[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) کان یَستنهضُ بها أصحابَه إلی جهاد أهل الشام فی زمانه:

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادکَ سَمِعَ مَقَالَتَنَا الْعَادلَةَ غَیْرَ الْجَائِرَةِ وَ الْمُصْلِحَةَ غَیْرَ الْمُفْسدَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا، فَأَبَی بَعْدَ سَمْعِهِ لَهَا إِلَّا النُّکُوصَ عَنْ نُصْرَتِکَ وَ الْإِبْطَاءَ عَنْ إِعْزَاز دینِکَ، فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُکَ عَلَیْهِ یَا أَکْبَرَ الشَّاهِدینَ شَهَادَةً، وَ نَسْتَشْهِدُ عَلَیْهِ جَمِیعَ مَا أَسْکَنْتَهُ أَرْضَکَ وَ سمَاوَاتِکَ، ثُمَّ أَنْتَ [بَعْدَهُ] بَعْدُ الْمُغْنِی عَنْ نَصْرِهِ وَ الْآخِذُ لَهُ بذَنْبهِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 8، ص: 188-183

وَمِن کلامٍ لَهُ عَلیهِ السَلامُ

کانَ یَسْتَنْهِضُ بها أصْحابَه إلی  جِهاد أهْلِ الشَّامِ فی زَمانِهِ.

از خطبه های امام علیه السلام است که همواره با این سخنان یاران خویش را برای جهاد با شامیان بسیج می نمود.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه در واقع خطابی است به درگاه پروردگار متعال، آمیخته با دعا برای پیروزی لشکریان اسلام و نفرین بر سست عنصرانی که دست از یاری حق بر می دارند و اتمام حجّتی است بر آنها در برابر خداوند بزرگ

.

این کلام به خوبی نشان می دهد که امام علیه السلام تا چه اندازه از سستی و بی توجهی مردم کوفه به امر جهاد با غارتگران شام، ناراحت بود؛ این چیزی است که از بسیاری از خطبه های نهج البلاغه استفاده می شود و اگر کوتاهی و سستی آنها نبود تاریخ اسلام، مسیر دیگری را می پیمود ولی افسوس

...!

سزای متخلفان:

قرائن نشان می دهد که این چند جمله پرمعنا و پر از سوز و گداز، بخشی از خطبه طولانی تری بوده که مرحوم سیّد رضی این قسمت را گزینش کرده و جداگانه آورده است. بعضی معتقدند این کلام ذیل خطبه 198 قرار داشته است.(1)

هدف اصلی امیرالمؤمنین(علیه السلام) از این خطبه، بسیج کردن یارانش برای جهاد در برابر شامیان غاصب بوده است; ولی به صورت شکوائیّه ای در برابر خداوند; شکوا از کسانی که دعوت عادلانه او را می شنوند و از شرکت در جهاد سرباز می زنند. شکوایی که نشان می دهد تا چه اندازه، امام مظلوم و تا چه حدّ گروهی از اصحابش فاقد احساس مسئولیت بوده اند.

می فرماید: «خداوندا! هر یک از بندگانت گفتار عادلانه و دور از ستم و اصلاح کننده و بی مفسده ما را در امر دین و دنیا بشنود و پس از شنیدن از یاری آیین تو و اعزاز دینت سرباز زند و کندی کند. ما تو را بر ضدّ او به شهادت می طلبیم. ای کسی که بزرگ ترین شاهدانی!»; (اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْد مِنْ عِبَادکَ سَمِعَ مَقَالَتَنَا الْعَادلَةَ غَیْرَ الْجَائِرَةِ، وَ الْمُصْلِحَةَ غَیْرَ الْمُفْسدَةِ، فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا، فَأَبَی بَعْدَ سَمْعِهِ لَهَا إِلاَّ النُّکُوصَ(2) عَنْ نُصْرَتِکَ، وَ الاِْبْطَاءَ(3) عَنْ إِعْزَاز دینِکَ، فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُکَ عَلَیْهِ یَا أَکْبَرَ الشَّاهِدینَ شَهَادَةً).

قابل توجّه اینکه امام سخن خود را در زمینه دعوت به جهاد با شامیان ستمگر به چهار وصف یا به اعتباری به دو وصف تأکید کرده است:

  1. این سخن سخنی است در مسیر عدالت. 2. هیچ ستمی در آن نیست. 3. سبب اصلاح مردم است. 4. هیچ فسادی بر آن مترتب نیست و آثار مثبت آن در دین و دنیای مردم ظاهر می شود.

بدیهی است پیروی از چنین سخنی که سراسر حق و عدالت و صلح و مصلحت است به حکم شرع و عقل لازم است و آنها که برخلاف آن گام بردارند از آیین خداوند متعال و فرمان عقل منحرف شده اند.

