[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) و فیها یَعِظ و یبیّن فضل القرآن و یَنهی عن البدعة:

عِظَة الناس:

انْتَفِعُوا ببَیَانِ اللَّهِ وَ اتَّعِظُوا بمَوَاعِظِ اللَّهِ وَ اقْبَلُوا نَصِیحَةَ اللَّهِ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَیْکُمْ بالْجَلِیَّةِ وَ [أَخَذَ] اتَّخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّةَ، وَ بَیَّنَ لَکُمْ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَ مَکَارِهَهُ مِنْهَا، لِتَتَّبعُوا هَذهِ وَ تَجْتَنِبُوا هَذهِ؛ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) کَانَ یَقُولُ إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بالْمَکَارِهِ وَ إِنَّ النَّارَ حُفَّتْ بالشَّهَوَاتِ. وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ شَیْءٌ إِلَّا یَأْتِی فِی کُرْهٍ، وَ مَا مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ شَیْءٌ إِلَّا یَأْتِی فِی شَهْوَةٍ، فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَی نَفْسهِ، فَإِنَّ هَذهِ النَّفْسَ أَبْعَدُ شَیْءٍ مَنْزعاً، وَ إِنَّهَا لَا تَزَالُ تَنْزعُ إِلَی مَعْصِیَةٍ فِی هَوًی.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 6، ص: 547-541

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ و فیها یعظ و یبین فضل القرآن و ینهی عن البدعة.

از خطبه های امام علیه السلام است که در آن مردم را موعظه می کند و فضائل قرآن را بیان کرده از بدعت ها نهی می نماید

.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه از خطبه های مشروحی است که از مسائل مهمّی پرده بر می دارد و توصیه هایی می کند که امروز نیز تمام محتوای آن زنده و برای ما سازنده است

.

این خطبه از هشت بخش تشکیل شده است

:

در بخش اوّل، مواعظ سودمندی بیان فرموده و مخصوصاً بر این نکته تأکید می کند که جهنّم در لابه لای شهوات و بهشت در مبارزه با شهوات نهفته شده است

.

در بخش دوّم، امام علیه السلام اهمّیّت قرآن را با ذکر ریزه کاری هایی شرح می دهد که قلوب را بیش از پیش مشتاق آیات قرآن می سازد

.

در بخش سوّم، تأکید بر عمل به دستورات الهی و استقامت در کارها می فرماید

.

در بخش چهارم، بار دیگر زبان به موعظه و اندرز می گشاید و مخصوصاً بر موضوع مراقبت از زبان که نخستین مرحله اصلاح خویشتن و جامعه است، تأکید می فرماید

.

در بخش پنجم، اهمّیّت حفظ اصالت تعلیمات اسلام و مبارزه با هر گونه بدعت را بیان می دارد

.

در بخش ششم، اهمّیت قرآن و ویژگی های آن بازگو می فرماید

.

در بخش هفتم، اقسام ظلم و ستم را بر خویشتن و دیگران شرح می دهد

.

و در بخش هشتم (آخرین بخش خطبه) سخنی کوتاه و پرمعنایی درباره اصلاح خویشتن بیان می فرماید

.


بهشت در ناراحتی ها و جهنم در شهوات پیچیده شده است:

امام(علیه السلام) در آغاز این خطبه مردم جهان را مخاطب ساخته، می فرماید: «از آن چه خداوند بیان فرموده، بهره گیرید و از مواعظ و اندرزهای او پند پذیرید و نصایح او را (با جان و دل) قبول کنید» (انْتَفِعُوا ببَیَانِ اللهِ، وَاتَّعِظُوا بمَوَاعِظِ اللهِ، وَاقْبَلُوا نَصِیحَةَ اللهِ).

ممکن است بگوییم که هر سه جمله، یک حقیقت را با عبارات مختلف بیان می کند; ولی این احتمال نیز وجود دارد که هر یک از این جمله های سه گانه به مطلب تازه ای اشاره می کند. در مرحله نخست، مردم را به بهره گیری از بیانات الهی دستور می دهد که اشاره به اوامر و نواهی است و در مرحله دوّم از مواعظ الهی یعنی تشویق و ترغیب ها و بشارت و انذارهایی که انگیزه اطاعت و ترک عصیان است، سخن می گوید. بخش سوّم، مرحله خیرخواهی است که مصالح و برکات اطاعت و ترک معصیت را ـ که عاید مطیعان می گردد ـ بیان می کند ; به این ترتیب، مراحل سه گانه ای برای پیمودن مسیر قرب الی الله بیان شده است.

