[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی الشهادة و التقوی. و قیل: إنه خَطَبَها بعد مقتل عثمان فی أول خلافته:

اللّه و رسولُه:

لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ وَ لَا یُغَیِّرُهُ زَمَانٌ وَ لَا یَحْوِیهِ مَکَانٌ وَ لَا یَصِفُهُ لِسَانٌ. لَا یَعْزُبُ عَنْهُ عَدَدُ قَطْرِ الْمَاءِ وَ لَا نُجُومِ السَّمَاءِ وَ لَا سَوَافِی الرِّیحِ فِی الْهَوَاءِ وَ لَا دَبیبُ النَّمْلِ عَلَی الصَّفَا وَ لَا مَقِیلُ الذَّرِّ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ. یَعْلَمُ مَسَاقِطَ الْأَوْرَاقِ وَ خَفِیَّ طَرْفِ الْأَحْدَاقِ. وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ غَیْرَ مَعْدُولٍ بهِ وَ لَا مَشْکُوکٍ فِیهِ وَ لَا مَکْفُورٍ دینُهُ وَ لَا مَجْحُودٍ تَکْوِینُهُ، شَهَادَةَ مَنْ صَدَقَتْ نِیَّتُهُ وَ صَفَتْ دخْلَتُهُ وَ خَلَصَ یَقِینُهُ وَ ثَقُلَتْ مَوَازینُهُ. وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الَمْجُتْبَیَ مِنْ خَلَائِقِهِ وَ الْمُعْتَامُ لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ وَ الْمُخْتَصُّ بعَقَائِلِ کَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَی لِکَرَائِمِ رِسَالاتِهِ وَ الْمُوَضَّحَةُ بهِ أَشْرَاطُ الْهُدَی وَ الْمَجْلُوُّ بهِ غِرْبیبُ الْعَمَی.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص15

از سخنان آن حضرت (ع) [در این خطبه که با عبارت «لا یشغله شأن و لا یغیره زمان و لا یحویه مکان و لا یصفه لسان» (مشغول نکند او را کاری و زمان او را تغیر ندهد و احاطه نکند او را جایگاهی و توصیف نکند او را زبانی» شروع می شود، ابن ابی الحدید پس از توضیحات لغوی و آوردن شواهد قرآنی و بیان مطالب کلامی به این موضوع اشاره می کند که امیر المومنین علی علیه السلام امام و پیشوای همه متکلمان است و علم کلام پیش از او از هیچ کس تراوش نکرده است، به نکته یی تاریخی اشاره می کند که چنین است.]

امیر المومنین علیه السلام این خطبه را در آغاز خلافت خود و پس از کشته شدن عثمان ایراد فرموده است. بخشی از این خطبه را در مباحث گذشته آوردیم و اموری را که موجب شد روز شورا عثمان را به خلافت برگزینند و از علی (ع) عدول کنند بازگو کردیم. او ضمن این خطبه فرموده است اگر کار و احوال شما همان گونه که به روزگار رسول خدا (ص) بود باز گردد و دلها و نیت ها اصلاح شود، بدون تردید نیکبخت و سعید خواهید بود. سپس گفته است: اگر می خواستم بگویم می گفتم که چرا بر من ستم شد و از دیگران عقب ماندم ولی نمی خواهم و بازگو کردن آن را مصلحت نمی دانم.