[hadith]خلقة السماء و الکَون:

وَ کَذَلِکَ السَّمَاءُ وَ الْهَوَاءُ وَ الرِّیَاحُ وَ الْمَاءُ، فَانْظُرْ إِلَی الشَّمْس وَ الْقَمَرِ وَ النَّبَاتِ وَ الشَّجَرِ وَ الْمَاءِ وَ الْحَجَرِ وَ اخْتِلَافِ هَذَا اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ تَفَجُّرِ هَذهِ الْبحَارِ وَ کَثْرَةِ هَذهِ الْجِبَالِ وَ طُولِ هَذهِ الْقِلَالِ وَ تَفَرُّقِ هَذهِ اللُّغَاتِ وَ الْأَلْسُنِ الْمُخْتَلِفَاتِ. فَالْوَیْلُ لِمَنْ أَنْکَرَ الْمُقَدِّرَ وَ جَحَدَ الْمُدَبِّرَ، زَعَمُوا أَنَّهُمْ کَالنَّبَاتِ مَا لَهُمْ زَارِعٌ، وَ لَا لِاخْتِلَافِ صُوَرِهِمْ صَانِعٌ؛ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَی حُجَّةٍ فِیمَا ادَّعَوْا، وَ لَا تَحْقِیقٍ لِمَا [دَعَوْا] أَوْعَوْا؛ وَ هَلْ یَکُونُ بنَاءٌ مِنْ غَیْرِ بَانٍ، أَوْ جِنَایَةٌ مِنْ غَیْرِ جَانٍ؟![/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 7، ص: 174-167

نگاهی به موجودات آسمان و زمین بیفکنید!

امام(علیه السلام) در بخش پیشین این خطبه درباره دقایق و عجایب آفرینش مورچگان، سخن گفت; ولی برای اینکه تصور نشود شگفتیها و نظامات عجیب و خیره کننده منحصر به این مورد یا موارد محدود نیست بلافاصله به سراغ این نکته می رود که اگر در جای جای این جهان پهناور در زمین و آسمان و مخلوقات گوناگون دقت کنید همه همین گونه است. در این میان انگشت روی شانزده پدیده شگفت انگیز این جهان می گذارد; از زمین و آسمان گرفته تا بعضی مسائل مربوط به انسان و می فرماید: «و همین گونه است (آفرینش) آسمان و هوا و بادها و آب»; (وَ کَذلِکَ السَّمَاءُ وَالْهَوَاءُ، وَ الرِّیَاحُ وَالْمَاءُ).

در ادامه می افزاید: «نگاهی بیفکن به خورشید و ماه و گیاه و درخت و آب و سنگ و آمد و شد این شبها و روزها و پیدایش دریاها و کثرت این کوهها و بلندی این قلّه ها و تعدّد این لغات و زبانهای گوناگون»; (فَانْظُرْ إِلَی الشَّمْس وَالْقَمَرِ، وَالنَّبَاتِ وَ الشَّجَرِ، وَالْمَاءِ وَ الْحَجَرِ، وَاخْتِلاَفِ هذَا اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ، وَ تَفَجُّرِ هذهِ الْبحَارِ، وَ کَثْرَةِ هذهِ الْجِبَالِ، وَ طُولِ هذهِ الْقِلاَلِ(1) وَ تَفَرُّقِ هذهِ اللُّغَاتِ، وَ الاَْلْسُنِ الْمُخْتَلِفَاتِ).

امام(علیه السلام) در اینجا مجموعه ای از موجودات گوناگون این جهان را مطرح فرموده که هر یک خلقتی شگفت آور و آثاری بسیار دارند. منظور از «سماء» اشاره به مجموعه کرات عالم بالا از ثوابت و سیارات گرفته تا کهکشانهاست، بنابراین شمس و قمر که در جمله بعد می آید از قبیل ذکر خاص بعد از عام است و می دانیم آسمان با این معنا آفرینشی بسیار عجیب دارد، همان گونه که قرآن می فرماید: «(لَخَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاس وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاس لاَ یَعْلَمُونَ); آفرینش آسمان و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است ولی بیشتر مردم نمی دانند».(2)

منظور از «هَواء» همان هوایی است که گرداگرد کره زمین را گرفته، از همه چیز حیاتی تر و از همه چیز فراوان تر است.

«ریاح» (جمع ریح) اشاره به بادهاست که وظایف مختلفی در چرخه حیات انسان و موجودات زنده بر عهده دارند، ابرها را به حرکت درآورده به سوی زمینهای خشک و بی آب، گسیل می دارند، گیاهان را بارور می کنند، دریاها را مواج می سازند و به موجودات دریایی اکسیژن می دهند، هوای آلوده را جابجا می کنند و هوای تصفیه شده جنگلها را به شهرها می فرستند.

