[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی التَنفیر من الدنیا:

دَارٌ بالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ؛ لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا یَسْلَمُ نُزَّالُهَا؛ أَحْوَالٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ تَارَاتٌ مُتَصَرِّفَةٌ؛ الْعَیْشُ فِیهَا مَذْمُومٌ وَ الْأَمَانُ مِنْهَا مَعْدُومٌ؛ وَ إِنَّمَا أَهْلُهَا فِیهَا أَغْرَاضٌ مُسْتَهْدَفَةٌ، تَرْمِیهِمْ بسهَامِهَا وَ تُفْنِیهِمْ بحِمَامِهَا.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص183

از سخنان آن حضرت (ع) این خطبه با این عبارت آغاز میشود: «دار بالبلاء محفوفة و بالغدر معروفه لا تدوم احوالها و لا یسلم نزالها...» (سرایی است آکنده و فروگرفته به بلا و معروف شده به غدر که احوالش دائم نمی ماند و فرو آمدگان در آن به سلامت نمی مانند» [ابن ابی الحدید پس از معنی کردن برخی از مفردات و توضیح درباره برخی از اصطلاحات نمونه هایی از آثار و اشعاری را که در نکوهش دنیا نقل شده آورده است و در مورد اشعار نخست چهارده بیت از ابو نواس شاهد آورده است که ترجمه یکی دو بیت آن این چنین است]: «خداوند هر مسلمانی که مرگ را یاد میکند و پند میگیرد و هر مومنی را که از یاد مرگ میترسد و بر حذر میافتد رحمت فرماید».

[سپس هفتاد بیت از سه قصیده شیوای سید رضی را در مورد دنیا و دگرگونی حالات و زوال نعمتهای آن شاهد آورده است که ترجمه چند بیت از آن چنین است.] «مگر نه این است که ما نشانه تیرهایی هستیم که تیر تراشی کوشا همواره رها میکند هرگاه تیری از کنار ما میگذرد شاد میشویم و اگر تیری به ما اصابت کند بیتابی میکنیم...» «پند گرفتن ما از روزگار چه اندک است و شیفتگی ما به آرزوها چه استوار و پابرجاست... صاحب کاخ سدیر و حیره سپید و صاحب ایوان کجایند آن شمشیرهای بران خاندان بدر و آن نیزه های استوار بنی ریان کجاست...».

می گویم: این نمونه کلام رسا و آزاده است و شگفتی نیست که به هر حال این شاخه هم از همان درخت و این اخگر هم از آن کانون است.