[hadith]و من کلام له (علیه السلام) قاله عند تلاوته «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ برَبِّکَ الْکَرِیمِ»:  

أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذرَةً، لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بنَفْسهِ. یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَکَ عَلَی ذَنْبکَ وَ مَا غَرَّکَ برَبِّکَ وَ مَا أَنَّسَکَ بهَلَکَةِ نَفْسکَ؟ أَمَا مِنْ دَائِکَ بُلُولٌ، أَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ [نَوْمِکَ] یَقَظَةٌ؟ أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسکَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَیْرِکَ؟ فَلَرُبَّمَا تَرَی الضَّاحِیَ مِنْ حَرِّ الشَّمْس فَتُظِلُّهُ، أَوْ تَرَی الْمُبْتَلَی بأَلَمٍ یُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْکِی رَحْمَةً لَهُ، فَمَا صَبَّرَکَ عَلَی دَائِکَ وَ جَلَّدَکَ عَلَی مُصَابکَ وَ عَزَّاکَ عَنِ الْبُکَاءِ عَلَی نَفْسکَ، وَ هِیَ أَعَزُّ الْأَنْفُس عَلَیْکَ؟ وَ کَیْفَ لَا یُوقِظُکَ خَوْفُ بَیَاتِ نِقْمَةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بمَعَاصِیهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ؟ فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبکَ بعَزیمَةٍ وَ مِنْ کَرَی الْغَفْلَةِ فِی نَاظِرِکَ بیَقَظَةٍ، وَ کُنْ لِلَّهِ مُطِیعاً وَ بذکْرِهِ آنِساً.[/hadith]

از خطبه های آن حضرت، این خطبه را حضرت موقع تلاوت آیه شریفه «یا أَیُّهَا الإِنْسانُ ما غَرَّک برَبِّکَ الکریم» بیان فرمود:

«أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً...»،

«ادحض» خبر برای مبتدای محذوف (انسان) است یعنی: آدمی وقتی که در روز رستاخیز مورد سؤال واقع می شود که: چه چیز تو را به خدایت مغرور کرد، مخاطی است که پاسخ درستی ندارد بلکه دلیلش برای فرار از مسئولیت باطل ترین دلیلها و عذرش بیجاترین عذرهاست.

منظور از این که این شخص در دنیا برای جاهل نگهداشتن نفس خود اصرار و مبالغه داشته، آن است که آن را در پیروی خواسته های خودش آزاد گذاشته و به اصلاح آن نپرداخته، بلکه وی را به حال خود واگذار کرده که هر کار بخواهد انجام دهد.

کلمه های سه گانه: (حجة، معذرة، و جهالة) تمییز و منصوب هستند.

«یا ایها الانسان... بهلکة نفسک...»،

امام (ع) در ذیل این عبارت انسان مغرور را مورد خطاب قرار داده و در مورد جرأتش بر گناه و عواملی که باعث مغرور شدن او به پروردگارش شده و مایه غفلت وی از سختی عقوبت و کیفر اخروی شده است، او را با چند جمله استفهامی که حاکی از توبیخ و سرزنش است مورد سؤال و پرسش قرار داده و راجع به اموری از او سؤال می کند که سبب دلبستگی او به هلاکت نفس خود شده و از آن رو آن را به معاصی و گناهان آلوده کرده است، و نیز در مورد بهبود یافتن وی از درد نادانی، و بیداریش از خواب غفلت و ترحم کردن بر خود چنان که به دیگران رحم می کند از او سؤال فرموده است.

فرقی که در محتوای این چند پرسش وجود دارد آن است که در سه مورد نخست: (جرأت بر گناه، مغرور شدن به پروردگار، و دلبستگی به هلاکت نفس) از باب تجاهل عارف، سؤال می کند که، علّت این اعمال ناپسند چه بوده است، در حالی که مقصود از سه پرسش آخر آن است که انسان تصدیق و اعتراف کند که به چنین حالتی گرفتار است.

در خصوص جمله «ما آنسک» احتمال دیگری هست که به معنای تعجب باشد و نه، استفهام و سؤال، ای انسان چه قدر علاقه به هلاکت نفس خود داری!

«فربّما تری الضاحی... رحمة له»،

حضرت، پس از آن که صفات ناپسند انسان مغرور و گنهکار را با چند جمله پرسشی به او تذکر داد و بالاخره به منظور بیداری و نجات او فرمود: باید چنان که به دیگران رحم می کنی به خود نیز رحم کنی، با جمله بالا که در حقیقت صغرای قیاس و شکل اول منطق است برای اثبات فرمایش خود، دلیل آورده است و طریقه تشکیل این استدلال چنین است: مقدمه اول (صغری): تو که هر گاه کسی را در مقابل خورشید و آفتاب سوزان، ناراحت می بینی به حال او رحمتت می آید و با هر وسیله ای که می توانی بر او سایه می افکنی و یا اگر گرفتار دردی را مشاهده کنی، از روی ترحم بر او می گریی، مقدمه دوم (کبری): و هر کس چنین رقّت قلب و دلسوزی بر حال دیگران داشته باشد، شایسته تر آن است که بر خویشتن رحم کند و نفس خود را از گرفتاریها نجات دهد، و نتیجه دو مقدمه چنین است: پس برای تو شایسته تر است که بر نفس خود از دردهایی که گرفتار آن است رحم کنی.

«فما صبّرک... الانفس علیک»،

در این عبارت حضرت از صبر و تحمل انسان مغرور، در مقابل درد گناه و مصیبتهایی که در پی آن بر او وارد می شود و خودداری کردن وی از گریه بر حال خویش که عزیزترین چیز در نزد اوست، پرسش فرموده و با این پرسش او را مورد ملامت و سرزنش قرار داده است، و با احتجاج و استدلالی که در عبارت پیش بیان شد چنین سؤال توبیخی هم بسیار مناسب است.

«کیف لا یوقظک... سطواته»،

به منظور بیدار شدن انسان از خواب غفلت که به دلیل توجه نکردن به عظمت خداوند او را فرا گرفته است، هشدار می دهد، و بعضی از عوامل بیداری را که ترس از آمدن بلا در دل شب است یادآوری می فرماید، همچنان که قرآن آن را مورد توجه قرار داده و می فرماید: «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ.»

«مدارج سطواته»: راههای خشم و غضب خدا یعنی گناهها و کارهای خلاف که سبب قهر و غضب او می شود و منظور از تورّطت واقع شدن در دره های هولناک معصیت است که موجب هلاکت در آخرت می باشد

«فتداو... بیقظة»،

امام (ع) پس از بیان حال شخص گنهکار و غافل و مغرور، به او هشدار می دهد که ای انسان بکوش و هر چه زودتر این بیماریهای قلبی و خواب غفلتی را که در پی سستی و بی اعتنایی به خدا و یاد او پیدا شده با تصمیم راسخ بر اطاعت فرمان و مداومت ذکر او معالجه و درمان کن.