«ماء» (آب) در اینجا به قرینه ریاح (بادها) اشاره به نزول بارانهای حیات بخش و زنده کننده است همان گونه که قرآن می فرماید: «(وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً); ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها) فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم».(3)

سپس امام(علیه السلام) دستور می دهد به موجودات مختلف این جهان، از خورشید و ماه گرفته تا گیاهان و درختان نگاه کنید و همچنین آبها و سنگها. (به نظر می رسد «ماء» در اینجا که در کنار حجر (سنگ) قرار گرفته اشاره به چشمه ها و نهرهای جاری است) و اختلاف لیل و نهار، اشاره به نظام بسیار دقیق و حساب شده نور و ظلمت است که هر یک به دنبال دیگری می آید و فصول چهارگانه را با آثار و برکاتش پدید می آورد با شب های آرام بخش و روزهای پرتلاش که در آیات بسیاری از قرآن به آن اشاره شده است.

جمله «وَ تَفَجُّرِ الْبحار» می تواند اشاره به پیدایش دریاها یا جوش و خروشی باشد که بر اثر امواج کوه پیکر پیدا می شود و می دانیم دریاها کانون عجیب ترین مخلوقات خداست، آن گونه که در دعای امام سجاد(علیه السلام) آمده است: «یا مَنْ فِی الْبحارِ عَجائِبُهُ»(4) و نیز منبع مهمی برای مواد غذایی و معدنی و وسیله خوبی برای نقل و انتقالات به صورت بسیار گسترده و سرچشمه پیدایش ابرها و نزول بارانهاست.

کثرت جبال اشاره به کوه های فراوانی است که کره زمین را همچون زرهی دربرگرفته، طوفانها را درهم می شکند. ابرها را برای آبیاری زمینها نگه می دارد و به پوسته زمین در مقابل جزر و مد ناشی از جاذبه ماه آرامش می بخشد، و دامنه های آن چراگاه آماده ای برای چهارپایان است. همچنین طولانی بودن گله ها سبب می شود منابع آب به صورت برف بر فراز آنها ذخیره شود و تدریجاً به سوی زمینهای تشنه سرازیر گردد و آنها را آبیاری کند، و انسانها و حیوانات تشنه را سیراب کند. قرآن مجید می گوید: «(وَالاَْرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا * مَتَاعاً لَّکُمْ وَلاَِنْعَامِکُمْ); زمین را بعد از آن گسترش داد، و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد، و کوه ها را ثابت و محکم نمود، همه اینها برای بهره گیری شما و چهارپایانتان است».(5)

در پایان به نکته مهمی از زندگی بشر اشاره می کند و آن اختلاف لغات و لهجه ها و کثرت زبانهاست. با اینکه پدر و مادر همه یکی است این تعدد لغات از کجا سرچشمه گرفته است و چگونه هر گروهی به زبان خاصی سخن می گویند؟ و هم اکنون بیش از هزار زبان، اعم از زبانهای رسمی و محلی در دنیا وجود دارد. خداوند چنان استعدادی برای خلق لغات به انسانها داده که هر گروهی می توانند برای خود لغت و زبانی ابداع کنند. شاید برای اینکه اسرار زندگیشان تنها نزد خودشان باشد و بیگانگان از آن باخبر نشوند. قرآن مجید می گوید: «(الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْانَ خَلَقَ الاِْنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ); خداوند رحمن قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید و به او سخن گفتن آموخت».(6)

نیز می فرماید: «(وَمِنْ ایَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسنَتِکُمْ وَ أَلْوَانِکُمْ); و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبان ها و رنگهای شماست».(7)

امام(علیه السلام) بعد از استدلالات قوی و نیرومند و قانع کننده بالا برای اثبات وجود خدا درباره منکران پروردگار سخن می گوید و ادعای بی اساس آنها را با دو دلیل ابطال می کند. (البتّه کمتر موردی در قرآن و نهج البلاغه دیده می شود که سخن از مادیها و منکران ذات پاک پروردگار به میان آمده باشد، زیرا آنها حداقل در آن زمان، بسیار کم بودند و اکثریت مردم جهان را صاحبان ادیان و مذاهب تشکیل می دادند).

