[hadith]فَتَبَارَکَ اللَّهُ الَّذی یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً، وَ یُعَفِّرُ لَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً، وَ یُلْقِی إِلَیْهِ بالطَّاعَةِ [إِلَیْهِ] سلْماً وَ ضَعْفاً، وَ یُعْطِی لَهُ الْقِیَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً؛ فَالطَّیْرُ مُسَخَّرَةٌ لِأَمْرِهِ، أَحْصَی عَدَدَ الرِّیش مِنْهَا وَ النَّفَس وَ أَرْسَی قَوَائِمَهَا عَلَی النَّدَی وَ الْیَبَس، وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ أَحْصَی أَجْنَاسَهَا؛ فَهَذَا غُرَابٌ وَ هَذَا عُقَابٌ وَ هَذَا حَمَامٌ وَ هَذَا نَعَامٌ، دَعَا کُلَّ طَائِرٍ باسْمِهِ وَ کَفَلَ لَهُ برِزْقِهِ. وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ، فَأَهْطَلَ دیَمَهَا وَ عَدَّدَ قِسَمَهَا، فَبَلَّ الْأَرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا وَ أَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبهَا.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 7، ص: 187-182

راستی او بزرگ است!

امام(علیه السلام) در پایان این خطبه در واقع یک جمع بندی کلی بیان می کند و همه موجودات زمین و آسمان و انواع پرندگان و ابر و باد را سر بر فرمان او می شمرد و می فرماید: «بزرگ و جاویدان است خداوندی که همه کسانی که در آسمانها و زمین اند از روی اختیار یا اجبار در برابرش سجده می کنند و صورت و جبین را برای او بر خاک می سایند و طوق عبادت او را در سلامت و ضعف به گردن می نهند و زمام اختیار خویش را از روی ترس و بیم به او می سپارند»; (فَتَبَارَکَ(1) اللهُ الَّذی یَسْجُدُ لَهُ (مَنْ فِی السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً)(2)، وَ یُعَفِّرُ(3) لَهُ خَدّاً(4) وَ وَجْهاً، وَ یُلْقِی إِلَیْهِ بالطَّاعَةِ سلْماً وَ ضَعْفاً، وَ یُعْطِی لَهُ الْقِیَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً!).

سجود در اینجا ممکن است اشاره به خضوع ارادی در برابر ذات پاک پروردگار باشد، چون فاعل آن، صاحبان عقل اند که از کلمه «مَنْ» فهمیده می شود. این احتمال نیز داده شده که منظور هم سجده ارادی تشریعی باشد و هم تکوینی، بنابراین که واژه «مَنْ» در اینجا شامل صاحبان عقل و غیر آنها هر دو باشد (و به اصطلاح جنبه تغلیب داشته باشد).

تعبیر «طَوْعاً وَ کَرْهاً» می تواند اشاره به همین معنا باشد، زیرا آنها سجود تشریعی دارند از روی اراده است و آنها که سجده تکوینی می کنند از روی اراده نیست و می تواند اشاره به این باشد که گروهی در حال اختیار در پیشگاه او سر به سجده می نهند و گروهی به هنگام گرفتاریها و مشکلات، آن گونه که در قرآن مجید آمده است: «(فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ); هنگامی که مشرکان بر کشتی سوار می شوند (در برابر طوفانها و امواج کوه پیکر دریا قرار می گیرند) خدا را با اخلاص و خالی از هر گونه آلودگی به شرک می خوانند ولی هنگامی که خدا آنان را به خشکی می رساند و نجات می دهد باز مشرک می شوند».(5)

جمله «یُعَفِّرُ لَهُ...» اگر به معنای حقیقی آن تفسیر شود، اشاره به سجده معمولی است که انسان پیشانی بر خاک می نهد و اگر به معنای مجازی تفسیر شود هرگونه خضوع تشریعی و تکوینی را شامل می گردد.

همچنین جمله «یُلْقِی إِلَیْهِ بالطَّاعَةِ...» نیز ناظر به همین معناست که گروهی از عقلا از روی میل و اختیار و احساس ضعف و ناتوانی سر بر فرمان او می نهند و اما موجودات غیر عاقل بی اختیار تسلیم قوانین آفرینش اند.

جمله «یُعْطِی لَهُ الْقِیَادَ...» اشاره به مرحله ای فراتر از مرحله اطاعت است، زیرا در اطاعت انسان فرمان مولا را می شنود و به پا می خیزد و آن را انجام می دهد; ولی در «قیاد» خود را تسلیم او می کند و مولا او را می برد «هر جا که خاطر خواه اوست».

بعضی از لغویان در میان «رهبت» و «خوف» این فرق را گذاشته اند که «خوف» به معنای مطلق ترس است و «رهبت» ترسی است که با اضطراب و خویشتن داری همراه باشد.

