[hadith]فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِیَّةَ ذی لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَهُ وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ وَ أَظْمَأَ الرَّجَاءُ هَوَاجِرَ یَوْمِهِ وَ ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ وَ أَوْجَفَ الذِّکْرُ بلِسَانِهِ وَ قَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ وَ تَنَکَّبَ الْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ السَّبیلِ وَ سَلَکَ أَقْصَدَ الْمَسَالِکِ إِلَی النَّهْجِ الْمَطْلُوب وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلَاتُ الْغُرُورِ وَ لَمْ تَعْمَ عَلَیْهِ مُشْتَبهَاتُ الْأُمُورِ ظَافِراً بفَرْحَةِ الْبُشْرَی وَ رَاحَةِ النُّعْمَی فِی أَنْعَمِ نَوْمِهِ وَ آمَنِ یَوْمِهِ، وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ الْعَاجِلَةِ حَمِیداً وَ قَدَّمَ زَادَ الْآجِلَةِ سَعِیداً وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ وَ أَکْمَشَ فِی مَهَلٍ وَ رَغِبَ فِی طَلَبٍ وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ وَ رَاقَبَ فِی یَوْمِهِ غَدَهُ وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ، فَکَفَی بالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالًا وَ کَفَی بالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالًا وَ کَفَی باللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِیراً وَ کَفَی بالْکِتَاب حَجِیجاً وَ خَصِیماً. أُوصِیکُمْ بتَقْوَی اللَّهِ الَّذی أَعْذَرَ بمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بمَا نَهَجَ وَ حَذَّرَکُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِی الصُّدُورِ خَفِیّاً وَ نَفَثَ فِی الْآذَانِ نَجِیّاً، فَأَضَلَّ وَ أَرْدَی وَ وَعَدَ فَمَنَّی وَ زَیَّنَ سَیِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّی إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِینَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِینَتَهُ أَنْکَرَ مَا زَیَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 551-543

فصل دوم:

در بیان ویژگیهای صراط و بر حذر بودن از خطرات آن و تشویق بر پرهیزکاری است. 

لغات: 

تهجد: عبادت در شب. 

غرار: خواب اندک. 

ارجف: شتاب کرد. 

مخالج: امور سرگرم کننده. 

اکمش: تصمیم خود را عملی کرد، در جایی گام نهاده است که راه بازگشت نیست. 

شرح: 

قوله علیه السلام: «فاتقو اللّه ...»

در این فراز امام (ع) بار دیگر به موضوع تقوا باز گشته، و مردم را به تقوای الهی بمانند تقوای کسی که دارای صفات ایمان است دستور می دهند. شخص پرهیزگاری که تقوایش صفات ایمان را داشته باشد دارای خصوصیّاتی است که از کلام آن حضرت استفاده می شود. 

1-  پرهیزگاری کسی که تفکّر دلش را مشغول داشته است: یعنی اندیشه امر معاد و روز قیامت او را از محبّت دنیا و امور بیهوده آن باز داشته و فکر دنیا را از ذهنش بیرون کرده است. 

2-  ترس از عذاب آخرت بدنش را رنجور کرده است بدین توضیح که بیم عذاب الهی و کیفری که برای مجرمان مقرر داشته او را رنج داده و بدنش را به تحلیل برده است. 

3-  پرهیزگاری که بیداری عبادت بکلّی خواب را از چشمش ربوده است. 

4-  پرهیزگاری که امیدواری ثواب الهی تشنگی در هوای گرم را برایش گوارا ساخته است. یعنی وعده هایی که خداوند به نیکوکاران داده و آنچه از نعمتهای بهشتی برایشان فراهم آورده او را امیدوار ساخته و تشنگی را برایش قابل تحمّل کرده تا در عوض نعمتهای خوب این دنیا به پاداشهای اخروی دست یابد. 

امام (ع) جمله أظمأ الرّجاء هواجر یومه را کنایه از زیادی روزه، در گرمترین روزها آورده است. 

کلمه: «هواجر» مفعول و مظروفی است که بجای ظرف قرار گرفته و از اقسام مجاز شمرده می شود. 

5-  زهد و پارسایی مانع شهوات او شده است. امام (ع) لفظ «إطفاء» را برای زهد استعاره آورده است، با این که «اطفاء» یعنی خاموش ساختن، از صفات آب است که در رابطه با آتش آورده می شود، در این بیان زهد را در فرو نشاندن شهوات همچون آب دانسته است که آتش را خاموش می سازد. ضمنا شباهت میان آتش و شهوات نیز روشن شده است، چه هر دو در بسیاری از موارد اثر مخرّب دارند و همگونی میان آب و زهد در تأثیر گذاری مطلوب نمایانده شده است که هر یک به نوعی از خسارت جلوگیری می کنند. یعنی، چنان که آب شعله های آتش را فرو می نشاند، روی گردانی از دنیا و زهد ورزی از پیروی شهوات آتش شهوات را خاموش کرده، مانع از ضررهای آن می شود. 

6-  شخص پرهیزگار مدام یاد خدا را بر زبان دارد، ذکر حق فرصت گفتار دیگری به زاهد نمی دهد. 