می فرماید: «وای بر آن کس که (این نظام شگرف را ببیند) و نظام آفرین این جهان را انکار کرده و مدبّر عالم را نفی کند»; (فَالْوَیْلُ لِمَنْ أَنْکَرَ الْمُقَدِّرَ، وَ جَحَدَ الْمُدَبِّرَ!).

اشاره به اینکه آثار تدبیر در سراسر جهان آفرینش آن قدر آشکار است که منکران مدبّر جهان در خور سرزنش و نفرین هستند.

سپس می افزاید: «آنها گمان کردند همچون علفهای خودرو هستند که زارعی ندارند و برای اشکال گوناگونشان آفریننده ای نیست»; (زَعَمُوا أَنَّهُمْ کَالنَّبَاتِ مَا لَهُمْ زَارِعٌ، وَ لاَ لاِخْتِلاَفِ صُوَرِهِمْ صَانِعٌ).

البتّه این تعبیر به خاطر نگاه ساده اندیشانه ای است که انسانها معمولا نسبت به علفهای خودرو دارند، حال آنکه از نظر یک دانشمند گیاه شناس هر برگی از آنها نیز دفتری از معرفت کردگار است. امروز دانشمندان به این نکته پی برده اند که هزاران نوع گیاه خودرو در دشتها و کوهها با خواص دارویی مختلف و حیات بخش می روید و هر کدام ساختمان شگرفی برای خود دارند. ریشه ها، ساقه ها، برگها و گلهای هر یک از دیگری عجیبتر و شگفت آورتر است، پس با دقت معلوم می شود که آنها هم زارع و خالقی دارند با علم و قدرت بی پایان.

آن گاه امام(علیه السلام) با دو دلیل سخن آنها را درهم می شکند، نخست می فرماید: «آنچه منکران پروردگار می گویند گفتاری است بی دلیل، زیرا آنها برای اثبات ادعای خویش به دلیلی پناه نبرده، و برای آنچه در مغز خود پرورانده اند تحقیقی به عمل نیاورده اند»; (وَ لَمْ یَلْجَؤُوا(8) إِلَی حُجَّة فِیمَا ادَّعَوْا، وَ لاَ تَحْقِیق لِمَا أَوْعَوْا(9)).

دلیل دوم اینکه هر ساختمان و بنای منظم و حساب شده ای حتماً مُهندس و معماری داشته است، می فرماید: «آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده (عاقل و آگاه) یا حتی جنایتی (برنامه ریزی شده) بدون جنایتگر پدید آید»; (وَ هَلْ یَکُونُ بنَاءٌ مِنْ غَیْرِ بَان، أَوْ جِنَایَةٌ مِنْ غَیْرِ جَانٍ).

هم اکنون آثار و بناهایی در گوشه و کنار کره زمین وجود دارد که هزاران سال از عمر آن می گذرد و به جهت ظرافتها و هنرنماییهایی که در آنها به کار رفته به عنوان آثار باستانی حفظ می شود و در واقع کتابهایی هستند که تمدن انسانهای پیشین را در خود نگهداری می کنند. نه خداپرستان نه مادیها هیچ کدام ادعا نمی کنند که این ساختمانها به وسیله باد و باران و طوفانها به وجود آمده یا افراد نا آگاه و بی هنری به صورت تصادفی آنها را روی هم چیده اند، بلکه همه بدون استثنا از وجود این بناها پی به بانی صاحب عقل و شعوری می برند و درایت و تدبیر و هنرمندی او را می ستایند.

و جمله «أَوْ جِنَایَةٌ مِنْ غَیْرِ جَان» اشاره به این است که نه تنها بنا و سازندگی احتیاج به علم و تدبیر دارد، بلکه تخریبها و جنایات هدفدار نیز نیاز به برنامه ریزی شخص عاقلی دارد که برای رسیدن به مقصود و مطلوب خویش چه زمان و مکانی را انتخاب کند، از چه وسیله ای استفاده کند و چگونه وارد عمل شود تا به مقصود برسد.

امروز برای تخریب یک بنای عظیم به گونه ای که عوارض نامطلوب جانبی نداشته باشد از وجود متخصصان و آگاهان استفاده می کنند، بنابراین هم ساخت و سازهای حساب شده و هم تخریبهای برنامه ریزی شده هر دو نیاز به عقل و تدبیر دارد. گواه این سخن اینکه امام(علیه السلام) در بخش آینده این خطبه سخن از ملخ و ساختمان شگفت انگیز او به میان می آورد که کارش تخریب حساب شده زراعتها و گیاهان است.


