[hadith]وَ احْذَرُوا مَا نَزَلَ بالْأُمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ الْمَثُلَاتِ بسُوءِ الْأَفْعَالِ وَ ذَمِیمِ الْأَعْمَالِ، فَتَذَکَّرُوا فِی الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَ احْذَرُوا أَنْ تَکُونُوا أَمْثَالَهُمْ؛ فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْرٍ لَزمَتِ الْعِزَّةُ بهِ شَأْنَهُمْ [حَالَهُمْ‏] وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِیَةُ بهِ عَلَیْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ، مِنَ الِاجْتِنَاب لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ التَّوَاصِی بهَا؛ وَ اجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْرٍ کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ، مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوب وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوس وَ تَخَاذُلِ الْأَیْدی.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 4، صفحه 498-497

پس از آن که امام (ع) یاران خود را به داشتن خویهای پسندیده و انجام دادن کارهای نیک دستور داده، به دنبال آن، آنان را از اتصاف به رذایل اخلاقی و دارا بودن ویژگیهای ناپسند متنفر می کند، و به این منظور سرگذشت امتهای پیشین و کیفرهای الهی را که به دلیل کارهای زشت بر آنها وارد شد برای شنوندگان خود بیان می فرماید و آنان را از دست یازیدن به این گونه اعمال ناروا بر حذر می دارد زیرا کیفری که به آنان وارد شد به ایشان خواهد رسید و به آنها دستور می دهد که توجه کنند چگونه ملتهای گذشته هنگام اطاعت از پیامبران و انجام دادن اعمال نیک در خیر و نعمت بودند و همین که تغییر حالت دادند و با کارهای ناپسند و رفتارهای زشت دمساز شدند به بدترین حالات گرفتار شدند. و آنان را بیم می دهد که مثل این گذشتگان حالت نیکی و خیر را به زشتی و بدی مبدّل نکنند، و هنگام اندیشیدن در تفاوت دو حالت اقبال و ادبار، چیزی را که حالت خیر آنها را ثابت نگه داشت و دشمنان را از آنان دور کرد، و سلامت در آن پیوسته همراهشان شد، مورد نظر قرار دهند. 

«مدّت العافیة فیه بهم»، 

حرف «با» برای مصاحبت است، یعنی عافیت پیوسته همراه آنها بود و در نسخه مرحوم سید رضی مدّت به حالت معلوم آمده مثل مدّ الماء یعنی آب جاری و روان شد. و نیز به یاران خود توصیه می فرماید که امری را مورد توجه قرار دهند که سبب افاضه نعمتهای خداوند بر گذشتگان بود، و کرامت و بزرگواری رشته آنها را به آن امر پیوند داده است، در این جمله واژه وصل استعاره است از همراه بودن کرامت الهی با آنها در حالی که امر مذکور را مورد توجه داشته باشند و از این جهت آن را با ذکر حبل که به معنای ریسمان است مرشّح ساخته است. 

«من الاجتناب... و التواصی بها»، 

روشن است که وجود انس و الفت در میان جامعه تمام نعمتها و خوبیهایی را که در متن سخنان امام بیان شده در بر دارد. 

«و اجتنبوا... و تخاذل الایدی»،

و دوری کنید از اموری که گذشتگان به آن وسیله موجبات عزّت و بزرگواری خود را دگرگون کردند، سست شدند، نیروی خود را از دست دادند، و یکایک مهره های کمرشان در زیر بار کیفر و عقوبت الهی خرد شد، و آن امور عبارتند از کینه ورزی و تجاوز و دشمنی و عدم توجه به حقوق دیگران و جز اینها و همه این امور ضدّ انس و الفت می باشند. 

«تخاذل الایدی»، 

این عبارت کنایه است زیرا معمولا یاری کردن به توسط دست می باشد و تخاذل به معنای دست از یاری همدیگر برداشتن است، منظور از امتهای گذشته که حضرت یاران خود را امر به عبرت گرفتن از احوالشان فرموده مطلق جامعه های پیشین می باشند نه یک ملت معین و مشخصی زیرا بطور کلی هر امتی که دست به دست هم دهند و همدیگر را کمک و یاری کنند عزت و آقایی می یابند و دشمن تاب مقاومت با آنها را از دست می دهد و بر عکس هر جامعه ای که با هم اختلاف داشته باشند و تفرقه و جدایی میانشان حکمفرما باشد به خواری و ذلّت دچار شده و دشمنان بر آنها چیره خواهند شد.