[hadith]فَتَبَارَکَ اللَّهُ الَّذی یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً، وَ یُعَفِّرُ لَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً، وَ یُلْقِی إِلَیْهِ بالطَّاعَةِ [إِلَیْهِ] سلْماً وَ ضَعْفاً، وَ یُعْطِی لَهُ الْقِیَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً؛ فَالطَّیْرُ مُسَخَّرَةٌ لِأَمْرِهِ، أَحْصَی عَدَدَ الرِّیش مِنْهَا وَ النَّفَس وَ أَرْسَی قَوَائِمَهَا عَلَی النَّدَی وَ الْیَبَس، وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ أَحْصَی أَجْنَاسَهَا؛ فَهَذَا غُرَابٌ وَ هَذَا عُقَابٌ وَ هَذَا حَمَامٌ وَ هَذَا نَعَامٌ، دَعَا کُلَّ طَائِرٍ باسْمِهِ وَ کَفَلَ لَهُ برِزْقِهِ. وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ، فَأَهْطَلَ دیَمَهَا وَ عَدَّدَ قِسَمَهَا، فَبَلَّ الْأَرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا وَ أَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبهَا.[/hadith]
پس از آن که برخی از ظرافتها و شگفتیهای آفرینش الهی را بیان داشته، برای روشنتر شدن عظمت مقام پروردگار، او را به عنوان معبود تمام ممکنات معرّفی فرموده و با این که مجموعه جهان هستی در نیازمندی و احتیاج و خضوع امکانی، در مقابل قدرت کامله وی شریک می باشند، امّا هر کدام به نوعی خاص خود او را می پرستند، و در پیشگاه او، به سجده می پردازند، که از دیگری ساخته نیست، امیر المؤمنین (ع) در این سخنان گهربار خود به فرمایش خداوند متعال اشاره کرده که می فرماید: «وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً».
«و یعفّر له خدّا و وجها»،
سجده کردن و صورت بر خاک گذاشتن که در سخن امام (ع) می باشد، برای مخلوقاتی که دارای چهره مادّی و صورت ظاهر باشند، حقیقی و بدون توجیه است، اما برای آنهایی که بدین گونه نیستند و سجده کردن برایشان صدق نمی کند، این امور مجازی خواهد بود، سجده، استعاره است از خضوع خاصّ هر موجودی، و واژه های تعفیر و خدّ و وجه، ترشیحهای این استعاره می باشند اگر چه در مورد اخیر هم می توان سجده را حقیقی دانست زیرا در کتابهای لغت، سجود به معنای خضوع نیز آورده است، و با توجه به آنچه گفتیم لفظ اعطاء القیاد و صفتهای رهبة و خوفا در قسمت دوم استعاره است، و دو کلمه آخر که منصوبند، مفعول له می باشند.
«فالطّیر مسخّرة لامره»،
پرندگان مسخّر فرمان حق تعالی می باشند، چنان که خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «أَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ، ما یُمْسکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ...» مسخّر خدا، یعنی تحت تصرف وی می باشند، و تصرف خداوند در موجودات بر دو نوع است، تصرف عام که همان اصل آفرینش است، همه را از کتم عدم به عرصه وجود در آورده و سپس به فنا و زوال رهسپارشان می کند، و تصرف خاص آن است که هر فردی را در مسیر خاصش راهنمایی می کند و آنچه مایه امتیاز او بر دیگران است به وی عطا می کند خداوند شماره موهای پر مرغان و عدد نفسهای آنها را می داند، و این نشانه ای از تسخیر و تصرف عامّ علمی وی در پرندگان است زیرا داشتن پر، و نفس کشیدن در همه پرندگان وجود دارد و این جا چه در، دریا و چه در خشکی، بر روی پاهایشان نگه داشته است و این اشاره به تصرف و علمی است که ناشی از قدرت کامله الهی می باشد، و اندازه گیری خوراکیها و تعیین آنچه به صلاح آنهاست همه تحت قدرت و علم خداوند متعال است، خلاصه این که تعیین اندازه ها و آماده کردن آنها در مرحله آفرینش به اعتبار قدرت او و دانستن شماره افراد و اجناس موجودات و خاصّه پرندگان در رابطه با علم حق تعالی می باشد.
«فهذا غراب... نعام»،
در این قسمت انواع مختلف پرندگان را نام می برد، منظور از واژه اجناس در این جا، جنسهای اصطلاحی و منطقی نیست بلکه مراد معنای لغوی آن است که شامل نوع منطقی می شود، و حضرت در هر دو قرین از این چهار قسم، سجع متوازی را رعایت فرموده است (که در پاورقی صفحه 142 آن را تعریف کردیم).
«دعا کلّ طائر باسمه»،
فعل دعا، در این عبارت، استعاره از امری است که خداوند برای تکوین و ایجاد شیئی صادر می کند، زیرا میان دعا و امر مشابهتی وجود دارد که در معنای هر دو، طلب ایجاد شیء مطلوب نهفته است، چنان که خداوند در قرآن می فرماید: «ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ، لَها: وَ لِلْأَرْضِ».
