[hadith]من کلام له (علیه السلام) و فیه یحذر من اتباع الهوی و طول الأمل فی الدنیا:

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ [اثْنَتَانِ] اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الْأَمَلِ، فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسی الْآخِرَةَ. أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا؛ أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِکُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ، فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا، فَإِنَّ کُلَّ وَلَدٍ سَیُلْحَقُ [بأُمِّهِ] بأَبیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ.

[قال الشریف أقول الحذاء السریعة و من الناس من یرویه جذاء [بالجیم و الذال أی انقطع درها و خیرها]].[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 234-232

امّا شرح بیانات حضرت در این فراز، مقصود امام (ع) از بیان این فصل، برحذر داشتن از پیروی هوای نفس، و آرزوی طولانی داشتن در دنیاست، زیرا این دو، بیشتر از هر چیز سبب هلاکت و تباهی می شوند، و دوری از این دو خصلت بهترین وسیله خلاص و رهایی است، چنان که خداوند متعال می فرماید: «فَأَمَّا مَنْ طَغی  وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوی  وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی ...» امام (ع) به دنبال برحذر داشتن از پیروی هوای نفس و آرزوی طولانی، امور آخرت را یادآوری فرموده است. 

هوای نفس عبارت از گرایش نفس امّاره ببدی است، آنچه مقتضای سرشتش می باشد، یعنی پیروی از خوشیهای زندگی تا بدان اندازه که از حدود شریعت خارج شود و معنای «امل» چنان که قبلا شرح دادیم، آن آرزوهای طولانی است که انجام همه آنها یقینا مقدور نیست. بنا بر این پیروی هوای نفس و آرزوی طولانی سعادت به حساب نمی آید. سعادت کامل جز مشاهده حضرت حق و رسیدن بدرجات عالی رحمت ربوبی، و تقرّب یافتن در پیشگاه خداوند، چیز دیگری نیست. با روشن شدن این حقیقت، پیروی از نفس امّاره در خواسته های دنیویش، و فرو رفتن در خوشیهای از بین رونده قوی ترین وسیله هلاکت و نیرومندترین بازدارنده انسان از مقصد حق است و او را از پیمودن راه خداوند بازمی دارد و به جای پرواز در ملکوت آسمانها، وی را به پست ترین جایگاه جهنم سقوط می دهد. سیّد انبیا محمّد مصطفی (ص) در مواردی فرموده اند: «سه چیز اسباب هلاکت است: آزمندیی که از آن اطاعت شود، هوای نفسی که از آن پیروی گردد و خودبینی آدمی.» و باز فرموده اند: «دنیا و آخرت دو قطب مخالفند به هر اندازه به یکی نزدیک شوی از دیگری دور شده ای» با توجّه به این فرمایشات رسول اکرم (ص) ترسناکترین امر هلاکت بار پیروی هوای نفس است. 

امّا مقصود از «آرزوی طولانی»، آرزوهای طولانی در کسب امور بی اعتبار دنیایی است، نظر به این معنا روشن است که طول آرزو در امور دنیایی، مطابق- همان پیروی هوای نفس است و به همین دلیل موجب فراموشی آخرت می شود، آرزوی به دست آوردن چیزهای دوست داشتنی دنیا سبب می شود، که همواره بفکر آنها باشی، و این امر انسان را از توجّه به امر آخرت باز می دارد و مدام ذهن شخص را از تصوّر عاقبت کار منصرف می کند معنای فراموش کردن آخرت نیز همین است. در فراموشی آخرت اوج شقاوت و بدبختی و هلاکت ابدی است. 

نظر به این که امام (ع) سرپرست اصلاح حال زندگی دنیوی و اخروی مردم است، کوشش، در بهبود وضع آنها، بسته بهمّت عالی آن بزرگوار است. 

بدین دلیل حضرت ترس در باره آنها را بخود نسبت داده و فرموده است: «در باره شما از دو چیز می ترسم.» 

توضیح کلام آن حضرت «الا و إنّ الدّنیا قد ولّت... صابّها»: 

«آگاه باشید دنیا پشت کرده...» این است که دنیا از هر کسی جدا شونده است و به سرعت سپری می شود، تا بدان حد که اگر باقیمانده دنیا را نسبت به گذشته آن مقایسه کنی جز اندکی بر جای نمانده است، در این عبارت امام (ع) کلمه «صبابه» را برای باقی مانده دنیا، استعاره آورده اند و جهت مشابهت باقی مانده دنیا، به آب ته ظرف، اندک بودن هر دو امر است. و سپس می فرمایند: متوجّه باشید که اگر دنیا بر شما پشت کرده، در عوض آخرت به شما روی آورده است. لازمه سریع گذشتن دنیا، شتابان رسیدن آخرت، و هر یک از این دو آرزوهای فانی را قطع کرده، انسان را از پیروی هوای نفس باز می دارد. آری روش درستکاران این است که هرگاه عمر را پشت کرده و مرگ را روی آورنده ببینند ملاقات آن را سریع می پندارند و چنین است که مرگ را راهرو آخرت دانسته اند. 