7-  برای در امان ماندن از عذاب الهی ترس را بر همه امور خود مقدّم می دارد. و این ترس از خدا موجب می شود که عمل خود را برای خشنودی حق تعالی خالص گرداند، تا از عقوبت و کیفر در امان بماند. 

8-  پرهیزگار از لغزشها دوری می کند. بدین معنی اموری که او را سرگرم کند و از راه روشن خدا دورش گرداند، کنار می گذارد. 

9-  شخص وارسته و پارسا بهترین راه را برای رسیدن به مقصد می پیماید. بدین توضیح که زاهد در پیمودن راه روشن و مسیری که او را از میان خلق به سوی خالق هدایت کند، بهترین راه را که صراط مستقیم است انتخاب می کند البتّه مردم در پیمودن راه خدا روشهای مختلفی دارند ولی دلپسندترین راه آن است که انسان را سریعا به خدا برساند. 

10-  سرکشیهای غرور او را بهلاکت نمی افکند، یعنی خوشیهای دنیا موجب غرور و غفلت او از پروردگارش نمی شود، چون هیچ گاه از فرمانبرداری خداوند غفلت ندارد. 

11-  امور شبهه ناک بر او مسلّط نمی شود. شبهات، حق را در نظر او تاریک جلوه نمی دهد، تا مانع خلوص کارهایش شود، و راه حق را بر او ببندد. 

12-  پرهیزگار انتظار خوشامدگویی فرشتگان را دارد و در روز قیامت به امید بشارت دادن ملائکه است چنان که خداوند می فرماید: «بشارت شما در آن روز بهشتی است که از زیر درختان آن رودها جاری است.» 13-  غرق در آسایش و نعمتهای آخرت است زیرا رهایی یافتن از رنج و مشقت دنیا، با رسیدن به نعمتهای آخرت ممکن و میسّر است و نعمت خداوند در دنیای دیگر بهشت می باشد. 

14-  روز قیامت پرهیزگار، در بهترین خواب راحت و نیکوترین آسایش بسر می برد. اطلاق لفظ «نوم» بر آسایش در جنّت از باب اطلاق ملزوم بر لازمش می باشد. 

15-  شخص وارسته روز قیامت در امن و امان خواهد بود. در این عبارت امام (ع) کلمه «یوم» را به کنایه برای تمام زمانها، از باب اطلاق لفظ جزء بر کل به کار برده است. 

16-  پرهیزگار بهترین عبرت را از دنیا می گیرد و پسندیده ترین راه را انتخاب می کند.

17-  برای سعادت آخرتش نیکوترین زاد را پیشاپیش می فرستد. یعنی برای آخرتش کار خیر انجام می دهد و خوشبختی دایمی را نصیب خود می گرداند. دو کلمه «سعیدا و حمیدا» در عبارت امام (ع) بعنوان حال منصوب به کار رفته است. 

18-  شخص پرهیزگار از خوف خدا پیشاپیش توشه آخرت را می فرستد. 

یعنی اعمال شایسته را ترس خداوند، قبل از فرا رسیدن اجل انجام می دهد تا زاد آخرتش باشد. 

19-  در فرصتی که دارد، در کارهای نیک عجله می کند، بدین توضیح که در ایّام عمر و زندگی دنیوی که فرصت مناسبی برای کارهای خوب است به اطاعت پروردگارش می پردازد. 

20-  کارهای مورد رضایت خداوند را از روی میل و علاقه انجام می دهد. 

21-  از کارهای زشت به دلیل ترس از خداوند دوری می کند. یعنی به دلیل خوف از خدا، کارهایی که موجب دوری از محضر حق تعالی می گردد، ترک کرده و از آنها دوری می کند. 

میان هر یک از دو کلمه در عبارتهای ده گانه: «سعیدا و حمیدا، یا در من وجل و اسرع فی مهل، رغب فی طلب و ذهب عن هرب»، سجع متوازی بر قرار است. 

22-  شخص پرهیزگار از امروز به فکر فردایش می باشد، بدین شرح که در زمان حیات انتظار رسیدن آخرت را دارد. 

23-  همواره فرا رویش را می نگرد، یعنی جز خداوند به چیزی توجّه ندارد، اعمال و رفتار خود را به قصد خداوند انجام می دهد. 

امام (ع) پس از بر شماری صفات فوق برای شخص پرهیزگار می فرماید: «بهشت و نعمتهای آن بعنوان پاداش پرهیزگار را کفایت می کند» و با این عبارت انسانها را بدین حقیقت توجّه می دهد که لازم است برای رسیدن به ثواب آخرت و بهشت تلاش کنند و به کمتر از آن راضی نشوند و جهنّم نیز به عنوان کیفر و عقاب کفایت می کند که انسان از خداوند بترسد، برای خوف از خدا نیاز به عامل دیگری جز دوزخ نیست. و برای انتقام گرفتن از ستمگران و یاری دادن به ستمدیدگان خداوند کفایت می کند، یعنی همین که انتقام به دست خداوند باشد، برای ترسیدن ظالمان، و یاری جستن مظلومان بس است و نیاز به عامل دیگری نیست. و کتاب خدا بعنوان حجت و خصم بدکاران کفایت می کند تا همگان را تحت تأثیر قرار دهد، و بر علیه کسانی که از احکام دستوراتش پیروی نکنند شهادت دهد. نسبت دادن حجّت و خصم به کتاب خداوند نسبت مجازی است و تمام کلمات منصوب، در جملات فوق بعنوان تمیز به کار رفته اند. 


