[hadith]و من کلام له (علیه السلام) قاله عند تلاوته «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذکْرِ اللَّهِ»:

إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوب، تَسْمَعُ بهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ. وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بنُورِ یَقَظَةٍ فِی [الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ] الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ، یُذَکِّرُونَ بأَیَّامِ اللَّهِ وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بمَنْزلَةِ الْأَدلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ. مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَ شمَالًا ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ، وَ کَانُوا کَذَلِکَ مَصَابیحَ تِلْکَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 171

از سخنان آن حضرت (ع) این سخن را علی علیه السلام پس از تلاوت آیات 36 و 37 سوره نور که می فرماید «هر بامداد و شامگاه برای خداوند تسبیح میکنند، مردانی که بازرگانی و خرید و فروش آنان را از یاد خدا باز نمی دارد» بیان فرموده است. این خطبه از خطبه های نسبتا بلند است و با عبارت «ان الله سبحانه و تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب» (همانا خداوند سبحان و متعال یاد خود را مایه زدودن زنگار دلها قرار داده است) شروع میشود.

می گویم: باطن این سخنان علی (ع) شرح حال عارفان است که برگزیدگان خداوند از میان بندگانش هستند و علی (ع) همواره با کنایه از آنان یاد و به آنان اشاره میفرماید وانگهی در این خطبه تصریح کرده و فرموده است «تا آنجا که ایشان چیزهایی میبینند که مردم نمی بیند و چیزهایی را میشنوند که مردم نمی شنوند» و علی علیه السلام در این خطبه از جمله مقامات عارفان، ذکر، محاسبه نفس، بکاء، نحیب، توبه و پشیمانی و دعا و فاقه و حزن و زبونی را بیان فرموده است یعنی اندوهی که سراپای دلهای ایشان را مجروح ساخته است.

[ابن ابی الحدید سپس فصلی مشبع در پنجاه و هفت صفحه در مورد بیان احوال عارفان ایراد کرده است که به راستی بسیار خوب از عهده بیرون آمده است و برای اطلاع خوانندگان ارجمند فشرده یی از مبحث را ترجمه می کنم.]

گوید: در مباحث و فصلهای گذشته وعده داده بودیم که به شرح مقامات عارفان خواهیم پرداخت و این جا جایگاه آن است و میگوییم مقام نخست از مقام عارفان و منزل نخست از منازل سالکان «توبه» است که خدای متعال فرموده است «ای مومنان همگان به سوی خداوند توبه برید شاید که رستگار شوید» و پیامبر (ص) فرموده است «توبه کننده واقعی از گناه چون کسی است که او را گناهی نیست»، علی علیه السلام فرموده است «در پیشگاه خداوند هیچ چیز دوست داشتنی تر از جوان توبه کننده نیست»، آن گاه شواهد بسیار از سخنان صوفیه بزرگ چون یحیی بن معاذ و ابو حفص حداد و ابو علی دقاق و ذوالنون مصری و رابعه عدویه آورده است.

دیگر از مقامات عارفان «مجاهده» است که در مباحث گذشته به حد کافی درباره اش سخن گفتیم. سپس مقام «عزلت و خلوت» است که در جزء قبل این کتاب بحثی شایسته در آن مورد داشتیم. پس از آن مقام تقواست که عبارت است از ترس از نافرمانی خداوند و ستم

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص172

بر بندگان که خداوند سبحان فرموده است «همانا گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست». دیگر از آن جمله مقام «ورع» است که پرهیز کردن از موارد شبهه ناک است. پیامبر (ص) به ابو هریره فرموده «پارسا باش تا عابدترین مردم باشی». ابو عبد الله جلاء گوید: کسی را میشناسم که سی سال در مکه مقیم بود و از آب زمزم جز آنچه که با سطل و ریسمان خود بیرون میکشید نیاشامید.

گویند: خواهر بشر بن حارث پیش احمد بن حنبل آمد و گفت: ما روی پشت-  بامهای خود پشم ریسی میکنیم، چراغهای طاهریان که عبور می کنند بر پشت بام می تابد و پرتو آن بر ما میافتد آیا برای ما رواست که در پرتو چراغهای آنان پشم ریسی کنیم احمد گفت: ای کنیزک خدا تو کیستی گفت خواهر بشر حافی. احمد گریست و گفت. پارسایی از خانه شما سرچشمه گرفته و بیرون تراویده است نه، در پرتو چراغهای آنان پشم ریسی مکن.