نکته دیگر اینکه امام(علیه السلام) می فرماید: کسانی که با دعوت او به جهاد با شامیان غارتگر سرپیچی کنند از یاری خدا و عظمت بخشیدن به آیین او سرباز زده اند بی آنکه امام(علیه السلام) نفع خاص شخصی در آن داشته باشد.

ضمناً امام با این سخن می خواهد روشن سازد که مسیر شامیان، مسیر ظلم و جور و مایه فساد در دین و دنیای مردم است.

امام(علیه السلام) در ادامه این سخن افزون بر به شهادت طلبیدن خداوند متعال، همه موجودات زمین و آسمان را به گواهی می طلبد و می فرماید: «تمام آنها را که در زمین و آسمانهایت سکونت بخشیده ای، به عنوان گواه بر ضدّ او (آن کس که از جهاد با ستمگران سرباز می زند) می آوریم; ولی با این حال می دانیم که ما را از یاری او بی نیاز می سازی و او را به گناهش خواهی گرفت (و کیفر خواهی داد)»; (وَ نَسْتَشْهِدُ عَلَیْهِ جَمِیعَ مَا أسْکَنْتَهُ أَرْضَکَ وَ سَماواتِکَ، ثُمَّ أَنْتَ بَعْدُ الْمُغْنِی عَنْ نَصْرِهِ، وَ الاْخِذُ لَهُ بذَنْبهِ).

امام(علیه السلام) با این شکایت به پیشگاه پروردگار که از دل پرسوز آن حضرت برخاسته، از یک سو به افراد سست و بی تفاوت در امر جهاد اتمام حجّت می کند و از سوی دیگر یاران وفادارش را هشدار می دهد که از سستی آن گروه وحشتی به دل راه ندهند و بدانند خدا یار و یاور آنهاست و آن گروه وظیفه نشناس، سرانجام گرفتار کیفر اعمال خود خواهند شد، همان گونه که به گواهی تاریخ بعد از شهادت امام گرفتار شدند و ظالمانی از عمّال بنی امیّه را بر آنها گماردند که بر هیچ یک از آنان رحم نکردند و از هیچ عقوبت و از کیفری درباره آنان دریغ نداشتند.

شایان توجّه است که در کتاب صفّین نصر بن مزاحم چنین آمده است: هنگامی که امام این سخن را بیان فرمود مردی از طایفه بنی فزاره برخاست و جسورانه به امام خطاب کرد که تو می خواهی ما را با این سخن برای جنگ با شامیان بسیج کنی و برادران خود را در آنجا به قتل برسانیم. همان گونه که ما را در بصره بردی و برادران خویش را در جنگ جمل کشتیم! هرگز این کار را نخواهیم کرد. مالک اشتر خشمگین شد و برخاست و گفت: ای مردم! او را دستگیر کنید (که او فردی نفوذی از دشمنان ماست) آن مرد فرار کرد و گروهی به دنبال او برای دستگیر ساختنش حرکت کردند او به محلی از بازار پناهنده شد که جای فروش اسبها بود. سرانجام مردم او را زیر پاهای خود له کردند.(4)

جمله «جَمِیعَ مَا أسْکَنْتَهُ أَرْضَکَ وَ سَمواتِکَ»; (همه آنچه که در زمین و آسمانهایت ساکن ساختی) ظاهراً اشاره به فرشتگان و انسانها و جنّ است، زیرا تعبیر «ساکن ساختی» تناسب با آن دارد (بنابراین «ما» در اینجا به ذوی العقول اطلاق شده است و به شهادت طلبیدن آنها با آنکه قبل از آن، خدا را به شهادت طلبیده، برای تأکید در این امر مهم است، همان گونه که خداوند جز ذات پاکش شاهدان بسیاری بر اعمال ما قرار داده است.(5)


پی نوشت:

  1. تمام نهج البلاغه، ص 491 .

  2. «نکوص» مصدر و به معنای خودداری و عقب نشینی است.

  3. «ابطاء» به معنای کندی کردن و تأخیرانداختن از ریشه «بطؤ» بر وزن «قفل» به معنای کندی گرفته شده است.

  4. صفین، نصر بن مزاحم، ص 94-95 .

سند خطبه

:

نویسنده مصادر نهج البلاغه سند خاصّی برای این خطبه نقل نکرده است؛ ولی آن گونه که از کتاب تمام نهج البلاغه بر می آید (و در متن نیز اشاره کرده ایم) به عقیده بعضی این کلام ذیل خطبه 198 بوده است و در هر حال در این کتاب نیز مدرک دیگری غیر از نهج البلاغه ذکر نشده است

.