سپس امام(علیه السلام) بار دیگر به بخشی از مخلوقات شگفت انگیز خدا; یعنی پرندگان می پردازد که به راستی از عجایب خلقت اند. نه تنها از این جهت که برخلاف جاذبه زمین به آسمان پرواز می کنند و با سرعت عجیب و فوق العاده ای به هر سو می روند، بلکه ساختمان آنها از جهات مختلف ـ که در پایان این بحث به بخشی از آن اشاره می شود ـ جنبه استثنایی دارد. حضرت می فرماید: «پرندگان مسخّر فرمان اویند»; (فَالطَّیْرُ مُسَخَّرَةٌ لاَِمْرِهِ).

این جمله برگرفته از آیه شریفه «(أَلَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ مُسَخَّرَات فِی جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسکُهُنَّ إِلاَّ اللهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لاَیَات لِّقَوْم یُؤْمِنُونَ) ; آیا پرندگانی را که بر فراز آسمانها نگه داشته شده اند ندیدند؟ هیچ کس جز خدا آنها را نگاه نمی دارد، در این امر نشانه هایی (ازعظمت و قدرت خدا) وجود دارد برای کسانی که ایمان می آورند (و آماده پذیرش حقّند)».(6)

آن گاه به شرح بیشتری درباره پرندگان پرداخته وبه چند نکته مهم اشاره می کند و می فرماید: «خداوند شماره پرها و نفسهای آنها را احصا کرده، پاهای بعضی را برای حرکت درون آب، محکم ساخته و پای گروهی را برای خشکی و برای هر کدام غذای مناسب و خاصّی مقدّر فرموده و اصناف آنها را شماره نموده (و هر یک را به شکل خاصّی آفریده است) این کلاغ است و آن عقاب، و این کبوتر است و آن شترمرغ. هر یک را به نامی فرا خوانده و روزی اش را برعهده گرفته است»; (أَحْصَی عَدَدَ الرِّیش(7) مِنْهَا وَ النَّفَسَ، وَ أَرْسَی(8) قَوَائِمَهَا عَلَی النَّدَی(9) وَ الْیَبَس; وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا، وَ أَحْصَی أَجْنَاسَهَا. فَهذَا غُرَابٌ وَ هذا عُقَابٌ. وَ هذَا حَمَامٌ وَ هذَا نَعَامٌ; دَعَا کُلَّ طَائِر باسْمِهِ، وَ کَفَلَ لَهُ برِزْقِهِ).

امام(علیه السلام) در این عبارات به نکات زیبایی اشاره می کند. پرهای پرندگان از شگفت انگیزترین بخشهای آنهاست; هر کدام شبیه نهال زیبایی است که ریشه اش در گوشت بدن او به طور سطحی فرو رفته و شاخ و برگها به صورت منظم از آن روییده و با چینش مخصوص در اطراف سر، گلو، بالها و سینه ها روی هم قرار گرفته است و هر یک از آنها که بیفتد نهال دیگری به جای آن می روید. لطافت آن عجیب و رنگ آمیزی آن عجیب تر است.

سپس به پاهای آنها اشاره می کند که بعضی برای خشکی ساخته شده، کوتاه و محکم و بعضی برای استفاده در کنار دریاها و نهرها، بلند و کشیده که با گردن بلندی همراه است و به حیوان اجازه می دهد غذای خود را از درون آب بگیرد.

آن گاه به مواد غذایی آنها اشاره می کند که برای هر یک سهمی از دانه های غذایی و غیر آن قائل شده است و جالب اینکه هیچ یک از پرندگان دندانی برای خرد کردن این دانه ها ندارند. در عوض معده ای به آنها داده (که در عربی به آن «قانصه» می گویند) بسیار پر حرارت و داغ که با ترشحات مناسب دانه ها را نرم و قابل جذب می کند و چون به جهت وجود دشمنان مختلف، وقت زیادی برای برچیدن دانه ندارد، خداوند عضو دیگری به آنها داده به نام چینه دان (که در عربی به آن «حوصله» می گویند) و مانند کیسه ای است برای جمع آوری سریع دانه ها تا به هنگام فرصت به طور تدریجی به سنگدان منتقل کند و آن را هضم و جذب نماید.

آن گاه به انواع گوناگون و کاملا متفاوت پرندگان اشاره می کند که هر یک ساختمانی مخصوص خود و برنامه های ویژه ای در زندگی دارند; از کلاغها گرفته تا عقابها و از کبوترها تا شترمرغها و عجایب آفرینش در آنها به قدری زیاد است که انسان را مبهوت می کند. بزرگ است خداوندی که این همه موجودات را به صورتهای مختلف آفریده است.

