[hadith]أَلَا وَ إِنَّ الْقَدَرَ السَّابقَ قَدْ وَقَعَ وَ الْقَضَاءَ الْمَاضِیَ قَدْ تَوَرَّدَ، وَ إِنِّی مُتَکَلِّمٌ بعِدَةِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ، قَالَ اللَّهُ [جَلَّ ذکْرُهُ] تَعَالَی "إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشرُوا بالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ"، وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ، فَاسْتَقِیمُوا عَلَی کِتَابهِ وَ عَلَی مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَی الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ، ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدعُوا فِیهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا، فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بهِمْ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 6، ص: 572-568

در آغاز این بخش از خطبه، امام(علیه السلام) اشاره سربسته ای به حوادث گذشته می کند و می فرماید: «آگاه باشید! مقدّرات پیشین به وقوع پیوست و قضای (الهی) انجام یافت (و سرانجام خلافت به اهلش رسید)» (أَلاَ وَ إِنَّ الْقَدَرَ السَّابقَ قَدْ وَقَعَ، وَالْقَضَاءَ الْمَاضِیَ قَدْ تَوَرَّدَ(1)).

در این که منظور از «قضا» و «قدر» در این عبارت چیست؟ شارحان نهج البلاغه احتمالات گوناگونی داده اند; ولی با توجّه به بیانات آن حضرت که بعد از این نقل شده، بعید نیست که اشاره به مسائل مربوط به زمامداری آن حضرت ـ که در سخنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش بینی شده بود و قیام گروهی از پیمان شکنان و مفسدان بر ضد آن حضرت ـ باشد.

روشن است منظور از قضا و قدر ـ همان گونه که در شرح این موضوع در جای خود گفته ایم ـ اجبار بندگان و سلب اختیار از آن ها نیست ; بلکه آثار افعال اختیاری بشر نیز نوعی قضا و قدر است ; مثلا خداوند، مقدر ساخته آن ها که سخت کوش و با استقامت اند در زندگی پیروز شوند و افراد تنبل و واداده اند عقب بمانند; گرچه این امور به اختیار انسان قرار می گیرد، ولی خداوند مسبب الاسباب آثاری برای آن قرار داده که قضا و قدر آن محسوب می شود ; البتّه قضا و قدرهای الزامی نیز هست که در خارج محدوده افعال انسانی است.(2)

سپس وظیفه مردم را نسبت به آینده بیان کرده، می فرماید: «من به اتکای وعده های الهی و بادلیل و حجت او سخن می گویم. خداوند می فرماید: کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس در مسیر مستقیم، ثابت ماندند، فرشتگان الهی بر آن ها نازل می شوند (و به آن ها می گویند:) نترسید، اندوهگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده می شد».

آن گاه در یک نتیجه گیری روشن می فرماید: «شما گفته اید: پروردگار ما خدا است; (ولی ادامه آیه را فراموش نکنید) باید بر طریقه کتاب او و راه روشن فرمان هایش و مسیر درست عبادتش مستقیم و ثابت بمانید» (وَ قَدْ قُلْتُمْ: (رَبُّنَا اللهُ)، فَاسْتَقِیمُوا عَلَی کِتَابهِ، وَ عَلَی مِنْهَاجِ أَمْرِهِ، وَ عَلَی الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ).

اشاره به این که گفتار بی عمل، کسی را به جایی نمی رساند و سبب ورود در بهشت و سعادت جاویدان نمی شود ; حال که اظهار ایمان کرده اید، وارد میدان عمل شوید تا مشمول وعده های الهی در آیات مذکور شوید.

جمله های سه گانه «فَاسْتَقِیمُوا عَلَی کِتَابهِ...» ممکن است اشاره به اعتقاد خالص در اصول دین و اطاعت اوامر در فروع و اخلاق صالح در روحیات باشد و تا مؤمنان در این سه مرحله کار نکنند مشمول وعده های الهی در آیه یادشده نخواهند شد.

آن گاه خطرهای طرق انحرافی را که در کمین پویندگان این راه است بیان می فرماید: «از این مسیر روشن خارج نشوید و در آن بدعتی نگذارید و از آن منحرف نگردید ; زیرا آنها که خارج شوند در قیامت در پیشگاه خدا وا می مانند و به سر منزل مقصود نمی رسند» (ثُمَّ لاَ تَمْرُقُوا(3) مِنْهَا، وَ لاَ تَبْتَدعُوا فِیهَا، وَ لاَ تُخَالِفُوا عَنْهَا. فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ(4) بهِمْ عِنْدَاللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ).

امام(علیه السلام) در این عبارت به سه گروه از منحرفان اشاره کرده، هشدار می دهد قدم در راه آن ها نگذارید:

نخست گروهی که از دین به سرعت خارج شدند ; تصوّر می کنند دین دارند ; در حالی که فاصله آن ها از دین واقعی و خالص بسیار زیاد است ; همچون خوارج نهروان که در تاریخ و بر اساس روایات به «مارقین» شهرت یافتند; تعبّد و پای بندی آن ها به ظاهر دین چنان بود که افراد ناآگاه آنان را از دین داران جدّی می پنداشتند ; در حالی که از دین فقط به ظاهر و پوسته ای قناعت کرده بودند و از حقیقت اسلام بیگانه بودند.

