[hadith]و من کلام له (علیه السلام) قاله عند تلاوته «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذکْرِ اللَّهِ»:

إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوب، تَسْمَعُ بهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ. وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بنُورِ یَقَظَةٍ فِی [الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ] الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ، یُذَکِّرُونَ بأَیَّامِ اللَّهِ وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بمَنْزلَةِ الْأَدلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ. مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَ شمَالًا ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ، وَ کَانُوا کَذَلِکَ مَصَابیحَ تِلْکَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 8، ص: 351-343

وَمِن کلامٍ لَهُ عَلیهِ السَلامُ

قالَهُ عِنْدَ تِلاوَتِهِ: «یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَّاتُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذکْرِ اللَّهِ».

از سخنان امام علیه السلام است که به هنگام تلاوت آیات بالا بیان فرموده (آیاتی که ترجمه اش چنین است:) «صبح و شام در آنها (در آن خانه هایی که از نور خدا روشن است) مردانی تسبیح می گویند که نه تجارت و نه معامله ای آنها را از یاد خدا غافل می کند».

خطبه در یک نگاه:

در این خطبه چند بخش مهم وجود دارد

:

در بخش اوّل پیش از هر چیزی امام به بیان اهمیّت ذکر خدا و آثار آن بر روح وجان آدمی می پردازد و با تعبیرات مؤثّری آن را شرح می دهد

.

در بخش دوم به حاملان اذکار در هر عصر و زمان و برنامه های او اشاره می کند که چگونه بندگان خدا را از انحراف رهایی می بخشند و چراغهای پر فروغی بر سر راه آنها می نهند

.

در بخش سوم سخن از صفات آنهاست و از بی اعتنایی آنان به زرق و برق دنیا، پرهیز از گناه، طرفداری از عدالت و امر به معروف و نهی از منکر

.

در بخش چهارم حال آنها را در قیامت به هنگام انتشار نامه های اعمال و آماده شدن بندگان برای حساب شرح می دهد و از عاقبت محمود و نتایج بسیار گرانبهای اعمال آنها سخن می گوید

.

در پنجمین بخش به مخاطبان خود دستور می دهد که به حساب خویش برسند و خودشان داور اعمالشان باشند

.

راهنمایان ره پویان راه حق:

نخست باید به سراغ تفسیر آیه سوره نور برویم تا بیانات پرمعنای امام(علیه السلام) در شرح آن روشن تر شود. قرآن مجید در سوره نور آیه 35 (اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ...) از نور خداوند سخن می گوید و با مثالی زیبا که پر از نکات آموزنده است آن را شرح می دهد و سپس در آیات بعد می فرماید: این چراغ پرفروغ در خانه هایی قرار دارد که خداوند آنها را از نفوذ شیاطین در امان داشته است. و در ادامه می افزاید: در این خانه نورانی مردان با شخصیتی هستند که پیوسته خدا را یاد می کنند، نماز را بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و از روز قیامت بیمناکند.

روشن است که این رجال در درجه اوّل پیامبران و امامان معصوم اند و در درجه بعد پویندگان مخلص راه آنان .

با توجّه به این اشاره اجمالی به تفسیر خطبه می پردازیم، امام(علیه السلام) در بخش آغازین این خطبه می فرماید: «خداوند سبحان و متعال یاد خویش را مایه جلای قلبها قرار داده که بر اثر آن گوش، پس از سنگینی (بر اثر غفلت) شنوا می شود و چشم، پس از کم سویی بینا می گردد و از لجاجت و عناد، به انقیاد و اطاعت باز می گردد (و رام می شود)»; (إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی جَعَلَ الذِّکْرَ(1) جِلاَءً(2) لِلْقُلُوب، تَسْمَعُ بهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ(3)، وَ تُبْصِرُ بهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ(4)، وَ تَنْقَادُ بهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ).