شاید جمله «دَعَا کُلَّ طَائِر باسْمِهِ» اشاره به همین موضوع باشد که هر یک از پرندگان را با ویژگی هایی که اراده کرده آفریده است و در واقع این دعوت تکوینی است با مجموعه ویژگی هایی که از آن تعبیر به اسم شده و شبیه تعبیری است که قرآن مجید در مورد آفرینش همه موجودات دارد: «(إِنَّمَآ أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ); فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند تنها به آن می گوید موجود باش آن نیز بی درنگ موجود می شود».(10)

امام(علیه السلام) پایان خطبه را به آفرینش ابرهایی اختصاص می دهد که آب، سرچشمه اصلی حیات همه موجودات، از آن فرو می ریزد، می فرماید: «ابرهای سنگین (و پر آب) ایجاد کرد و بارانهای پر پشت و پی در پی از آن فرو فرستاد. سهم هر مکانی را مشخص ساخت و با آن زمینهای خشک را آبیاری نمود و گیاهان را بعد از خشکسالی رویانید»; (وَ أَنْشَأَ (السَّحَابَ الثِّقَالَ) (11) فَأَهْطَلَ(12) دیَمَهَا(13)، وَ عَدَّدَ قِسَمَهَا. فَبَلَّ الاَْرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا وَ أَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبهَا(14)).

می دانیم ابرها اقسام مختلفی دارند نوعی ابرهای پوششی هستند که تقریباً هیچ آبی ندارند و ابرهایی که آب مختصری با خود حمل می کنند. قسم سوم ابرهای فشرده پرآبی است که رطوبت زیادی با خود دارند و گویی دریاهایی معلق بر فراز آسمان اند و معمولا در طبقات پایین جوّ قرار می گیرند و قرآن از آنها به «سحاب ثقال» تعبیر کرده است، می فرماید: «(وَهُوَ الَّذی یُرْسلُ الرِّیَاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّی إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالا سُقْنَاهُ لِبَلَد مَّیِّت فَأَنزَلْنَا بهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ); او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش می فرستد تا ابرهای سنگین بار را (بر دوش) کشند (سپس) ما آنها را به سوی زمینهای مرده می فرستیم و به وسیله آنها آب (حیات بخش) را نازل می کنیم و با آن از هرگونه میوه ای (از خاک تیره) بیرون می آوریم».(15)


نکته:

درسهایی بزرگ در جمله های کوتاه:

این خطبه درسهای مهمی به ما می آموزد; از جمله اینکه اسرار عظمت خداوند را حتی در کوچکترین موجودات این جهان جستجو کنیم چه بسا موجودات کوچک و در ظاهر بی اهمیّتی همچون مورچه و ملخ را بیابیم که دارای شگفت انگیزترین اسرار خلقت باشند. به همه چیز، به عنوان اینکه نخستین بار است آن را می بینیم نگاه کنیم، تا به عجایبش پی ببریم و از این مخلوقات به خالق دانا و توانایش برسیم.

قابل توجه اینکه پیشینیان درباره اسرار آفرینش موجودات مخصوصاً حیوانات اموری گفته اند که خالی از اسطوره و افسانه نیست، در حالی که آنچه امام در این خطبه و خطبه های دیگر نهج البلاغه از اسرار آفرینش بیان می کند خالی از هرگونه اغراق و مطلب خرافی و نادرست است.


پی نوشت:

  1. «تبارک» از ریشه «برکت» در اصل از «برک» بر وزن «برگ» به معنای سینه شتر گرفته شده و از آنجا که شتران به هنگام ثابت ماندن در جایی سینه خود را به زمین می چسبانند این ماده به معنای ثبوت و دوام و استقرار چیزی به کار می رود و به آبگیر از آن جهت «برکه» می گویند که آب مدتی در آن ثابت می ماند و مبارک به چیزی می گویند که خیر آن باقی و ثابت باشد، بنابراین «تبارک» هنگامی که در مورد خداوند به کار می رود به معنای پربرکت و جاوید است.

  2. رعد، آیه 15 .

  3. «یعفّر» از ریشه «عَفْر» و «عَفَر» بر وزن «فقر» و سفر به معنای خاک گرفته شده است، بنابراین تعفیر به معنای خاک مالیدن است.

  4. «خدّ» در اصل به معنای شکاف است. سپس به فرورفتگی بین گونه ها و بینی و به خود گونه و دو طرف صورت اطلاق شده و در اینجا به معنای دو طرف صورت است.

  5. عنکبوت، آیه 65.

  6. نحل، آیه 79.

  7. «ریش» به معنای پرهای پرندگان است و چون پرهای آنها غالباً زینتی است به لباس های زینتی نیز «ریش» اطلاق می شود.

  8. «ارسی» از ماده «رسو» بر وزن «رسم» به معنای ثابت و پابرجا بودن گرفته شده و ارسی به معنای پابرجا ساختن است.

  9. «ندی» و «نداوت» به معنای رطوبت است.

  10. یس، آیه 82.

  11. رعد، آیه 12.

  12. «اهطل» از ریشه «هطل» بر وزن «حتم» به معنای پی در پی باریدن است.

  13. «دیم» جمع «دَیْمه» بر وزن «بیمه» به معنای باران پردوام و خالی از رعد و برق است.

  14. «جدوب» و «جدب» بر وزن «جمع» به معنای خشکی ناشی از عدم نزول باران است.

  15. اعراف، آیه 57.