قوله علیه السلام: «اوصیکم بتقوی اللّه» 

امام (ع) به سه اعتبار مجددا مردم را به پرهیزگاری تشویق می کند: 

1-  چون مردم را از کیفر آخرت بیم داده است، دیگر عذری نخواهند داشت. 

2-  با دلایل روشن و براهین واضح، حجّت را بر آنها تمام کرده است.

3-  از دشمنی ابلیس و خصومت او همگان را بر حذر داشته است. 

هر چند معنای ابلیس در خطبه قبل توضیح داده شد، امّا امام (ع) در این خطبه ویژگیهایی را برای شیطان ذکر کرده است که ذیلا به شرح آنها می پردازیم. 

الف: او مخفیانه در سینه ها نفوذ می کند، مقصود نفس امّاره است که همواره به بدی دستور می دهد. لفظ «سینه» را مجازا در وسوسه های باطنی به کار برده اند. از باب ذکر مکان و اراده متمکّن. 

ب: در گوشها به صورت نجوا سخن می گوید: اشاره به چیزهایی است که بعضی از شیاطین انس سر بگوشی کرده حرفهای بیهوده و غرور و فریب کاری را بدیگران تلقین می کنند. شرح این موضوع در خطبه اول نیز داده شده است. 

ج: شیطان گمراه کننده است یعنی مردم را از پیمودن راه حق باز می دارد و با وعده های دروغ و آرزوهای دور و درازی که به آنها می دهد همه را وارد دوزخ می کند. 

د: بدیها را در نظر آنها می آراید، زشتی گناهان را برای مردم زیبا جلوه می دهد. 

ه: گناهان مهلک را برای مردم کم اهمیّت نشان می دهد. بدین توضیح که آرزوی توبه را در دلها فزون می سازد، و از حکم عقل که خداوند آمرزنده و بخشنده است برای چنین آرزویی کمک می گیرد و یا به مثل می گوید، بدیگران که از تو وارسته ترند و از مال دنیا فراوان دارند اقتدا کن و چندان در فکر آخرت مباش، و از وسوسه های دیگری که برای همگان روشن است. 


قوله علیه السلام: «حتّی اذا استدرج قرینته و استغلق رهینته» 

این وسوسه های شیطانی همچنان ادامه دارد، تا این که بتدریج نفس ناطقه انسانی را فریب داده آن گاه او را گروگان می گیرد. 

منظور از: قرینته» در کلام امام (ع) نفس ناطقه انسانی است، بدین اعتبار که با شیطان هماهنگی کرده، موافق خواست او عمل می کند، به لحاظ احاطه گناه، نفس گروگان ابلیس قرار می گیرد چون مالی که وثیقه و در رهن کسی باشد که قابل تصرّف نیست. کلمه «رهینته» به عنوان استعاره به کار رفته است و منظور از استدراج نفس بوسیله ابلیس، زینت دادن خواسته های نفسانی است که با جلوه دادن امور برای نفس، آن را در اطاعت و فرمان برداری خود نگاه می دارد. 


قوله علیه السلام: «انکر ما زیّن ...»

این فراز از کلام امام (ع) اشارة به درجه نهایی وسوسه شیطانی است، که پس از گمراهی کامل نفس امّاره و ارتکاب محرّمات، به حکم عقل باز گشته اقرار می کند که آنچه نفس را بدان امر کرده زشت و ناروا بوده است، و خطر بزرگی فرارو دارد. آری پس از آن که نفس را بر کارهای ناروا واداشته، و بدیها را در نظرش زیبا جلوه داده و آسوده خاطری را به او نوید داده است، حال نفس را از زشتیها بر حذر می دارد، و از نیکو شمردن بدیها او را نهی می کند. ولی افسوس که دیگر دیر شده است و قدرت بر جبران نیست. 

انکار بدیها از ناحیه ابلیس یا به هنگامی است که عقل از فرط گناه مغلوب شده و شخص گنهکار قصد توبه دارد، و یا هنگامی است که کیفر گناهان نمودار شده هر چند شخص هنوز در دنیا باشد و یا از دنیا رفته و بدلیل انجام کارهای باطل و گناه به عذاب جهنم گرفتار آمده است. توضیح مطلب این است که پس از جدا شدن نفس از بدن، قوّه واهمه نفس را همراهی می کند و کیفرهای جزئی همچون عذاب قبر و بعضی ناهنجاریهای دیگر را که پیش از این شرحش گذشت درک می کند. 

زیبا جلوه دادن بدیها برای نفس گاهی از ناحیه شیطانهای انسانی صورت می گیرد، چه رسد به شیطانهای واقعی که کاری جز گمراه کردن انسانها ندارند.