دوّم گروه بدعت گذارانند که دین را مطابق سلیقه خود تغییر می دهند و در واقع، فکر ناقص و هوای نفس خویش را بر احکام الهی مقدّم می دارند که نمونه های آن در عصر خلفا کم نبود.

سوّم، گروهی اند که آگاهانه با احکام خدا به مخالفت بر می خیزند و آن چه را با منافع زودگذرشان سازگار نیست به راحتی کنار می گذارند. جمله معروف معاویه به مردم کوفه به هنگامی که فاتحانه وارد کوفه شد و گفت: «به خدا سوگند! با شما پیکار نکردم تا نماز بخوانید و روزه بگیرید و حجّ بجا آورید و زکات دهید. شما این کارها را انجام می دهید; من فقط برای این با شما پیکار کردم که بر شما حکومت کنم (و طبق روایتی بر گردن شما سوار شوم)»(5) نمونه روشنی از آن است.

مسلّماً کسانی که در این راه های انحرافی گام نگذارند و گرفتار وسوسه های شیطان و هوای نفس نشوند کسانی اند که «ربنا الله» گفته اند و در طریق مستقیم، گام نهادند و فرشتگان پروردگار بر آن ها نازل می شوند و به آن ها بشارت بهشت می دهند.


نکته:

استقامت در مسیر ولایت:

در بعضی از روایات در تفسیر جمله (ثُمَّ اسْتَقَامُوا) (برگرفته از آیه 30 سوره فصلت) آمده است که این جمله اشاره به ولایت است. امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) در پاسخ کسی که از تفسیر استقامت در آیه یادشده سؤال کرده بود، فرمود: «هِیَ وَاللهِ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ; منظور از استقامت به خدا سوگند! همان چیزی است که شما دارید».(6)

البتّه استقامت و ثبات بر جاده مستقیم در دین، مفهوم گسترده ای دارد که یک مصداق بارز آن ولایت اهل بیت است.

سؤال: بشارتی را که فرشتگان به مؤمنان ثابت قدم می دهند آیا در لحظه مرگ است یا در زمان زندگی در این دنیا یا در قیامت؟ آیا این بشارت برای مؤمنان احساس می شود یا خیر؟

پاسخ: بی شک، فرشتگان ـ طبق صریح آیات قرآن ـ در لحظات حساس در همین زندگی دنیا به یاری مؤمنان شتافتند ; برای نمونه در جنگ بدر و احزاب(7) ; البتّه مؤمنان آن ها را ندیدند ; ولی امدادهای غیبی آن ها را در جهت پیروزی در میدان جنگ مشاهده کردند.

از روایات استفاده می شود که بشارت فرشتگان که در آیه یاد شده (آیه 31 سوره فصلت) به آن اشاره شده، مربوط به لحظه مرگ یا صحنه محشر است و جمله (نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا) به صورت: «وَ نَحْنُ کُنَّا أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» تفسیر شده ; یعنی ما در زندگی دنیا یار و یاور شما بودیم و در لحظه احتضار و قیامت شما را یاری خواهیم کرد.

در تفسیر مجمع البیان از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده: «أَلاَّ تَخافُوا ما تَقْدمُونَ عَلَیْهِ وَ لاَ تَحْزَنُوا مَا خَلَّفْتُمْ وَ أَبْشرُوا بالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ فِی الدُّنْیَا; فرشتگان (در لحظه مرگ) به آن ها می گویند: «از آن چه در پیش رو دارید نترسید و نسبت به آن چه در دنیا پشت سر گذاشتید غمگین نباشید. بشارت به شما به آن بهشتی که در دنیا به شما وعده داده می شد».(8)


پی نوشت:

  1. «تورّد» ازماده «ورود» به معنای داخل شدن گرفته شده و واژه «تورد» در مواردی به کار می رود که چیزی به تدریج وارد شود.

  2. شرح بیش تر را ذیل آیات قضا و قدر در تفسیر نمونه، جلد 23، ذیل آیه 49 سوره قمر و کتاب «انگیزه پیدایش مذهب» بخوانید.

  3. «مروق» در اصل به معنای گذشتن تیر از هدف است و مارقین به گروهی مانند خوارج اطلاق شده که آن ها چنان افراطی بودند که از دایره دین گذشتند و به بیراهه افتادند.

  4. «منقطع بهم» به معنای کسانی است که زاد و توشه آن ها تمام شده یا مرکب شان از کار افتاده و در وسط راه مانده و به مقصد نرسیده اند.

  5. این سخن را بسیاری از مورخان و محدثان در کتاب های خود نقل کرده اند ; از جمله در مصنّف ابن ابی شیبه (جلد 7، صفحه 251) و تاریخ دمشق (جلد 52، صفحه 380) و البدایة والنهایة ابن کثیر (جلد 8، صفحه 14) و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (جلد 16، صفحه 15) نقل شده است و در ذیل بعضی از این نقل ها آمده است که با صراحت گفت: من هر شرطی را با هر کس کرده ام زیرپای خود قرار داده ام (اشاره به این که به شرایط صلح با امام حسن(علیه السلام) پای بند نیستم).

  6. مجمع البیان، ذیل آیه محل بحث.

  7. آل عمران، آیه 124 ; احزاب، آیه 9.

  8. مجمع البیان، ذیل آیه مورد بحث.