[hadith]من کلام له (علیه السلام) و فیها علة تسمیة الشبهة شبهة ثم بیان حال الناس فیها:

وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبهُ الْحَقَّ، فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِینُ وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَی، وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِیهَا الضَّلَالُ وَ دَلِیلُهُمُ الْعَمَی، فَمَا یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا یُعْطَی الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّه.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحة 212-210

سخن امام (ع) در این خطبه مشتمل بر دو فصل است: یک فصل از آغاز خطبه تا جمله «و دلیلهم العمی» است و فصل دوم باقیمانده خطبه را در بر می گیرد. 

فصل اول خود دو قسمت است: 

قسمت اول در بیان وجه تسمیه شبهه است و قسم دوم در چگونگی حال مردم با توجه به شبهه. 

اما قسم اول: شبهه آن است که یا بظاهر حق جلوه کند و یا در محتوا حق و در ظاهر باطل بنماید و یا هم به ظاهر و هم در محتوا جلوه حق دارد. به همین لحاظ حضرت کلام را به صورت حصر بیان فرموده و لفظ انّما را آورده است. 

قسم دوم: موضع گیری مردم نسبت به شبهه موضعی دوگانه است، زیرا مردم یا دوستان خدا و یا دشمنان اویند. جانهای دوستان خدا به نور یقین درخشان و به چراغ نبوت در پیمودن راه راست روشن است. و به وسیله روشنی اندیشه در تاریکی شبهات هدایت شده اند و از پرتگاههای نادانی و هواپرستی برکنارند چنان که خداوند متعال در این زمینه فرموده است: «یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بأَیْمانِهِمْ بُشْراکُمُ الْیَوْمَ...» هدایت حقیقتی است که باید جهت آن را رعایت و به سمت ویژگیهای آن حرکت کرد. منظور از عبارت امام (ع) که روشنی آنها در باره ترک شبهه، یقین آنها و راهنمایی شان خود جهت هدایت است، با توضیح فوق روشن گردید.

سپس می فرماید: ولی دشمنان خدا به چیزی، جز گمراهی فرا نمی خوانند و بر مقصد استواری دلالت نمی کنند. دعوت آنها گمراه کردن مردمان از راه حق است و عقاید آنان دلیل قابل اعتمادی نیست. 

خود می پندارند که به راه راست می خوانند ولی در حقیقت شبهه ای است که از کوری دیده دلشان در نفس خود از مطالعه نور حق و تیرگی افکارشان دارند. هر کس دعوت آنان را از روی اشتباه به گمان این که راه حق است قبول کند به گمراهی می افتد. «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ». 


فصل دوم کلام حضرت «فما ینجو...»، 

آن که از مرگ ترسید نجات نیافت و آن که طالب بقا بود جاوید نماند. مؤیّد سخن امام (ع) فرموده حق تعالی است: «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ»، «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ». 

منظور از فرموده امام (ع) یادآوری ناپایداری خوشیها، و ایجاد ترس در افراد غافل، و زمینه سازی برای بیزاری از دوستی چیزهایی است که بناچار روزی از بین خواهند رفت. تا شنوندگان در صورت زیاد شدن توفیق و به دست گرفتن مهار خرد، آماده عمل کردن به امور اخروی شوند. زیرا ترس از مرگ و یا دوست داشتن بقا، در نجات یافتن از چنگال مرگ تأثیری ندارند. چه این که مرگ امری ضروری است. 

احتمال سوّمی نیز هست و آن این که فصل دوّم سخن امام (ع) مربوط به مطلبی باشد که پیش از فصل اوّل بوده و ارتباط فصل دوم به آن پیوستگی زیبایی را بوجود آورده است.