 

ارتیاد: طلب، مطالبه کردن. 

شرح:

امام (ع) در این بخش از خطبه، برای انسانها سیزده صفت به شرح ذیل بیان می کند:

اوّل: انسانها از روی قدرت آفریده شده اند. بدین توضیح که خداوند آنها را آفرید بی آنکه خود در آفرینششان نقشی داشته باشند، بلکه با قدرت قادر متعال و مستقل از مشارکت غیر در این خلقت بوجود آمده اند. توجّه به این حقیقت آنها را از معصیت پروردگار باز می دارد. 

دوّم: همه موجودات بویژه انسانها با جبار تحت تربیت پروردگار قرار دارند. بدین معنی که، مالکیّت پروردگار نسبت به آنها اختیاری آنها نیست، تا در فرمانبرداری یا معصیت مختار باشند. 

سوّم: به هنگام مرگ انسانها در قبضه اختیار اویند. بدین توضیح که بهنگام فرا رسیدن اجل قبض روح شده و به پیشگاه حق تعالی احضار می شوند. 

چهارم: پس از فوت لزوما به خاک سپرده می شوند. 

پنجم: استخوانهایشان تبدیل به خاک می شود. یعنی طبیعت ذاتی آنها این است که خاک شوند. 

ششم: در روز قیامت منفرد و تنها مبعوث خواهند شد، چنان که حق تعالی در این مورد می فرماید:«وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً» بدین معنی که زن و فرزند، مال و منالتان را بهمراه ندارید. 

هفتم: در قیامت انسانها پاداش خویش را از نیک یا بد، دریافت می دارند، زیرا عدالت ایجاب کننده چنین مجازاتی است. 

هشتم: در آن روز به حساب همگان رسیدگی دقیق شده، زشت و زیبای اعمال شمارش می شود چنان که خداوند متعال می فرماید:«لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا». 

کلمات «حسابا» و «جزاء» در عبارت حضرت با فعلی که از جنس مصدرشان نیست، منصوب شده اند. 

نهم: انسانها در دنیا مهلت می یابند که راه نجاتی را برای خود جستجو کنند. بدین توضیح که خداوند در دنیا بدانها فرصت می دهد که رهایی و نجات خود را از تاریکیهای نادانی فراهم ساخته تا از فرورفتن در معاصی بیرون آیند و برحمت و بخشش بینهایت حق تعالی بپیوندند. 

دهم: در دنیا راه راست به انسانها نشان داده شده است. یعنی مطابق فطرتشان بدانها الهام شده و با نشانه های واضحی که بوسیله انبیا و شرایع آسمانی نمایانده شده است به سوی بهشت و پیشگاه قدس الهی راهنمایی شده اند. 

یازدهم: انسانها باندازه ای که بخواهند رضایت خدا را کسب کنند، به آنها عمر و مهلت داده شده است. بدین شرح که اگر انسانها اراده کنند خدای را خوشنود سازند و از زشت کاری و گمراهی باز گردند، فرصت دارند و خداوند با آنها مدارا کرده و مدّت طولانی عمر را زمان مناسبی برای بازگشت به طاعت و فرمانبرداری و عمل صالح و شایسته، در اختیار آنها قرار داده است. امام (ع) در این عبارت مدّت عمر را به فرصتی برای طلب رضایت تشبیه کرده و نازل منزله آن دانسته است، چه عمر طولانی به لحاظی همان مهلت و فرصت انجام کار نیک می باشد. کلمه «مهل» به عنوان مفعول مطلق منصوب است. 

دوازدهم: خداوند از پیش چشم انسانها تاریکیهای شک را مرتفع کرده است. بدین توضیح که خداوند به انسانها عقل و خرد داده و انبیاء را برای ارشاد آنها مبعوث فرموده، تاریکیهای شک، شبهه و جهل را از دید و بصیرت آنها دور ساخته است. 

سیزدهم: دنیا میدان مسابقه نیکوکاری انسانهاست بدین معنی که انسانها آزادند تا جانهای خود را به زیور تقوا بیارایند و توشه پرهیزگاری برگیرند.

امام (ع) کلمه «مضمار» را که بمعنی میدان مسابقه است استعاره بکار گرفته و سپس این استعاره را با اضافه کردن کلمه «جیاد» که بمعنی اسب می باشد استعاره ترشیحیّه کرده است زیرا بهترین میدان مسابقه آن است که اسبها برای برگزاری مسابقه آورده شوند. و بعلاوه معنای استعاره ای کلام حضرت گویای این حقیقت است که باید مسابقه انسانها در دنیا، مسابقه در جهت نیکیها و اعمال شایسته باشد. وجه شباهت و استعاره بودن این سخن را قبلا توضیح داده ایم. 

معنی «تضمیر» در کلام امام (ع) که«ألا و إنّ الیوم المضمار و غدا السّباق»

همین واقعیت است تا تشویق بر انجام اعمال نیک باشد. یعنی امروز روز آمادگی و انجام اعمال نیک است و فردای قیامت روز جلو افتادن در مقامات الهی که برای بندگان شایسته فراهم شده است. 


فراز دیگر سخن امام (ع):«خلّو لرویّة الارتیاد»

نیز معنای استعاره ای دارد و بدین شرح است که انسانها آزاد گذاشته شده اند تا در آنچه که موجب خلوص در اطاعت خدا می شود، فکر کنند و در به دست آوردن جرقّه ای از انوار الهی که سبب روشنی جانشان در طول زندگانی می شود بیندیشند و در این مدّت طولانی عمر برای رفع اضطراب و نگرانی، کمالات لازم را به دست آورند. البتّه آن که از بندگان حق تعالی دارای این حالات معنوی شود و از جانب خداوند این همه نعمت بدو افاضه شود، شایسته نیست که معصیت پروردگار جهانیان کرده، و نعمت های او را کفران نماید هر چند انسان بسیار ناسپاس است.