حسن بصری وارد مکه شد جوانی از فرزندان علی علیه السلام را دید که پشت به کعبه داده است و مردم را موعظه میکند. حسن بصری به او گفت: ملاک دین چیست گفت پارسایی. پرسید: آفت دین چیست گفت: آز و طمع. حسن از پاسخ او متعجب شد.

دیگر از مقامات عارفان «زهد» است و درباره حقیقت زهد سخن بسیار گفته اند. سفیان ثوری گفته است: زهد در این جهان کوتاهی آرزوست. خواص گفته است: زهد آن است که دنیا را رها کنی و اهمیت ندهی که چه کسی آن را میگیرد. احمد بن حنبل گفته است: «زهد» بر سه درجه است ترک حرام که زهد عوام مردم است و ترک چیزهای حلال غیر ضروری که زهد خواص است و ترک آنچه که تو را از خداوند باز میدارد که زهد عارفان است.

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص173

گفته شده است: خداوند متعال تمام خیر را در خانه یی نهاده و کلید آن را در زهد قرار داده است و همه شر را در خانه یی نهاده و دوستی دنیا را کلید آن قرار داده است.

دیگر از مقامات عارفان «سکوت» است. ما ضمن مباحث پیش در این مورد نکات سودبخشی نقل کردیم و اینک هم نکات دیگری را میگوییم. پیامبر (ص) فرموده اند «آن کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده است همسایه خود را آزار نمی دهد، و آن کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده است باید میهمان خویش را گرامی دارد و آن کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده است باید سخن پسندیده و خیر گوید یا سکوت کند».

دیگر از مقامات عارفان «خوف» است که خداوند متعال فرموده است «فرا می خوانند پروردگار خود را از خوف و به طمع [آمرزش]» و فرموده است «پس از من بترسید». ابو علی دقاق میگفته است: خوف دارای مراتبی است که عبارت است از «خوف» و «خشیت» و «هیبت». خوف از شرایط و لوازم ایمان است و خداوند متعال فرموده است «اگر مومن هستید از ایشان خوف نداشته باشید و از من خوف داشته باشید» و خشیت از شروط علم است که خداوند متعال فرموده است «همانا بندگان عالم خدا از خداوند خشیت دارند» و هیبت از شروط معرفت است که خداوند

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص174

سبحان فرموده است «خداوند شما را از خودش بیم میدهد و بر حذر میدارد». یکی از عارفان گفته است: هر کس از هر چیز بترسد از او میگریزد و هر کس از خدا بترسد باید به پیشگاه او بگریزد. ابو سلیمان دارانی گفته است: خوف از هیچ دلی بیرون نمی رود مگر اینکه آن دل ویران میشود.

دیگر از مقامات عارفان «رجاء» است. ما ضمن مباحث پیشین بخشی شایسته در مورد خوف و رجاء ایراد کردیم. ابو علی رودباری میگوید: «بیم» و «امید» همچون دو بال پرنده است که اگر درست و برابر باشد پرواز پرنده کامل خواهد بود و هرگاه یکی از آن دو کاستی یابد پرواز پرنده دچار کاستی گردد و اگر هر دو از میان برود پرنده در حد مرگ می افتد.

از امام علی بن حسین علیهما السلام روایت شده که فرموده است «بارخدایا، گویی امید من به تو با گناهانم افزونی می یابد بر امید من به تو با اعمال خودم، زیرا در اعمال خویش باید به اخلاص اعتماد کنم و چگونه ممکن است من که در معرض آفات هستم اخلاص را محرز کنم، و در گناهان میبینم که باید به عفو تو اعتماد کنم و چگونه آن را نخواهی آمرزید و حال آنکه موصوف به جود و بخششی.

مقامات دیگری را که ابن ابی الحدید برای عارفان بر شمرده است از این جهت که در کمتر کتابی حتی از کتب صوفیه آمده است نام می بریم: حزن، جوع، خشوع و تواضع، قناعت، توکل، یقین، صبر، مراقبت، رضا، استقامت، اخلاص، صدق، حیاء، حریت، ذکر، فتوت، فراست، حسن خلق، کتمان، جود و سخاء و ایثار، غیرت، تفویض، ولایت و معرفت، دعا و مناجات، تاسی، فقر، ادب، محبت، شوق، زهد و کنار زدن دنیا.