[hadith]خلقة الجَرادَة:

وَ إِنْ شئْتَ قُلْتَ فِی الْجَرَادَةِ إِذْ خَلَقَ لَهَا عَیْنَیْنِ حَمْرَاوَیْنِ، وَ أَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَیْنِ قَمْرَاوَیْنِ، وَ جَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِیَّ وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِیَّ، وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِیَّ، وَ نَابَیْنِ بهِمَا تَقْرِضُ، وَ مِنْجَلَیْنِ بهِمَا تَقْبضُ؛ یَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِی زَرْعِهِمْ وَ لَا یَسْتَطِیعُونَ ذَبَّهَا وَ لَوْ أَجْلَبُوا بجَمْعِهِمْ، حَتَّی تَرِدَ الْحَرْثَ فِی نَزَوَاتِهَا وَ تَقْضِیَ مِنْهُ شَهَوَاتِهَا، وَ خَلْقُهَا کُلُّهُ لَا یُکَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدقَّةً.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 7، ص: 179-175

به ساختمان ملخ نگاه کن!

حشرات را می توان بر سه گونه تقسیم کرد: گروهی از آنان خدمتگزار انسانها هستند مانند زنبوران عسل که شهد گلها را برای ما جمع آوری می کنند و عموم زنبورها که گردهای گلها را جابه جا کرده و آنها را بارور می کنند و میوه های درختان را پربرکت می سازند.

بخش دیگری حشرات بی آزارند که (در ظاهر) نه خدمتی دارند و نه زحمت و دردسری، و گروه سومی هستند که جزء آفات و بلاها محسوب می شوند; مانند ملخ.

امام در بخش های گذشته این خطبه شرحی درباره شگفتیهای آفرینش مورچه بیان فرمود که موجودی است غالباً بی آزار و سخت کوش و می تواند الگویی برای انسانها باشد; ولی در این بخش از خطبه درباره حشره ای سخن می گوید که از مأموران عذاب الهی است و می تواند لشکری فراهم کند و به باغها و زراعتها چنان حمله ور شود که هیچ قدرت و لشکری نتواند با آن مقابله کند و به این ترتیب خداوند قدرت نمایی خود را در تمام جهات آشکار می سازد و خوف و رجا را در انسانها تقویت کرده، می فرماید: «و اگر بخواهی درباره ملخ گفت و گو کن که خداوند برای او دو چشم سرخ رنگ و دو حدقه همچون دو قرص ماه آفریده و گوش پنهان و دهان مرتب و متناسب به او بخشیده است»; (وَ إِنْ شئْتَ قُلْتَ فِی الْجَرَادَةِ(1)، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَیْنَیْنِ حَمْرَاوَیْنِ، وَ أَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَیْنِ قَمْرَاوَیْنِ(2)، وَ جَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِیَّ، وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِیَّ(3)).

در ادامه سخن می افزاید: «خداوند برای او حس قوی و دو دندان که با آنها (ساقه و شاخه گیاهان و برگهای درختان را) می چیند و دو وسیله همچون دو داس که با آنها اشیای مورد نظر را می گیرد»; (وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِیَّ، وَ نَابَیْنِ(4) بهِمَا تَقْرِضُ، وَ مِنْجَلَیْنِ(1) بهِمَا تَقْبضُ).

بعضی از دانشمندان می گویند: ملخ موجود عجیبی است که در هر بخشی از اعضای خود شبیه یکی از حیوانات است و به تعبیر دیگر با این که ظاهراً حیوان ضعیفی است ده شباهت به ده حیوان نیرومند دارد: صورتش همچون صورت اسب، چشمانش مانند چشمان فیل، گردنش همانند گردن گاو، شاخکهایش همچون شاخهای گوزن، سینه اش همچون سینه شیر، شکمش همچون شکم عقرب، بالهایش همانند بالهای عقاب، رانهایش همچون رانهای شتر، پاهایش مانند پاهای شترمرغ و دم او مانند دم مار است و امام(علیه السلام) در بیان بالا به هفت ویژگی شگفت آور او اشاره فرموده ; چشمها، حدقه ها، گوش پنهان، دهان مخصوص، احساس قوی، دندانهای نیرومند و دو عضو شبیه دو داس در دو طرف دهان. درباره عجایب خلقت این حشره در نکته ها بحث جالبی خواهد آمد.

سپس امام(علیه السلام) به خطرات عظیم این حشره ظاهراً ضعیف پرداخته، می افزاید: «کشاورزان برای زراعت خود از آنها می ترسند ولی هرگز قادر بر دفع آنها نیستند، حتی اگر همه دست به دست هم دهند. ملخ آنچنان نیرومندانه پیش می آید تا با جست و خیز خود در کشتزارها وارد شود و آنچه را میل دارد بخورد (و هر زمان مایل بود ـ و احتمالا پس از نابودی کشتزار ـ آنجا را ترک گوید) اینها همه در حالی است که تمام پیکر او به اندازه یک انگشت باریک نیست»; (یَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِی زَرْعِهِمْ، وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ذَبَّهَا، وَ لَوْ أَجْلَبُوا بجَمْعِهِمْ، حَتَّی تَرِدَ الْحَرْثَ فِی نَزَوَاتِهَا(2)، وَ تَقْضِی مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَ خَلْقُهَا کُلُّهُ لاَ یُکَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدقَّةً(3)).

