[hadith]و قال (علیه السلام) فی سحرة الیوم الذی ضُرِب فیه‏:

مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَاذَا لَقِیتُ مِنْ أُمَّتِکَ مِنَ الْأَوَد وَ اللَّدَد! فَقَالَ ادْعُ عَلَیْهِمْ. فَقُلْتُ أَبْدَلَنِی اللَّهُ بهِمْ خَیْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بی شَرّاً لَهُمْ مِنِّی‏.

[قال الشریف: یعنی بالأود الاعوجاج و باللَّدَد الخصام و هذا من أفصح الکلام‏].[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 412

از سخنان امام (ع) است که در سحرگاه همان شبی که هنگام صبح بر سر مبارکش ضربت خورد فرمود.

سید رضی می گوید منظور از «اود» کجی و اعوجاج و «اللدّد» دشمنی و خصومت است و این دو عبارت در کلام امام (ع) از فصیح ترین کلمات هستند.

چگونگی شهادت امام (ع) در کتب تاریخ به تفصیل نقل شده است، پس نیازی به توضیح آن در این مقام نیست. 

  •  قوله علیه السلام: «ملکتنی عینی»، 

«چشمم بر من مسلّط گردید»، کنایه از ربودن خواب است. 

  •  این عبارت امام (ع) شامل استعاره ای زیبا و مجاز در ترکیب است. لفظ «ملک» برای «نوم» استعاره به کار رفته است. جهت استعاره این است: آمدن خواب و غلبه کردن آن بر چشم انسان را از انجام کار باز می دارد، چنان که پادشاه بنده خود را از انجام کارهای خصوصی مانع می شود، خواب را به پادشاه تشبیه کرده و لفظ «ملک» را برای آن استعاره آورده است. 

امّا مجاز بودن این کلام از دو جهت و به توضیح زیر است:

1-  مجاز در عبارت: یعنی چشم را مجازا به جای خواب به کار برده است، باید گفته می شد خواب بر من غلبه کرد فرموده اند: چشم بر من مسلّط شد. دلیل مجاز آوردن چشم به جای خواب مناسبتی است که میان چشم و خواب برقرار است. و آن بر روی هم قرار گرفتن پلک چشمها در موقع خواب است. 

2-  مجاز در اسناد: یعنی نسبت دادن سلطه را به خوابی که به جای آن، لفظ «عین» به کار رفته است. حرف واو در جمله «و انا جالس» بیان کننده حال است. یعنی در حالی که نشسته بودم خواب بر من غلبه کرد. 

مقصود امام (ع) از واژه «السنح» آشکار شدن چهره پیامبر (ص) در قوّه خیال آن بزرگوار می باشد، طبق توضیحی که قبلا داده شد. 

شکایت امام از امّت و پاسخ گویی پیامبر (ص) بیان کننده دو واقعیّت تلخ است: اوّل، اندوه فراوانی که امام (ع) از شرکت نکردن در جهاد، و یاری ندادن آن بزرگوار بر علیه ظالمان در دل داشت تا آنجا که این کوتاهی و عقب نشینی به شهادت، آن حضرت منجر شد. دوم، راضی نبودن پیامبر از امّت که دستور به نفرین فرمودند. 

قوله علیه السلام: «ابدلهم بی شرّا لهم منّی»، 

از این بیان امام (ع) که: «خدا از من بدتر را بر آنان بگمارد،» چنان که قبلا توضیح دادیم، نباید این طور برداشت کرد که حضرت بد بوده است و تسلّط بدتر از خود را برای آنان آرزو کرده است.