[hadith]ثم قال علیه السلام:

أَیُّهَا النَّاسُ، إِنِّی قَدْ بَثَثْتُ لَکُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِی وَعَظَ [بهَا الْأَنْبیَاءُ] الْأَنْبیَاءُ بهَا أُمَمَهُمْ، وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِیَاءُ إِلَی مَنْ بَعْدَهُمْ، وَ أَدَّبْتُکُمْ بسَوْطِی فَلَمْ تَسْتَقِیمُوا وَ حَدَوْتُکُمْ بالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسقُوا. لِلَّهِ أَنْتُمْ، أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی یَطَأُ بکُمُ الطَّرِیقَ وَ یُرْشدُکُمُ السَّبیلَ؟ أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْیَا مَا کَانَ مُقْبلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا کَانَ مُدْبراً، وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْیَارُ وَ بَاعُوا قَلِیلًا مِنَ الدُّنْیَا لَا یَبْقَی بکَثِیرٍ مِنَ الْآخِرَةِ لَا یَفْنَی. مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذینَ سُفِکَتْ دمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ؟ قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ، فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ.[/hadith]

فرموده است: «أیّها النّاس... تستوسقوا»:

امام (ع) در این جملات پند و موعظه های خود را به آنان یادآوری، و عذر خود را بیان می کند که آنچه را پیامبران در باره امّتهای خویش و اوصیا نسبت به افراد پس از خود بر عهده داشته اند ادا کرده است و نیز این سخنان مشتمل بر سرزنش و نکوهش آن مردم است که استقامت نمی پذیرند و در اجرای اوامر او اتّفاق ندارند و هم این که با تذکّر وعیدها و بیم دادنها و آوردن مثلها آنان را تأدیب و تنبیه فرموده است.

فرموده است: «للّه أنتم... السّبیل»:

این سخنان مبتنی بر پرسش از شنوندگان است که آیا پیشوایی رهنما و خیرخواه غیر از او انتظار دارند و این استفهام بر سبیل انکار است، زیرا پیشوایی که دارای اوصاف مذکور باشد غیر از آن حضرت وجود ندارد، و این مطلب با آنچه پس از این آمده تأکید شده که فرموده است: «ألا إنّه قد أدبر من الدّنیا ما کان مقبلا» یعنی آنچه باعث خیر و صلاح مردم دنیا بوده پشت کرده است، «و أقبل منها ما کان مدبرا» یعنی شرور و بدیهایی که به یمن مقدم پیامبر گرامی (ص) و طلوع اسلام پشت کرده بود رو آورده است.

این که فرموده است بندگان خوب خدا آهنگ رحیل کرده اند، و بی شکّ پیشوایی مانند آن بزرگوار که رهنمون راه خداست در زمره این بندگان خوب خداست کنایه از اقتضای زمان برای نابودی آنان و کوچ کردن آنها از این جهان است، پس از این واژه بیع را برای معاوضه متاع قلیل و فانی دنیا با متاع بسیار و باقی آخرت استعاره فرموده است.

و سپس یادآوری می کند که برادران صحابی او که در صفّین به شهادت رسیده و زندگی را از دست داده اند زیانی نکرده اند و ضرر مرگ از آنها منتفی است و با ذکر این که دنیا محلّ تحمّل غصّه ها و نوشیدن آب تیره و درد آلود و رویدادهای ناگوار و مشاهده نارواییها و منکرات است بی میلی خود را به دنیا اظهار کرده است و در این هنگام که عدم رغبت خود را به زندگی دنیا ابراز فرموده، به سود بزرگی که اینان با از کف دادن حیات دنیا عایدشان شده اشاره کرده. و این عبارت از لقای پروردگار، و رسیدن به پاداشهایی است که خداوند به اعمال شایسته آنها می دهد، و در آمدن در سرای امن الهی یعنی بهشت است، پس از بیم و هراسی که از فتنه های گمراهان و خدانشناسان داشته اند.