[hadith]لزومُ الطاعة:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ، طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوب النَّاس، وَ طُوبَی لِمَنْ لَزمَ بَیْتَهُ وَ أَکَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَکَی عَلَی خَطِیئَتِهِ، فَکَانَ مِنْ نَفْسهِ فِی شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 6، ص: 605-601

خوشا به حال آن ها که مشغول اصلاح خویش اند:

سپس امام(علیه السلام) در آخرین نکته که بخش پایانی خطبه را تشکیل می دهد، همه مردم را به خودسازی و اصلاح خویشتن و ترک عیب جویی دعوت کرده، می فرماید: «ای مردم! خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خویش او را از توجّه به عیوب مردم باز داشته و خوشا به حال آن کس که در خانه نشسته، روزی خود را می خورد و به طاعت پروردگارش مشغول است و بر گناه خویش می گرید» (یَا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوب النَّاس، وَ طُوبی لِمَنْ لَزمَ بَیْتَهُ، وَ أَکَلَ قُوتَهُ، وَاشْتَغَلَ بطَاعَةِ رَبِّهِ، وَ بَکَی عَلَی خَطِیئَتِهِ).

آن گاه چنین نتیجه گیری می کند: «چنین کسی به اصلاح خویش مشغول و مردم از دست او در آسایش اند» (فَکَانَ مِنْ نَفْسهِ فِی شُغُل، وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَة!).

اشاره به این که هر انسانی ـ جز اولیاء الله و معصومین(علیهم السلام) ـ عیب یا عیوبی دارد ; هر گاه به عیب جویی دیگران پردازد از خود و اصلاح خویشتن غافل می شود و هرگز از نظر تهذیب اخلاق و سیر الی الله به جایی نمی رسد ; اما اگر گاهی در گوشه خانه بنشیند و در خویشتن فرو رود و عیوب خود را یک به یک بررسی کند و با آب زلال اطاعت پروردگار و قطره های اشکی که بر اثر ندامت نسبت به خطاهایش جاری می کند، قلبش را شستشو دهد، هم در اصلاح خویشتن توفیق می یابد و هم مردم از دست او در امان می مانند.


نکته:

اجتماعی زیستن یا انزواگرایی؟

در پایان خطبه مذکور چنان که ملاحظه کردید، امام(علیه السلام) به انزواطلبی تشویق می کند; همان انزوایی که مقدمه ای برای خودسازی و دورماندن از مفاسد اجتماعی است.

بسیاری از علمای اخلاق نیز انزوا را یکی از شرایط فراهم آوردن زمینه تهذیب اخلاق می شمرند.

حضرت موسی(علیه السلام) نیز چهل روز برای گرفتن الواح از قوم خویش کناره گیری کرد و به کوه طور رفت که شرح آن در آیه 142 از سوره اعراف بیان شده است.

حضرت مریم(علیها السلام) نیز مدّتی از جمعیّت قوم خود کناره گیری کرد که در سوره مریم آیه 16 به بعد آمده است.

در مورد اصحاب کهف نیز می خوانیم: هنگامی که نتوانستند در مقابل فشار بت پرستان قوم خود بایستند عزلت گزیده و به غار پناه بردند ; آن گونه که قرآن می گوید: «(وَإِذ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللهَ فَأْوُا إِلَی الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِّنْ رَّحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِّنْ أَمْرِکُمْ مِّرفَقاً); و (به آن ها گفتیم:) هنگامی که از آن و آن چه جز خدا می پرستند کناره گیری کردید به غار پناه برید که پروردگارتان رحمتش را بر شما می گستراند و در این امر، آرامشی برای شما فراهم می سازد».(1)

در حالات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز همه خوانده ایم که قبل از بعثت، روزهای متوالی بلکه ماه ها به غار حرام می رفت و در آن جا تنها بود و به عبادت مشغول بود.

