[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی التَنفیر من الدنیا:

دَارٌ بالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ؛ لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا یَسْلَمُ نُزَّالُهَا؛ أَحْوَالٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ تَارَاتٌ مُتَصَرِّفَةٌ؛ الْعَیْشُ فِیهَا مَذْمُومٌ وَ الْأَمَانُ مِنْهَا مَعْدُومٌ؛ وَ إِنَّمَا أَهْلُهَا فِیهَا أَغْرَاضٌ مُسْتَهْدَفَةٌ، تَرْمِیهِمْ بسهَامِهَا وَ تُفْنِیهِمْ بحِمَامِهَا.[/hadith]

امام (ع) در این خطبه شریف که دنیا را نکوهش و نواقص آن را گوشزد کرده، می خواهد انسان را چنین هشدار دهد که از تمایل زیاد به دنیا بر حذر باشد و بداند که رو آوردن به زرق و برق دنیا، آدمی را از توجه به خدا باز می دارد، باید به دنیا به گونه ای نگریست و استفاده کرد که بدان منظور پدید آمده است (یعنی دنیا را وسیله آخرت قرار داد و نه هدف) کلمه دار خبر مبتدای محذوف (الدنیا) است.

در آغاز، عیبهای دنیا را بر شمرده و مردم را از آن بر حذر داشته است:

1-  دنیا با گرفتاری و بلا همراه است و به منظور رساتر بودن کلام، این معنا را بطور کنایه با لفظی که از مادّه حفوف اشتقاق یافته و به معنای احاطه و فراگیری همه جهات است تعبیر فرموده است، چون کنایه رساتر از تصریح است.

2-  دنیا به دغلکاری و فریب شهرت دارد، لفظ فریب و دغل را به عنوان کنایه و استعاره ذکر کرده است، زیرا گاهی در دنیا خوشیهایی به انسان رو می آورد که چون مورد پسند انسان است و به آن خو می گیرد، تصور می کند که این وضع برای همیشه باقی می ماند گویا از دنیا قول گرفته که همیشه با او سر سازش داشته باشد، و چون آن وضعیت تغییر می کند و دنیا با او ناسازگار می شود مثل آن است که دنیا وی را فریب داده و با او مکر کرده است و از آن رو که این تغییر حالت، از خوشی به ناخوشی و بالعکس برای دنیا زیاد و دائمی است لذا به این ویژگی معروف و مشهور است.

3-  هیچ حالتی از حالات دنیا ثبات و دوامی ندارد.

4-  وارد شوندگان به دنیا از آفتها مصون نیستند.

5-  احوال آن متفاوت است. احوال خبر مبتدای محذوف است و تقدیر آن چنین است، «احوالها احوال مختلفه».

6-  متغیّر بودن حالات آن، چنان است که پس از هر حالتی، حالت دیگری پیدا می شود.

7-  خوشی و دلبستگی بدان نکوهیده است، زیرا لذتهای آن، عاقبتی هلاکت زا دارد و آلوده به مرض های تیره کننده دل و عوارض نامطلوب است و به این سبب پیوسته در زبانهای اغلب مردم مورد مذمت قرار می گیرد و در زبان کسی هم که دنیا به کام اوست و در آسایش و رفاه زندگی می کند، موقعی که برخی بیماریهای فرساینده بر جسم و جان او عارض می شود، دنیا مورد نکوهش و مذمّت واقع می شود.

8-  هیچ گونه امنیّتی از خطرهای آن وجود ندارد و انسان در دنیا از خطراتش ایمن نیست، خطرهایی که از لوازم ذاتی و تحولاتی وجودی دنیاست و استعدادهای کسانی که بر اثر حرکت افلاک و ستاره های آن، اموری را می پذیرند در دنیا مختلف است و ارواح مجرّده، از سوی حق تعالی به هر پذیرنده ای از آنها آنچه آماده دریافتش هست، افاضه می کنند.

9-  ساکنان دنیا همواره هدف تیرهای بلایند، واژه اغراض را استعاره از مبتلایان آورده و کلمه «مستهدفه» را هم که از لوازم مشبه به است برای ترشیح ذکر فرموده است، همچنان که تیراندازی را استعاره از ایجاد گرفتاریها، و تیرها را به عنوان ترشیح آورده است.