نکته:

جلوه هایی از برهان نظم:

آنچه امام(علیه السلام) در جمله های آخر این خطبه بیان فرمود «وَ هَلْ یَکُونُ بنَاءٌ مِنْ غَیْرِ بَان، أَوْ جِنَایَةٌ مِنْ غَیْرِ جَان» اشاره لطیفی است به برهان معروف نظم که از مهم ترین استدلالات خداشناسی است.

توضیح اینکه هر گاه ما وارد ساختمان مجلل چند طبقه ای شویم که دارای اتاقهای خواب متعدد، سالنهای پذیرایی، آشپزخانه، حمام و سرویس بهداشتی و آسانسورهایی باشد هنگامی که به سقفها و دیوارها نگاه می کنیم آیینه کاریهای زیبا، گچ بریها و نقاشی و رنگ آمیزی جالبی در هر طرف می بینیم. وسایل گرمایش و سرمایش، لوله کشیهای آب و گاز، سیم کشیهای برق و تلفن همه منظم و مرتب است.

آیا هیچ کس ـ در هر حد از عقل و شعور باشد ـ احتمال می دهد که تصادفهای ناشی از حوادث مختلف طبیعی آن را به وجود آورده؟ یا چند کارگر بی سواد مقداری مصالح را فراهم ساخته و بدون هیچ آگاهی از معماری و امور دیگر چنین بنای باشکوهی را به وجود آورده اند؟ به یقین هر کس چنین احتمالی دهد یا مزاح می کند و یا عقل خود را از دست داده است. همه عقلای دنیا چنین قضاوت می کنند که افراد هوشمندی نقشه های دقیق آن را قبلا تهیه کرده اند سپس گروهی از معمارها و بناهای ماهر و مهندسان تأسیسات و هنرمندان در تزیینات ساختمان دست به دست هم داده اند و چنین اثری را آفریده اند.

این سخن درباره هر بنا، هر کارخانه، هر کتاب علمی و... نیز صادق است و از آن تعبیر به برهان نظم می شود. می گویند همیشه نظم دلیل بر عقل و شعور پدید آورنده آن است و هر قدر نظم دقیقتر و پیچیده تر باشد از عقل و دانش بیشتری حکایت می کند.

اگر درست دقت کنیم ساختمان یک مورچه که ممکن است همه روزه زیردست و پاهای ما بر اثر بی توجهی از بین رود از این بناهای باشکوه هم مهم تر است. ساختمان پاها، مفصل زانوها، دستها و شاخکها، چشم فوق العاده کوچک و بینا، دستگاه شامه قوی که از راههای دور باخبر می شود، دهان و روده ها و دستگاه هاضمه و سلسله اعصاب و از همه مهم تر آن مغز بسیار کوچک و فوق العاده هوشمند، هر کدام به تنهایی از خالق عالم و قادری که آن را آفریده است حکایت می کند.

اضافه بر این، این حشره کوچک تغذیه و نمو می کند و تولید مثل دارد در حالی که آن ساختمان مجلل، موجود بی جانی است نه تغذیه ای دارد و نه نمو و تولید مثلی.

حال اگر به سراغ ساختمان یک انسان و دستگاه های فوق العاده پیچیده و حساس قلب و مغز و اعصاب و دهها هزار کیلومتر رگها و مویرگهایی که تمام ذرات بدن او را هر لحظه آبیاری و تغذیه می کنند در نظر بگیریم ایمان ما به آن خالق عالم و قادر بیشتر می شود.

افزون بر اینها می دانیم در این جهان صدها هزار نوع گیاه و صدها هزار نوع حیوان و پرنده و حشرات و... وجود دارد که هر یک داستان شگفت انگیزی مخصوص به خود دارند. قرآن مجید نام یکایک آنها را آیتی از آیات خدا نهاده و می گوید: (سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الاْفَاقِ وَفِی أَنْفُسهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ).(10)

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود *** هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار


پی نوشت:

  1. «القلال» جمع «قلّه» قسمت بالای کوه را گویند.

  2. غافر، آیه 57.

  3. حجر، آیه 22.

  4. از فقرات دعای ابوحمزه ثمالی.

  5. نازعات، آیات 30-33.

  6. الرحمن، آیات 1 - 4.

  7. روم، آیه 22.

  8. «لَمْ یَلْجَؤوا» از ریشه «لجؤ» بر وزن «غروب» به معنای پناه بردن، گرفته شده است.

  9. «اوعوا» از ریشه «وعی» بر وزن «سعی» در اصل به معنای نگهداری چیزی در قلب است. سپس به هر ظرفی که چیزی در آن جمع می کنند «وعاء» گفته شده است.

  10. فصلت، آیه 53.