روایات متعدّدی نیز در زمینه انزوا وارد شده ; از جمله در حدیثی از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «اَلْعُزْلَةُ عِبَادَةٌ; دوری از مردم، عبادت است».(2)

در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) آمده: «اَلْعُزْلَةُ أَفْضَلُ شیَمِ الاَْکْیَاس; دوری گزیدن برترین شیوه های هوشمندان است».(3)

و نیز در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار(علیه السلام) نقل شده است: «فِی اِعْتِزَالِ اَبْناءِ الدُّنْیَا جِمَاعُ الصَّلاَحِ; دوری گزیدن از دنیاپرستان سبب هرگونه اصلاح است».(4)

در حالی که از سوی دیگر روایات دیگری مردم را به اجتماع گرایی تشویق می کند; در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «أَیُّهَا النَّاسُ عَلَیْکُمْ بالْجَمَاعَةِ، وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةِ; بر شماست که از جماعت جدا نشوید و از پراکندگی بپرهیزید».(5)

همین مضمون به تعبیر دیگر از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل شده است: «وَاَلْزَمُوا السَّوادَ الاَْعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللهِ عَلَی الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةِ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاس لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب; همواره با سواد اعظم (اکثریت طرفدار حق) باشید که دست خدا با جماعت است و از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، بهره شیطان است ; همان گونه که گوسفند تکرو بهره گرگ است».(6)

احادیث در طرفین این موضوع فراوان است و گاه تصوّر می شود با هم تعارضی دارند; در حالی که چگونگی جمع در میان این روایات درخود آن ها بیان شده است; از متون آیات و روایات به خوبی استفاده می شود که عزلت و گوشه گیری در شرایط خاص اجتماعی است و در واقع، به صورت یک استثنا در برابر حکم کلی اسلام به اجتماع گرایی است و از جمله در موارد زیر، عزلت توصیه شده است:

1ـ دوری گزیدن از دنیاپرستان که در احادیث پیش گفته و به آن اشاره شد.

2ـ دوری گزیدن از جامعه فاسد و آلوده و منحرف; همان گونه که در داستان ابراهیم و اصحاب کهف ذکر شد و همان گونه که در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم که وقتی از حضرتش پرسیدند: چرا انزوا را برگزیده ای؟ در پاسخ فرمود: «فَسَدَ الزَّمَانُ وَ تَغَیَّرَ الاِْخْوَانُ فَرَأَیْتُ الاِْنْفِرادَ أَسْکَنُ لِلْفُؤاد; زمان فاسد شده و دوستان و برادران دگرگون شده اند ; به همین دلیل تنهایی را مایه آرامش دل می دانم».(7)

3ـ گاه این عزلت و دوری گزینی برای اندیشیدن و خودسازی صورت گرفته; آن گونه که در حالات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) قبل از بعثت نقل شده که به غار حرا پناه می برد و روزهای متوالی مشغول عبادت و اندیشیدن بود و اگر انسان، بخشی از شبانه روز را در تنهایی به سر می برد تا بهتر بیندیشد و برای خود و جامعه برنامه ریزی کند، به یقین مفید و سودمند خواهد بود.

4ـ دوری گزیدن از افراد شرور ـ که بخشی از جامعه را تشکیل می دهند ـ نیز در روایات عزلت توصیه شده است ; امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید: «مَنِ اعْتَزَلَ النَّاسَ سَلِمَ مِنْ شَرِّهِمْ; کسی که از مردم (شرور) دوری گزیند از شرّ آن ها در امان خواهد بود».(8)

وگر نه کسی نمی تواند اجتماعی را که بر تمام دستورات اسلام حاکم است منکر شود. دور ماندن از جامعه به طور کامل سبب دور ماندن از تجربیات و علوم و قوت و قدرت افراد آن جامعه است. انسان ها همچون قطره هایی هستند که وقتی جمع شوند دریایی تشکیل می دهند یا همچون رشته های بسیار باریکی که وقتی به هم تابیده شوند طناب بسیار محکمی را به وجود می آورند. اضافه بر این تجربه نشان داده عزلت، سبب «خودبزرگ بینی» و «سوء ظن شدید» به دیگران و گاه «ادعاهای باطل و فاسد» است.


*

پی نوشت:

  1. کهف، آیه 16.

  2. میزان الحکمه، حدیث شماره 12884.

  3. غرر الحکم، احادیث شماره 1414 و 6505 .

  4. همان.

  5. کنزالعمال، جلد 1، صفحه 206، (حدیث 1028).

  6. نهج البلاغه، خطبه 127.

  7. بحارالانوار، جلد 47، صفحه 60، (حدیث 116).

  8. غرر الحکم، حدیث 8151.