فرموده حضرت: «و لکل منهما بنون... یوم القیامه»: 

«برای هر یک از دنیا و آخرت فرزندانی است...» از لطائف سخنان آن بزرگوار می باشد. لفظ «أبناء» را برای خلق نسبت بدنیا و آخرت استعاره آورده است. مناسبت استعاره این است، که چون از شأن فرزند تمایل و گرایش به پدر است و فرقی نمی کند که این تمایل و علاقه طبیعی باشد، یا به گمان سود بردن باشد گروهی قصد دنیا و دسته ای میل به آخرت می کنند. میل هر کدام به سوی مراد و مقصودش می باشد فرزندان دنیا رغبت به دنیا و لذّات آن و فرزندان آخرت، خواهان آخرت و سعادت آن می باشند. بهترین شباهت به نسبت آنچه می خواهند و استفاده می کنند، شباهت فرزند نسبت به پدر است. بنا بر این لفظ «ابن» را به دلیل همین شباهت استعاره آورده است و چون قصد حضرت وادار کردن خلق بر تلاش برای آخرت و گرایش بدان و کناره گیری از دنیا بوده فرموده اند: از فرزندان دنیا نبوده و از فرزندان آخرت باشید و سپس فایده این دستور را چنین بیان کرده که بزودی هر فرزندی روز قیامت بمادرش ملحق خواهد شد. سپس تذکر می دهند که: فرزندان آخرت، یعنی آخرت طلبان و عمل کنندگان برای آن، مقرّب درگاه حق اند و بمقاصد خود خواهند رسید. آنچه بخواهند آماده و هر آنچه بطلبند از نزد خداوند آمرزنده بخشنده برای آنان نزول می یابد. 

ولی فرزندان دنیا غرق در محبّت دنیا بوده، از نعمتهای آخرت فراموش کرده و از آنها کناره گیری کرده اند. ناگزیر روز قیامت، در دوستی امور باطل فرو رفته، و به زنجیرهای بدی به سبب خصلتهای زشت و پستشان گرفتارند. این صفات زشت به لحاظ وابستگی آنها به محبّت دنیا در جوهر وجودشان نفوذ کرده و استقرار یافته است. حال که به محبوبشان دست نمی یابند، همچون فرزندی هستند که از پدر جدا افتد، و بدون دسترسی بوی آرام نگیرد، زیرا الفتی و انسی به غیر او ندارند، و با شدّت علاقه و وابستگی که نسبت به وی دارند میان آنها و محبوبشان فاصله ای ایجاد شود، نه بلکه در تنگ ترین زندان گرفتار آیند و عزّتشان بذلت و پستی بدل شود بنا بر این به سخت ترین اندوه و جدایی و به بزرگترین تأسّف و غم دچار شوند. 

اما فرزندان آخرت که تحت سرپرستی پدر و نعمتهایش قرار گرفته اند، از غربت و تنهایی و بدبختی یتیم شدن، بدور خواهند بود. برای هر انسانی شناخت و چگونگی وضع پدر و مادر، و پیروی از نیکوترین و بزرگوارترین شان واجب است و آن جز آخرت چیزی نیست. با توضیح مطلب فوق، خردمند کسی است که از فرزندان آخرت باشد، و لازم است که بپدرش یعنی آخرت نیکی کند و به نیرومندترین سبب و معتبرترین وسیله توسّل جوید. پس از این تحلیل و برداشت حضرت می فرمایند: امروز، روز کار است و حسابی نیست و فردای قیامت، وقت حسابرسی است و عملی در کار نیست. 

امام (ع) مدّت عمر و حیات را به کنایه «یوم» و بعد از مرگ را به کنایه «فردا» تعبیر کرده است. از نظر، ظرافت ادبی امروز را با فردا، و عمل و حساب را به نبودن حساب و عمل، مقابله و ردیف کرده است.

کلمه «الیوم» اسم «انّ» و لفظ عمل بجای خبر «انّ» و مضاف الیه (یعنی عمل) بجای مضاف «یوم» به کار رفته است. معنای کلام و عبارت چنین است: «امروزه روز عمل است.» احتمال دیگری در باره ترکیب نیز هست، و آن این که اسم «انّ» ضمیر شأن باشد، و جمله (الیوم عمل) مبتدا و خبر، و جمله مبتدا و خبر، خبر ضمیر مقدّر باشد، بهر صورت معنای کلام روشن است. 

فایده سخن حضرت آگاه ساختن مسلمین بوقت مناسب برای زاد و توشه برگرفتن سفر دور و دراز آخرت می باشد، تا مردمان توجّه پیدا کرده به انجام کارهای نیک بپردازند و از فرزندان آخرت به حساب آیند، قبل از آن که فردای قیامت و روز محاسبه فرا رسد.