[hadith]إِذَا رَجَفَتِ الرَّاجِفَةُ وَ حَقَّتْ بجَلَائِلِهَا الْقِیَامَةُ، وَ لَحِقَ بکُلِّ مَنْسَکٍ أَهْلُهُ وَ بکُلِّ مَعْبُودٍ عَبَدَتُهُ وَ بکُلِّ مُطَاعٍ أَهْلُ طَاعَتِهِ؛ فَلَمْ [یَجْرِ] یُجْزَ فِی عَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ یَوْمَئِذٍ خَرْقُ بَصَرٍ فِی الْهَوَاءِ وَ لَا هَمْسُ قَدَمٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا بحَقِّهِ. فَکَمْ حُجَّةٍ یَوْمَ ذَاکَ دَاحِضَةٌ وَ عَلَائِقِ عُذْرٍ مُنْقَطِعَةٌ؛ فَتَحَرَّ مِنْ أَمْرِکَ مَا یَقُومُ بهِ عُذْرُکَ وَ تَثْبُتُ بهِ حُجَّتُکَ، وَ خُذْ مَا یَبْقَی لَکَ مِمَّا لَا تَبْقَی لَهُ، وَ تَیَسَّرْ لِسَفَرِکَ وَ شمْ بَرْقَ النَّجَاةِ وَ ارْحَلْ مَطَایَا التَّشْمِیر.[/hadith]

«رجفت...»،

این عبارت اشاره به روز قیامت است. که از کلمه غدا یعنی فردا فهمیده می شود. چنان که در قرآن چنین اشاره شده است: «یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادفَةُ.» مفسران گفته اند که منظور از «راجفه» دمیدن نخستین در صور است و آن فریاد عظیمی است که مانند رعد باعث اضطراب و تحیّر شده و مردم را بهت زده و بیهوش می کند و نیز می فرماید: «تَتْبَعُهَا الرَّادفَةُ» که مرحله دوم دمیدن در صور است. منظور از حلائل القیامه، گرفتاریهای اندوهبار و بزرگ رستاخیز است.

«و لحق بکل منسک اهله»،

هر کسی در آن روز (قیامت) به مقصود و معبود و مقتدای خود که در دنیا مورد توجهش بوده می پیوندد چنان که رسول اکرم فرموده است: «آدمی در قیامت با دوست خود محشور می شود و اگر سنگی را دوست بدارد البته با همان محشور می شود.»

«فلم یجز... بحقّه»،

امام (ع) در این جمله ها کمال دادگری خداوند را در پهنه رستاخیز بیان می فرماید که در آن روز تمام حرکتها حتی حرکت یک چشم بر هم زدن در فضا و یا صدای قدمی آهسته در زمین واقع نمی شود مگر این که در راستای عدل الهی و بر طبق حق و حقیقت است و پس از بیان گستردگی عدل الهی در جهان آخرت به منظور این که شنونده را بر آن دارد که اعمال خود را بر طبق حق و عدل قرار دهد، و در رفتارش روش پیامبران و اولیای خدا را سر مشق قرار دهد تا در قیامت سند زنده و دلیل روشنی داشته باشد به این مطلب توجه داده است که در رستاخیز و روز حساب بسیاری از پاسخها و استدلالها باطل و عذرهای فراوانی ناموجّه و مردود است و این که پس از بیان حال سعادتمندان در آخرت و معرفی آنان که به دنیا بی اعتنا و از آن گریزان بوده اند به ذکر صحنه های وحشتزای آخرت پرداخته به این سبب است که شنونده را وادار کند تا برای رسیدن به سعادتی جاویدان به آنان اقتدا کند، به دنیا بی اعتنا باشد و به آن دل خوش نکند و در پایان انسان را راهنمایی می کند تا در اعمالش روش نیکو در پیش گیرد که در قیامت عذرش پذیرفته و دلیلش قانع کننده باشد و برای این کار دستور جامع بیان فرموده است:

1-  شایسته ترین و معقولترین کارها را برگزیند و انجام دهد.

2-  تشریفات دنیا و کالاهای آن نابود شدنی است پس باید کمالات اخروی را برگزیند که باقی و جاویدان است و مکرّرا چگونگی این برگزیدن را توضیح داده ایم.

3-  خود را آماده سفر به سوی خداوند کند و این امر، جز با ریاضتی که از عبادت و زهد و بی اعتنایی به دنیا بر می خیزد، امکان پذیر نیست.

4-  این که به درخشش نجات بنگرد یعنی پس از زهد حقیقی و عبادت واقعی که نفس سرکش امّاره را درهم می شکند وجهه معنوی و اندیشه خویش را به خداوند متوجه کند تا درخشندگیهای نور الهی را حسّ کرده و بارقه های امید نجات را مشاهده کند و درهای سلامت را بر روی خود باز ببیند، چنان که در دو فصل قبل در خطبه 211 صفحه 54 به این معنی اشاره فرموده است: «و تدافعته الابواب الی باب السلامه» در باره سالکی که راههای ریاضت در بهشت را بر رویش می گشاید.

5-  و نیز به او دستور می دهد که بار خود را محکم بر پشت مرکبها ببندد، یعنی در پیمودن راه خدا و عمل کردن برای خشنودی او کوشش فراوان کند، لفظ «مطایا» که به معنای مرکبها و وسایل سواری است برای ابزارها و وسایل کار، و لفظ «ارحال» را که به معنای بار بستن است برای انجام دادن و به کار بستن وسایل کار استعاره فرموده است.