و کلمه اسم را برای این استعاره، به عنوان ترشیح آورده است زیرا هر کس را به نامش می خوانند و صدا می زنند، احتمال دیگر آن است که اسم را به معنای علامت، که معنای لغوی آن می باشد، بگیریم، به دلیل این که هر نوعی از پرندگان دارای نشانه و علامتی مخصوص است که در دیگران نیست، و معنای عبارت امام (ع) این است که خدای تعالی، پرندگان را با توجّه به علامتهای خاصّ و ویژگیهایی که در علمش و در لوح محفوظ برایشان وجود داشته، آفریده است.
بعضی از شارحان برآنند که حضرت با این کلمه، اسماء اجناس را اراده فرموده است یعنی در لوح محفوظ تمام لغتهایی را که در آینده، مردم برای موجودات وضع می کنند، ثبت کرده، و هنگام آفرینش هر نوع، آن را با همان نام، صدا می کند و آن نیز به سرعت دعوت حق را لبیک می گوید، اگر آدمی تدبیر حکیمانه پروردگار را در آفرینش پرنده ملاحظه کند در حیرت فرو خواهد رفت، آفریننده حکیم وی را به منظور سبک بودن وزن و جمع و جور بودن اندامش، عوض چهار دست و پا، فقط دو پا و برای هر کدام چهار انگشت قرار داده و محلّ خروج مدفوع و بولش را یکی ساخته، و سپس برای این که بتواند در فضا به آسانی پرواز کند و هوا را بشکافد، سینه وی را به صورت محدب ساخته، چنان که سینه کشتی را چنین می سازند تا به آسانی آب را درهم شکافته و به جریان خود در دریا ادامه دهد، و بالها و دمش را با موهای طولانی مجهّز ساخته است تا بتواند به آسانی پرواز کند و کلیّه بدنش را به وسیله پرها، چنان پوشانده که هوا به داخل آنها راه یافته و وی را نشاط می بخشد، و چون غذایش را که دانه یا گوشت است بدون نیاز به جویدن می بلعد، به جای ردیفی از دندانهای بی فایده به وی منقاری سخت محکم عنایت کرده و حرارت داخل بدنش را افزایش داده است تا این که غذایش را بدون احتیاج به جویدن به مصرف سوخت بدنش برساند. خداوند پرندگان را چنان آفریده است که با تخم گذاری تکثیر نسل کنند نه با زاییدن زیرا اگر بنا بود بزایند می بایست جوجه در شکم پرورش یابد و در این صورت با، بار سنگین به آسانی نمی توانستند در آسمان به پرواز در آیند لذا پروردگار سبحان به جای شکم، تخم آنها را با ظرفیّت مناسب و حرارت مشترک از طرف نر و ماده، آماده پرورش فرزندانشان قرار داده است، به منظور بقای نسل این موجود، حق تعالی آن چنان وی را به فرزندش علاقه مند ساخته است که دانه را نخست خود می بلعد و پس از آن که ظرف دو شب آن را در چینه دانش نرم و آماده کرد به دهان جوجه وارد، و وی را تغذیه می کند.
وجود چینه دان در پرندگان از کارهای حکیمانه خالق متعال است، چینه دان مانند توبره ای در جلو سینه مرغان آویخته شده تا غذاهایی را که می خواهند مورد استفاده قرار دهند به سرعت در آن جا ریخته و به مرور دانه دانه به طرف سنگدان بکشانند و یکی از حکمتهای وجود چینه دان همین است که کار تغذیه را سرعت می بخشد زیرا به سرعت دانه ها را از زمین می چیند و آن را پر می کند و سپس از سر فرصت آنها را به سنگدان منتقل می کند، از اسرار عجیب دیگر در پرندگان پرهای زیبا و متعادلی است که در طاوس و درّاج و جز آنها مشاهده می شود و آن چنان عالمانه ساخته شده است که گویا نقّاشی ماهر آن را نقاشی کرده، از عجایب دیگر پایه بی مانندی است که در هر یک از پرها وجود دارد و موها به ردیف در دو طرف آن قرار گرفته و مانند لوله آب باعث تغذیه و آبیاری موها می باشد و از ماده عصبی سخت و محکم ساخته شده تا موها را سفت بگیرد پس پاک و منزّه است خداوندی که تمام موجودات را جفت آفرید و شماره همه مخلوقات را می داند و علم وی بر همه اشیاء احاطه دارد.
«انشأ السحاب...»،
در جمله های آخر این خطبه حضرت اشاره به برخی از آثار قدرت بی پایان حق تعالی کرده است، که از آن جمله آفرینش ابرهای باران زا می باشد که به هر طرف از روی زمین که مصلحت می داند قسمتی از آنها را روانه و زمین خشک را با رطوبت بارانها آماده رویش گیاه و درخت و سبزه می سازد، چنان که خداوند در قرآن مجید نیز به این امر اشاره فرموده است: «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُز فَنُخْرِجُ بهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یُبْصِرُونَ.»