راستی عجیب است هرگاه فرماندهان بزرگ تاریخ لشکر خود را برای مبارزه با این حشره کوچک بسیج کنند قادر بر دفع آن نیستند; دسته های ملخها همچون قطعات بزرگ ابر در آسمان ظاهر می شوند و ناگهان بر باغها و زراعتهای وسیع فرود می آیند و در مدّت کوتاهی ساقه های گیاهان و شاخه ها و برگها را می خورند و بیابانی خشک یا درختانی عریان از هرگونه برگ و میوه از خود به یادگار می گذارند.

حتی امروز که با هواپیمای سمپاشی و وسایل دیگر به مبارزه با آنها بر می خیزند تنها در بعضی از موارد ممکن است توفیقی نصیبشان شود، اگر حمله ملخها شدید باشد وسایل امروز نیز قادر به مبارزه با آنها نیست.


نکته:

زندگی عجیب ملخها:

یکی از حشرات شگفت انگیز ملخ است حیوانی که در حال عادی به صورت بی ضرر و غیر مزاحم در گوشه و کنار مزارع، باغها، درّه ها و کوه ها زندگی می کند; ولی هنگامی که فرمان مرموزی به او داده شود به سرعت تکثیر مثل می کند و به صورت دسته جات عظیم; مانند قطعات ابر در آسمان به پرواز در می آید و بر هر زراعت و باغی فرود آید آن را نابود می کند.

به گفته دانشمندان ساختمان این حشره بسیار پیچیده و عجیب است; از جمله اینکه دارای دو زوج چشم مرکّب و سه چشم بسیط است، چشمهای مرکّب او از چهار هزار قسمت تشکیل شده و هر یک ساختمان مخصوص به خود را دارد و از مجموع آنها چشم مرکب با دید واحد تشکیل می شود. اما چشمهای سه گانه بسیط او در بالای سرش قرار گرفته سینه اش از سه حلقه و شکمش از ده حلقه شبیه به یکدیگر تشکیل شده است.

او دارای دو زوج بال است; یک زوج بالهای جلو او که سخت است و به صورت قابی درآمده و جهت پرواز به کار نمی رود و کارش حفاظت بالهای ظریف پرواز است که به هنگام استراحت چند مرتبه چین می خورد و زیر بالهای سخت جلو محفوظ می ماند.

پاهای عقب ملخ رشد زیادی کرده و برای جهش و پرش به او کمک می کند. ملخها در فصل تابستان یا بهار تخم ریزی می کنند، این تخمها به وسیله نوع ماده از انتهای دُم او بیرون می آید و در سوراخهایی از زمین که بوجود آورده قرار می گیرد، نوزادان پس از خروج از تخم بسیار پرخور و حریصند و آنچه را سر راه خود بیابند می خورند و از این جهت در مبارزه با ملخ همیشه باید محلّ تخم ریزی آنها را دانست و وسیله نابودی نوزادها را قبل از خروج از تخم فراهم کرد.

ملخ انواع و اقسامی دارد ; ملخهای دریایی، ملخهای مراکشی، ملخهای ایتالیایی که بیش از انواع ملخها به زراعتها خسارت وارد می کنند. از شگفتیهای زندگی ملخ این است که از هنگامی که از تخم بیرون می آید تا زمانی که کامل شود و به پرواز درآید شش بار تغییر شکل می دهد. توده های ملخ گاهی به قدری زیاد و گسترده می شوند که هزاران کیلومتر مربع از آسمان را می پوشانند.(8)


پی نوشت:

  1. «الجرادة» یعنی ملخ. ریشه اصلی آن «جرد»، بر وزن «فرد» به معنای پوست کندن است که ظاهراً این کلمه از آن گرفته شده است.

  2. «قمراوین» تثنیه «قمراء» ازماده «قمر» گرفته شده و قمراء جنبه وصفی دارد; یعنی نورانی.

  3. «سویّ» به معنای موجود کاملی است که عیبی در آن نباشد.

  4. «نابین» تثنیه «ناب» دندان جلو است.

  5. «منجلین» تثنیه «منجل» به معنای داس است و در اینجا کنایه از پاها یا دست های ملخ است که قوسی شکل است و با آن برگ ها و ساقه ها را می گیرد و با دندانش می چیند.

  6. «نزوات» جمع «نزوه» به معنای پرش است.

  7. «مستدقة» از ریشه «دقّت» به معنای باریک بودن گرفته شده و «مستدقّه» به معنای باریک است.

  8. رجوع شود به الزلجیّ الحدیث تألیف و ترجمه محمد کاظم الملکی، جلد 2، صفحه 329 و فرهنگ معین، واژه ملخ.