[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) یحمد الله فیها و یثنی علی رسوله و یصف خلقا من الحیوان:
حمد اللّه تعالی:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَا تُدْرِکُهُ الشَّوَاهِدُ وَ لَا تَحْوِیهِ الْمَشَاهِدُ وَ لَا تَرَاهُ النَّوَاظِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ؛ الدَّالِّ عَلَی قِدَمِهِ بحُدُوثِ خَلْقِهِ، وَ بحُدُوثِ خَلْقِهِ عَلَی وُجُودهِ، وَ باشْتِبَاهِهِمْ عَلَی أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ؛ الَّذی صَدَقَ فِی مِیعَادهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادهِ وَ قَامَ بالْقِسْطِ فِی خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَیْهِمْ فِی حُکْمِهِ؛ مُسْتَشْهِدٌ بحُدُوثِ الْأَشْیَاءِ عَلَی أَزَلِیَّتِهِ، وَ بمَا وَسَمَهَا بهِ مِنَ الْعَجْز عَلَی قُدْرَتِهِ، وَ بمَا اضْطَرَّهَا إِلَیْهِ مِنَ الْفَنَاءِ عَلَی دَوَامِهِ. وَاحِدٌ لَا بعَدَدٍ وَ دَائِمٌ لَا بأَمَدٍ وَ قَائِمٌ لَا بعَمَدٍ. تَتَلَقَّاهُ الْأَذْهَانُ لَا بمُشَاعَرَةٍ، وَ تَشْهَدُ لَهُ الْمَرَائِی لَا بمُحَاضَرَةٍ. لَمْ تُحِطْ بهِ الْأَوْهَامُ بَلْ تَجَلَّی لَهَا بهَا، وَ بهَا امْتَنَعَ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا حَاکَمَهَا. لَیْسَ بذی کِبَرٍ امْتَدَّتْ بهِ النِّهَایَاتُ فَکَبَّرَتْهُ تَجْسیماً، وَ لَا بذی عِظَمٍ تَنَاهَتْ بهِ الْغَایَاتُ فَعَظَّمَتْهُ تَجْسیداً، بَلْ کَبُرَ شَأْناً وَ عَظُمَ سُلْطَاناً.[/hadith]
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص269
از سخنان آن حضرت علیه السلام که با عبارت «الحمد الله الذی لا تدرکه الشواهد و لا تحویه المشاهد و لا تراه النواظر» شروع می شود [در این خطبه که از خطبه های طولانی نهج البلاغه است و با عبارت «سپاس خداوندی را که حواس پنجگانه او را در نمی یابد و مکانها و انجمن ها او را محتوی نیست و بینندگان او را نمی بینند» آغاز می شود، ابن ابی الحدید پس از توضیح لغات بر مبنای معتقدات معتزلیان شرحی کلامی می دهد و هر چند در این شرح هیچگونه مبحث تاریخی و اجتماعی طرح نشده است ولی اشاره به چند نکته درباره محتوای این شرح برای خوانندگان گرامی خالی از بهره نیست.
ابن ابی الحدید ضمن آنکه می گوید حیرت و سرگردانی در جلال و بزرگی ذات باری تعالی و توقف و درماندگی در حد محدودی، که حیطه عمل کرد عقل بشری است، چیزی است که همواره عقلای خردمند و فاضل به آن معترفند، اشعار بسیاری را که خودش در این باره سروده و به اصطلاح خود به آن نام مناجات داده است آورده است. این شصت بیتی که نقل کرده نموداری است برای اظهار نظر نسبی درباره سبک شعر ابن ابی الحدید و ضمن آن بر فلاسفه و عقاید آنان در مورد بیان
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص270
علت حرکت فلک بر کسانی که پنداشته اند پیامبر (ص) با چشم خویش خداوند را رؤیت کرده است سخت تاخته است.
نکته دیگر آن است که چون در این خطبه امیر المومنین علی علیه السلام فرمان داده است به چگونگی دقت شود و نیز درباره ملخ سخن رفته است، ابن ابی الحدید با استفاده از کتاب «الحیوان» جاحظ بحثی خواندنی درباره مورچه های بسیار ریز و شگفتیهای زندگی مورچگان و زندگی ملخ طرح کرده است که در عین آنکه آمیخته به افسانه هایی است ولی نکات خواندنی هم در آن آمده است. به عنوان مثال مواردی را که مصرف اجزاء ملخ برای بیماریها سودمند است آورده و می گوید خوردن ملخ برای عقرب گزیدگی سودبخش است و گفته اند اگر لاشه ملخ های کشیده قامت برگردن کسی که گرفتار تب و نوبه - تبی که هر چهار روز یک بار در بیمار ظاهر می شود- است آویخته شود سودمند خواهد بود. درباره چیرگی مورچه - موریانه- هم به محله ها و مناطقی از شهرها تا حدی که مردم از آن محله کوچیده اند مطالبی آورده است].