آری! هر گاه ذکر با فکر و اندیشه همراه باشد، آثار عجیبی دارد. هنگامی که انسان نام خدا را به عظمت می برد و اوصاف جمال و جلالش را از علم و قدرت و سمع و بصر و مقام رحمانیّت و رحیمیت و مراقبت او را نسبت به بندگان بر می شمرد پرده های غفلت از مقابل چشم دل کنار می رود و حق را به خوبی می بیند. غوغای هوا و هوسها فرو می نشیند و صدای رهبران الهی و داعیان الی الله را با گوش جان می شنود و نتیجه آن انقیاد کامل در برابر فرمان خداست.

بعضی از شارحان معتقدند و یا احتمال داده اند که منظور از ذکر در جمله بالا قرآن مجید است به قرینه آنچه قرآن درباره خودش می گوید: (وَهذَا ذکْرٌ مُّبَارَکٌ أَنزَلْنَاهُ)(5) ولی به یقین ذکر مفهوم عامی دارد که یکی از مصادیق برجسته آن آیات شریفه قرآن است.

حضرت در ادامه این سخن می افزاید: «خداوندی که نعمتهایش بزرگ و عظیم است همواره در هر عصر و زمان و در فاصله میان بعثت پیامبران، بندگان خاصّی داشته که حقایق را به فکر آنها الهام می کرد و با عقل و اندیشه آنها سخن می گفت تا آنها در پرتو آن با نور بیداری چشمها و گوشها و قلبها را روشن سازند و مردم را به یاد ایام الله و روزهای خاص الهی بیندازند و از مقام عظمت او بیم دهند. این افراد همچون راهنمای بیابانها هستند که قافله ها را از گم کردن راه رهایی می بخشند»; (وَ مَا بَرِحَ(6) لِلّهِ ـ عَزَّتْ آلاَؤُهُ ـ فِی الْبُرْهَةِ(7) بَعْدَ الْبُرْهَةِ، وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ، وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بنُورِ یَقْظَة فِی الاَْبْصَارِ وَ الاَْسْمَاعِ وَ الاَْفْئِدَةِ، یُذَکِّرُونَ بأَیَّامِ اللّهِ، وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ، بمَنْزلَةِ الاَْدلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ(8)).

این تعبیر ممکن است اشاره به اوصیای انبیا باشد که در فترتها همواره وجود داشته اند و حقایق را از طریق الهامات قلبی از ساحت قدس الهی می گرفتند و به بندگان می رساندند.

نیز ممکن است اشاره به مردان صالح و مخلص و عارف و بصیری غیر از انبیا و اوصیا باشد که در هر زمانی در میان مردم وجود دارند; آنها نیز با الهامات الهی و تأییدات ربّانی به صراط مستقیم الهی واقف می شوند و سعی در هدایت دیگران دارند. نیز شاید هر دو گروه را شامل شود.

تعبیر به «اَدلّه» جمع دلیل اشاره به چیزی است که در مسافرتهای زمانهای گذشته وجود داشته است. در آن زمان جاده های مشخصی مانند امروز نبود که انسان از آن برود و به مقصد برسد، به همین دلیل قافله ها افراد راه شناسی با خود بر می داشتند که در بیابان راه را گم نکنند و آنها را «دلیل راه» می نامیدند. این مردان الهی در بیابان زندگی دنیا همچون دلیل راهند که قافله های انسانی را از گم گشتن و هلاک شدن نجات می دهند.

در ادامه سخن می افزاید: «این راهنمایان راه هر کس را که راه مستقیم را در پیش می گرفت طریقش را می ستودند و او را بشارت به نجات می دادند و آن کس که به جانب چپ و راست منحرف شده بود طریقش را نکوهش می کردند و از هلاکت بر حذرش می داشتند»; (مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ، وَ بَشَّرُوهُ بالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَ شمَالاً ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ، وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ).

آری! آنها کاملا مراقب همنوعان خود بودند; رهروان راستین را تشویق می کردند و دلگرم می ساختند و به منحرفان هشدار می دادند وآنها را نکوهش می کردند و بر آنان فریاد می زدند که با ادامه این راه انحرافی خود را به هلاکت نیفکنند.

