[hadith]و من کلام له (علیه السلام) و قد سمع قوما من أصحابه یسبّون أهل الشام أیام حربهم بصفین:

إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابینَ، وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ

،

وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دمَاءَنَا وَ دمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ، حَتَّی یَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَرْعَوِیَ عَنِ الْغَیِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بهِ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص129

از سخنان علی (ع) به هنگامی که روزهای جنگ صفین شنید که گروهی از یارانش شامیان را دشنام می دهند این خطبه با عبارت «انی اکره لکم ان تکونوا سبابین» (بدرستی که برای شما خوش نمی دارم که دشنام دهندگان باشید) شروع می شود. ابن ابی الحدید پس از توضیح درباره لغت «سب» و تفاوت آن با لعن و اینکه علی علیه السلام از دشنام دادن و بد زبانی ناراحت بوده است بحث زیر را ایراد کرده است که هر چند جنبه تاریخی ندارد ولی ترجمه آن برای خوانندگان سود بخش است.

می گویم: این موضوع آن چنان نیست که برخی از حشویه پنداشته و گفته اند لعن هیچ کس که بر او مسلمان بگویند جایز نیست و بر هر کس که کسی را لعنت می کند خرده می گیرند حتی برخی از ایشان در آن باره چنان تند روی کرده اند که میگویند کافر و ابلیس را هم لعنت نمیکنم زیرا حق تعالی روز قیامت به هیچ کس نمیگوید چرا لعن نکردی بلکه می فرماید چرا لعنت کردی.

این اندیشه مخالف با نص کتاب خداوند است که خدا فرموده است «خداوند کافران را لعنت فرموده و برای آنان آتش دوزخ مهیا کرده است» همچنین خداوند متعال در مورد کافران فرموده است «آنان را خداوند لعنت میکند و لعنت کنندگان نیز ایشان را لعنت می کنند» و خداوند متعال درباره ابلیس می فرماید «همانا لعنت من تا روز دین بر تو خواهد بود». نیز فرموده است «آنان لعنت شدگان اند هر کجا که در آیند» و در قرآن مجید از این نمونه ها بسیار است. وانگهی چگونه ممکن است مسلمان منکر تبری شود آن هم از کسانی که تبری از ایشان واجب است مگر این قوم این سخن خداوند متعال را نشنیده اند که فرموده است «همانا برای شما در ابراهیم و کسانی که همراه او بودند سرمشقی است که آنان به قوم خود گفتند ما از شما و آنچه غیر از خدا می پرستید بیزاریم، ما به شما کفر می ورزیم و میان ما و شما برای همیشه کینه و دشمنی آشکار است».

بدیهی است در مورد کسی که حالش مشتبه است باید دقت کرد اگر مرتکب گناهی کبیره شده باشد به آن وسیله مستحق لعن و بی زاری جستن است و هیچ اشکالی برای کسی که چنان شخصی را لعنت کند و از او بیزاری جوید نیست. و اگر مرتکب گناه کبیره نشده باشد لعن کردن و تبری جستن از او جایز نیست. و از آیاتی که دلالت بر آن دارد که کسی که نام مسلمانی بر اوست اگر مرتکب گناه کبیره شود لعنت او جایز و گاهی واجب است گفتار خداوند متعال در

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 130

داستان «لعان» است که می فرماید «گواهی یکی از ایشان چهار مرتبه سوگند به خداوند است که او از راستگویان است و مرتبه پنجم بگوید لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد». خداوند متعال درباره کسی که به ناحق به دیگران تهمت زند می فرماید «کسانی که بر زنان با ایمان و غافل و پاکدامن تهمت زنند و در دنیا و آخرت لعنت شده اند و برای آنان عذابی بزرگ است» دو آیه فوق درباره مسلمانان مکلف است و آیات پیش از آن دو در مورد کافران و منافقان است. به همین سبب بود که امیر المومنین علیه السلام، معاویه و گروهی از یاران او را در قنوت نماز و پس از نماز لعن و نفرین می کرد.

حال اگر بگویی: بنابراین، آن سبی که علی علیه السلام از آن نهی فرموده چیست میگویم: آنان نسبت به پدر و مادر ناسزا می گفتند و گاه در نسب آنان طعنه میزدند و گاه آنان را به پستی نسبت می دادند یا به ترس و بخل متهم می ساختند و انواع هجومهای دیگر که شاعران آنها را بکار می برند و اسلوب آن معلوم است. امیر المومنین علیه السلام آنان را از آن کار نهی کرده و فرموده است «دوست نمی-  دارم که شما این گونه دشنام دهید، بلکه بهتر آن است که اعمال واقعی و احوال حقیقی ایشان را بگویید» و سپس فرموده است «به جای اینکه آنان را دشنام دهید بگویید: بار خدایا خونهای ما و خونهای ایشان را حفظ فرمای».