[hadith]الرسول الأعظم:
ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بالْحَقِ، حِینَ دَنَا مِنَ الدُّنْیَا الِانْقِطَاعُ وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الِاطِّلَاعُ، وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُهَا بَعْدَ إِشْرَاقٍ وَ قَامَتْ بأَهْلِهَا عَلَی سَاقٍ، وَ خَشُنَ مِنْهَا مِهَادٌ وَ أَزفَ مِنْهَا قِیَادٌ، فِی انْقِطَاعٍ مِنْ مُدَّتِهَا وَ اقْتِرَابٍ مِنْ أَشْرَاطِهَا وَ تَصَرُّمٍ مِنْ أَهْلِهَا وَ انْفِصَامٍ مِنْ حَلْقَتِهَا وَ انْتِشَارٍ مِنْ سَبَبهَا وَ عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا وَ تَکَشُّفٍ مِنْ عَوْرَاتِهَا وَ قِصَرٍ مِنْ طُولِهَا؛ جَعَلَهُ اللَّهُ [سُبْحَانَهُ] بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ وَ کَرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبیعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ.[/hadith]
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 3، صفحه 829-827
پس از این به ذکر فضایل پیامبر (ص) که به این دین الهی برانگیخته شده می پردازد، تا یکایک نعمتهای خداوند را به آنها یادآوری فرماید، و برای این که شرف و برتری پیامبر (ص) را به آنها گوشزد سازد، نخست اوضاع و احوال دنیا را در هنگام بعثت بیان می کند و می فرماید:
1- انقطاع دنیا نزدیک شده و آخرت و نشانه های آن رو آورده بود.
ما این گفتار امام (ع) را در آن جا که فرموده بود: ألا و إنّ الدّنیا قد أدبرت و آذنت بوداع (آگاه باشید دنیا پشت کرده، و بدرود را گوشزد می کند) توضیح داده ایم، و خلاصه این است که احتمال دارد مراد به پایان رسیدن دنیا و از میان رفتن آن بطور کلّی باشد و هم ممکن است مقصود خاتمه یافتن دنیای هر یک از امّتها و فرا رسیدن آخرت آنها به سبب مرگ و انقراض آنهاست، واژه إطّلاع چنان که پیش از این گفته شده استعاره است.
2- خرّمی و شکوه دنیا پس از درخشندگی تاریک شده بود، منظور از این سخن تابش انوار پیامبران پیشین و روشنی شرایع و احکام آنهاست، و مراد از تاریکی آن در هنگام بعثت پیامبر (ص) کهنگی و تباهی آثار این پیامبران است.
3- دنیا مردم خود را دچار سختی ساخته بود، جمله قامت بأهلها علی ساق کنایه از این است که دنیا سختیهایش را پدیدار ساخته، و فتنه ها را میان مردم آن برانگیخته بود، و اشاره به گسیختگی نظام اجتماع عرب و جنگها و غارتگریهایی است که در میان آنان متداول و آنها را در آستانه نابودی قرار داده بود.
4- بستر دنیا خشن و ناهموار شده بود، این سخن اشاره به عدم آرامش و آسایش زندگی در آن دوران دارد زیرا اینها جز در سایه نظام ادیان الهی و شرایع آسمانی به دست نمی آید.
5- سپری شدن دنیا نزدیک شده بود، یعنی نشانه های این که دنیا خود را تسلیم نابودی کند و دورانش به سر رسد نزدیک شده بود. منظور از نشانه های پایان گرفتن دنیا نشانه های روز رستاخیز یا اشراط السّاعه است، جمله های تصرّم من أهلها (نابودی مردمش) و انفصام من حلقتها (و بریدن حلقه زندگی آن) به همان معنایی است که گفته شد، واژه حلقة کنایه از نظام دنیا و مردم آن به وسیله قوانین الهی و ادیان آسمانی است، و کلمه انفصام (بریدن) اشاره به تباهی این نظام است، و مراد آن حضرت از جمله و انتشار من سببها رواج اسباب فساد این نظامهای الهی است، زیرا زندگی درست و سودمند در دنیا زمانی تحقّق می یابد که بر اساس قوانین شرعی و احکام آسمانی باشد. واژه أعلام در عبارت و عفاء من أعلامها را برای دانشمندان و نیکان دنیا که در هنگام بعثت پیامبر اکرم (ص) متروک و از میان رفته بودند استعاره فرموده است و نیز عورات در جمله بعد استعاره برای تباهیهای گوناگونی است که در دنیا شیوع یافته بود، و غرض از آن تکشّف عورات نمایان شدن آنها پس از پوشیدگی است، و مقصود از کوتاه شدن دنیا پس از طولانی بودنش نیز همین است، زیرا دنیا تنها زمانی طولانی و پایدار و از صلاح برخوردار است که قوانین الهی در آن حکمفرما باشد، بنا بر این کوتاهی و ناپایداری آن هنگامی است که نظام شرعی بر آن حکومت نداشته و تباهی آن را فرا گرفته باشد.
پس از این امیر مؤمنان (ع) فواید و آثار عظیم بعثت پیامبر اکرم (ص) را بر می شمارد، و می فرماید:
1- خداوند متعال او را وسیله تبلیغ رسالت خویش قرار داد، چنان که در قرآن فرموده است: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ».
2- او را سبب بزرگواری امّت خود گردانید، زیرا پیامبر اکرم (ص) مردم خود را برای به دست آوردن عزّت کامل و کرامت پایدار دعوت می کرد و مایه ارجمندی آنان گردید.
3- او را بهار مردم زمان خویش قرار داد، واژه ربیع (بهار) برای رسول اکرم (ص) استعاره شده، زیرا همان گونه که فرا رسیدن فصل بهار به سبب سر سبز شدن زمین و رویش چراگاهها مایه خوشحالی چهار پایان و چاقی و فربهی آنهاست، پیامبر اکرم (ص) نیز برای مسلمانان و دانشمندان موجب بهجت و سرور، و سبب برخورداری و کامیابی هر چه بیشتر آنها از دانش و حکمت بوده است.
4- خداوند او را سبب رفعت یاوران خود قرار داد، ضمیر متّصل أعوانه به خداوند برگشت دارد، یعنی یاوران و انصار خداوند، و مراد از اینها مسلمانانند، و این که پیامبر گرامی (ص) مایه شرف و بلندی مرتبه مسلمانان شده، روشن است.