[hadith]فضلُ القرآن:

وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادی الَّذی لَا یُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذی لَا یَکْذبُ، وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بزیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زیَادَةٍ فِی هُدًی أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًی؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی، فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بهِ عَلَی لَأْوَائِکُمْ، فَإِنَّ فِیهِ شفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَالُ. فَاسْأَلُوا اللَّهَ بهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَیْهِ بحُبِّهِ وَ لَا تَسْأَلُوا بهِ خَلْقَهُ، إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی بمِثْلِهِ. وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ، وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ شُفِّعَ فِیهِ وَ مَنْ مَحَلَ بهِ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ صُدِّقَ عَلَیْهِ، فَإِنَّهُ یُنَادی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: أَلَا إِنَّ کُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًی فِی حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ، غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ، فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ؛ وَ اسْتَدلُّوهُ عَلَی رَبِّکُمْ وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَی أَنْفُسکُمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَیْهِ آرَاءَکُمْ وَ اسْتَغِشُّوا فِیهِ أَهْوَاءَکُمْ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص12

از سخنان آن حضرت (ع) [در این خطبه که با عبارت «انتفعوا ببیان الله و اتعظوا بمواعظ الله و اقبلوا نصیحة الله» (از گفتار خداوند بهره مند شوید، و از پندهای خداوند پند گیرید، و نصیحت خدا را فرا پذیرید) شروع می شود هیچ گونه بحث تاریخی طرح نشده است. ابن ابی الحدید ضمن توضیح درباره لغات و اصطلاحات و ارائه شواهد از نثر و نظم چند بحث مستقل درباره چند موضوع ایراد کرده است که اشاره به آنها برای خوانندگان گرامی سودبخش است و از هر بحث به ترجمه یکی دو روایت بسنده می شود تا مایه زیور این کتاب باشد.]

فصلی در قرآن و اخباری که در فضیلت آن آمده است:

بدان این بخش از این خطبه از بهتر و نکوتر سخنانی است که در بزرگداشت و اکرام قرآن وارد شده است و مردم در این مورد فراوان سخن گفته اند. و از جمله سخنان دیگری که از امیر المومنین علیه السلام در مورد قرآن نقل شده است کلامی است که ابن قتیبه در کتاب عیون الاخبار آن را آورده است و چنین است: «مثل مؤمنین که قرآن می خواند همچون نارنج است که مزه و بوی آن خوش و پسندیده است و مثل مؤمنی که قرآن نخواند چون خرماست که مزه اش نیکوست و بویی ندارد. و مثل تبهکاری که قرآن می خواند چون ریحان خود روی است که بویش خوش ولی مزه اش تلخ است و مثل تبهکاری که قرآن نمی خواند همچون حنظل [هندوانه ابو جهل] است که مزه اش تلخ و بویش گندناک است».

پیامبر (ص) فرمود: «همانا که دلها زنگ می زند همان گونه که آهن زنگ می زند» پرسیدند: ای رسول خدا، چه چیزی مایه زدودن آن زنگار است فرمود «خواندن قرآن و یاد آوردن مرگ».

فصلی درباره اخباری که در شدت عذاب جهنم آمده است:

اوزاعی ضمن اندرزهای خود به منصور چنین گفت: «برای من از رسول خدا (ص) روایت شده که فرموده است: اگر جامه یی از جامه های دوزخیان میان آسمان و زمین آویخته شود همه مردم زمین را می سوزاند، پس چگونه خواهد بود حال آن کس که آن را بر او بپوشانند، و اگر دلوی از آب سوزان دوزخ بر همه آبهای زمین فرو ریزد همه آبها را چنان بد بو و بدمزه می کند که هیچ آفریده را یارای آشامیدن از آن نخواهد بود پس چگونه است حال کسی که باید از حمیم جهنم بیاشامد و اگر تنهایی حلقه یی از زنجیرهای آتشین بر کوهی نهاده شود آن کوه را همچون سرب ذوب و گداخته خواهد ساخت پس چگونه است آن کسی که بر آن زنجیر در افتد و اضافه آنرا هم بر گردنش نهند».

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص13

ابو هریره از پیامبر (ص) نقل می کند که فرموده است «اگر در این مسجد صد هزار تن یا افزون از آن باشند و مردی از دوزخیان را پیش ایشان آوردند و نفس بکشد و باز دم او به آنان برسد همانا که مسجد و هر کس را در آن باشد به آتش می کشد».

[ابن ابی الحدید سپس فصلی مفصل در هفده صفحه در مورد اجتماعی بودن و عزلت آورده است، و پس از اینکه توضیح می دهد که امیر المومنین (ع) همان گونه که گاه به عزلت تشویق کرده است گاه از آن نهی فرموده است] می گوید: همگی این فصل و مطالب عزلت را از سخنان ابو حامد غزالی در احیاء علوم الدین نقل کردیم و هر جا لازم بود آن را تهذیب کردیم.