[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) یَصِفُ فیها المتقین‏:

رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابداً، فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّی کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ. فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوَابهِ، ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ: اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسنْ، فَ«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسنُونَ». فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بهَذَا الْقَوْلِ حَتَّی عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبیِّ (صلی الله علیه وآله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام):

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ، لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصَاهُ، وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص40

از سخنان آن حضرت (ع) روایت شده است یکی از یاران امیر المؤمنین علیه السلام که نامش همام و مردی عابد بود، گفت ای امیر المومنین پرهیزکاران را چنان برای من وصف فرمای که گویی خویشتن آنان را می نگرم. علی علیه السلام لحظه یی از پاسخ دادن به او درنگ کرد و سپس فرمود: ای همام از خدای بترس و نیکی کن «همانا خداوند همراه آنانی است که تقوی پیشه اند و همانان که خود نکوکاران اند». همام به این سخن قانع نشد و سخت اصرار ورزید. علی (ع) نخست حمد و ستایش خداوند را بجا آورد و بر پیامبر-  که درود خداوند بر او و آلش باد-  درود فرستاد و سپس چنین فرمود: «اما بعد فان الله سبحانه و تعالی خلق الخلق، حین خلقهم غنیا عن طاعتهم آمنا من معصیتهم» (اما بعد همانا خداوند سبحان و متعال هنگامی که خلق را بیافرید از فرمانبرداری آنان بی نیاز و از سرپیچی آنان در امان بود».

نخست نسب همام را چنین آورده است: او همام بن شریح بن یزید بن مرة بن عمرو بن جابر بن یحیی بن اصهب بن کعب بن حارث بن سعد بن عمرو بن ذهل بن مران بن صیفی بن سعد العشیرة و از شیعیان علی علیه السلام و دوستداران آن حضرت است. همام مردی عابد و پارسا بود و به امیر المومنین گفت: پرهیزکاران را برای من چنان توصیف فرمای که در اثر توصیف تو چنان آگاه شوم که گویی بر ایشان می نگرم.

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص41

فضیلت سکوت و کم گویی:

بدان که سخن درباره خطر سخن و فضیلت سکوت و کم گویی بسیار گسترده است. ما ضمن مباحث گذشته بخشی از آن را بیان کردیم و اینک بخشی دیگر از آن را بیان می کنیم. پیامبر (ص) فرموده است «آن کس که سکوت کند نجات می یابد» و نیز فرموده است «سکوت حکمت است و انجام دهندگان این حکمت اندک اند».

سپس فصلی درباره اخبار و احادیثی که در مورد آفات زبان آمده آورده است و ضمن آن این روایت را نقل کرده است که به راستی در آن باید دقت کرد. در جنگ احد رسول خدا از کنار شهیدی گذشت یارانش گفتند بهشت بر او گوارا باد. فرمود «از کجا می دانید شاید در اموری که به او ارتباط نداشته و بی معنی بوده است سخن گفته باشد».

[او به تفصیل در این موارد به آیات قرآنی و اخبار نبوی و گفتار خردمندان و حکیمان استشهاد کرده است و سپس درباره خوف و آثار و اخباری که در آن باره آمده است به تفصیل سخن گفته و شواهدی هم از نظم از جمله از متبنی و ابو تمام ارائه داده است و اشعاری از عرفا بیان داشته است. و بحث خود را درباره وجد و حالات عارفان دنبال کرده است و می گوید:] بسیاری از مردم بر اثر وجد به هنگام شنیدن موعظه واعظی یا ترانه مطربی می میرند و اخبار در این مورد بسیار است و ما به روزگار خویش کسانی را دیده ایم که بر اثر این حال ناگهان مرده اند.