سپس در یک نتیجه گیری از آنچه در جمله های پیشین آمد، می فرماید: «بدین گونه آنها چراغهای روشن تاریکیها بودند و راهنمایان در برابر آن شبهات»; (وَ کَانُوا کَذلِکَ مَصَابیحَ تِلکَ الظُلُمَاتِ، وَ أَدلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ).

آری! در مسیر زندگی دنیا هم ظلمات و تاریکیهاست و هم جاده های مشکوک و مشتبه که هر دو برای رهروان راه خطرناک است. وجود این مردان الهی چراغ پرنوری در آن ظلمتها و دلیل و راهنمایی برای آن طرق مشکوک است.


نکته ها:

  1. منظور از ایّام الله چیست؟

در این بخش از خطبه امام(علیه السلام) اشاره فرموده بود که مردان الهی ایّام الله را به مردم یادآوری می کنند. به یقین همه روزها روزهای خداست و همه جا خانه اوست و در عین حال نه روزی دارد و نه خانه ای که برتر از زمان و مکان است; ولی همان گونه که خانه کعبه، بزرگ ترین جایگاه عبادت به موجب این ویژگی اش «بیت الله» نامیده شده، روزهای خاصّی هست که به جهت حوادث مهمش درخشش فوق العاده ای دارد.

بعضی گفته اند: «ایّام الله» اشاره به روزهای پیروزی پیامبران بر لشکر شرک وکفر است. بعضی گفته اند: روزهای مهم عبادت همچون ایّام ماه مبارک و ایّام حج است. آنچه در تاریخ بنی اسرائیل و موسی آمده که مأمور شد ایّام الله را به بنی اسرائیل یادآوری کند اشاره به روز غلبه بر فرعون و نجات از دریا و مانند آن است; ولی در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم که در تفسیر «ایّام الله» فرمود: «یُریدُ بأیّامِ اللهِ سُنَنَهُ وَ أفْعالَهُ فی عِبادهِ مِنْ إنْعام وَ انْتِقام; منظور از ایّام الله، سنّتها و افعال الهی در میان بندگان اعم از انعام و انتقام است».(9)

مطابق این روایت هر روز که موهبت مهم تازه ای از سوی خداوند به بندگان ارزانی شده و یا از دشمنان آنها انتقام گرفته شده و با کیفرهای سختی از میان رفته اند، ایّام الله محسوب می شوند. به هر حال یادآوری ایّام الله سبب شکوفایی ایمان و تحریک حس شکرگزاری و توجّه به خداست.

حتی روزهای آزمایش بزرگ الهی نیز در روایات جزء ایّام الله شمرده شده است. همان گونه که در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «اَیّامُ اللهِ نَعْمائُهُ وَ بَلاؤُه وَ مَثُلاتُهُ سُبْحانَهُ; منظور از ایّام الله روزهای نعمت و آزمایش و کیفر سخت بدکاران است».(10) شک نیست که واژه ایّام الله در این خطبه مفهوم عامی دارد که همه آنچه را در بالا آمد شامل می شود.

  1. الهامات الهی:

در جمله «عِبادٌ ناجاهُمْ فی فِکْرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فی ذاتِ عُقُولِهِمْ...» امام(علیه السلام) اشاره به مردانی کرده است که خداوند از طریق نجوای فکری و الهامات قلبی نور هدایت را در دل آنها می افکند و پرده های جهل و ظلمت را کنار می زند و آنها در حدّ خود با آن دریافتهای ربّانی به هدایت خلق و راهنمایی گم شده های طریق ایمان و تقوا تلاش و کوشش می کنند.

آیا اینان همان اوصیا و امامان معصوم اند که در فترات بعثت انبیا از طریق الهام، حقایق را از عالم غیب می گیرند یا افراد صالح ومتّقی و عالمان پرهیزگار را که در سطح بالایی از تقوا قرار دارند نیز شامل می شود؟ یعنی قلب آنها نیز با عالم غیب ارتباط دارد و به مضمون (إِنْ تَتَّقُوا اللهَ یَجْعَلْ لَّکُمْ فُرْقَاناً)(11) خداوند وسیله شناسایی حق را از باطل در پرتو تقوا به آنها بخشیده و به مضمون (وَالَّذینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدیَنَّهُمْ سُبُلَنَا)(12) بر اثر مجاهدتهای نفسانی و ستیز با دشمن عنایات الهی شامل حال آنها شده و دستشان را گرفته و از طریق ایصال به مطلوب به مقصد رسانده است.

هنگامی که در مواقع سخت، خداوند بندگانی را همچون مادر موسی(علیه السلام) تنها نمی گذارد و به مضمون (وَأَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّ مُوسَی...)(13) مسیر پر پیچ و خم آینده فرزندش را به او الهام می کند چگونه ممکن است صالحان دیگر از این فیض بزرگ محروم بمانند، از این رو بعضی از بزرگان معتقدند هر کار مهمّی از عالم با تقوا و انسان پرهیزگاری صادر می شود و یا هر اکتشافی که از دانشمند مخلصی سر می زند; در پرتو هدایت تکوینی والهام الهی است.

همان روح القدس که به هنگام سرودن اشعار والا به یاری کسانی چون «حسّان بن ثابت» و «کمیت» شتافت و چنان اشعاری را بر زبان آنها جاری ساخت(14) چرا به یاری سایر پاکبازان نیاید و به گفته حافظ:

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید *** دگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد (15)


پی نوشت:

  1. «ذکر» به معنای یادآوری است و در اینجا منظور ذکر خداست که بر سه گونه است: قلبی، زبانی و عملی که هنگام فراهم شدن اسباب معصیت به یاد خدا بیفتد و آن را ترک کند. گاه گفته می شود که ذکر هم یاد خدا را شامل می شود و هم یاد قیامت، نبوّت، ولایت و آیات الهی را.

  2. «جلاء» به معنای صیقل زدن، روشن ساختن و نورانی کردن است. به سرمه نیز جلاء گفته می شود، زیرا به چشم روشنی می بخشد.

  3. «وقرة» از ریشه «وقر» در اصل به معنای سنگینی است، لذا بزرگداشتن افراد را توقیر می نامند، وقر در قرآن مجید بیشتر به معنای سنگینی گوش به کار رفته و در جمله بالا نیز همین معنا مراد است.

  4. «عشوة» به معنای کم سویی چشم یا نابینایی است.

  5. سوره انبیاء، آیه 50 .

  6. «ما برح» به معنای همواره و همیشه است.

  7. «برهة» به معنای زمان طویل یا قطعه ای از زمان است.

  8. «فلوات» جمع «فلات» به معنای بیابان خشک و بی آب و علف یا صحرای وسیع است.

  9. بحارالانوار، ج 66، ص 327 .

  10. همان مدرک، ج 67، ص 20 .

  11. انفال، آیه 29 .

  12. عنکبوت، آیه 69 .

  13. قصص، آیه 7 .

  14. در حدیث آمده است: هنگامی که کمیت شاعر معروف اهل بیت وارد بر امام باقر(علیه السلام) شد و اشعار معروف: «مَنْ لِقَلْب مُتَیَّم مُسْتَهام» را انشاد کرد پس از پایان، امام به او فرمود: «لاتَزالُ مُؤَیَّد برُوحِ الْقُدُس مادُمْتَ تَقول فینا» (وسائل الشیعه، ج 10، باب 105، ابواب المزار، ح 4). امام این سخن را از کلامی اقتباس فرمود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به حسان بن ثابت به هنگام سرودن اشعار معروف «یُنادیهِمْ یَوْمَ الْغَدیرِ نَبیُّهُمْ» فرمود. (بحارالانوار، ج 37، ص 150)

سند خطبه

:

در کتاب مصادر نهج البلاغه مدرک دیگری که برای بخشی از این خطبه ذکر کرده، غررالحکم آمدی است که در حرف الف، بخش نخستین این خطبه را آورده و با نهج البلاغه تفاوتهایی دارد. این تفاوتها به خوبی نشان می دهد که خطبه را از منبع دیگری اخذ نموده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 151

)