جالب توجّه این که در هر سه جمله، واژه الله تکرار شده ; در حالی که ممکن بود در دو جمله از ضمیر استفاده شود و این برای بیان اهمّیّت مواعظ و نصایح الهی است که مردم با شنیدن نام مبارک پروردگار، به مواعظ و نصایح او اهمّیّت بیش تری می دهند.

در ادامه این سخن، امام(علیه السلام) به دلیل و برهانی متوسّل می شود و می فرماید: «چه این که خداوند با دلیل های روشن، راه عذر را به روی شما بسته و حجّت را تمام کرده است. اعمالی را که دوست دارد و آن چه را از آن ناخوش دارد برای شما تبیین نموده است تا از آن ها تبعیّت کنید و از این ها دوری گزینید» (فَإِنَّ اللهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَیْکُمْ بالْجَلِیَّةِ، وَاتَّخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّةَ، وَ بَیَّنَ لَکُمْ مَحَابَّهُ(1) مِنَ الاَْعْمَالِ، وَ مَکَارِهَهُ مِنْهَا، لِتَتَّبعُوا هذهِ، وَ تَجْتَنِبُوا هذهِ).

امام(علیه السلام) به این نکته اشاره می کند که سستی و کوتاهی در پذیرش مواعظ الهی و انجام دادن واجبات و ترک محرّمات با هیچ بهانه ای مقبول نیست ; چرا که خداوند نسبت به همه اتمام حجّت کرده و راه قبح عقاب بلا بیان را با بیان روشن خود بسته است.

سپس به پاسخ اشکالات مقدّری می پردازد ; می فرماید: «(اگر مشاهده می کنید که اطاعت امر و نهی خدا مشکلاتی دارد، جای تعجب نیست) زیرا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرمود: بهشت در میان ناراحتی ها و دوزخ در میان شهوات پیچیده شده» (فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ کَانَ یَقُولُ: «إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ(2) بالْمَکَارِهِ، وَ إِنَّ النَّارَ حُفَّتْ بالشَّهَوَاتِ»).

و در ادامه این سخن برای تأکید و توضیح بیش تر کلام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «بدانید هیچ طاعتی نیست جز این که انسان آن را با ناراحتی انجام می دهد و هیچ معصیتی نیست جز این که با شهوت (و علاقه) مرتکب آن می شود; رحمت خدا بر کسی که خود را از شهوات جدا سازد و هوای نفس را مهار کند ; چرا که جلوگیری از نفس سرکش از مشکل ترین کارهاست و این نفس، همواره به گناه و هواپرستی میل دارد» (وَاعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اللهِ شَیْءٌ إِلاَّ یَأْتِی فِی کُرْه، وَ مَا مِنْ مَعْصِیَةِ اللهِ شَیْءٌ إِلاَّ یَأْتِی فِی شَهْوَة. فَرَحِمَ اللهُ امْرَاً نَزَعَ(3) عَنْ شَهْوَتِهِ، وَ قَمَعَ(4) هَوَی نَفْسهِ، فَإِنَّ هذهِ النَّفْسَ أَبْعَدُ شَیْء مَنْزعاً وَ إِنَّهَا لاَ تَزَالُ تَنْزعُ إِلَی مَعْصِیَة فِی هَوًی).

این یک واقعیت است که انسان در مسیر اطاعت فرمان خدا اعم از عبادات و غیر آن و نیز برای کسب فضایل اخلاقی و دفع رذایل، باید راه های پر پیچ و خمی را طی کند و از فراز و نشیب ها و گردنه های صعب العبور بگذرد و هر لحظه مراقب خطرهایی که از چپ و راست او را تهدید می کند باشد تا به سر منزل مقصود برسد ; ولی در مسیر گناه، نفس سرکش گویی در جاده صاف و بدون مانع و خالی از پیچ و خم با سراشیبی مطلوب حرکت می کند. همین است سرّ پاداش مطیعان و رمز کیفر عاصیان.

در حدیث جالب و پرمعنایی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «هنگامی که خداوند، بهشت را آفرید به جبرئیل دستور داد برو و به آن نگاهی بیفکن! جبرئیل رفت و نظری بر آن انداخت و عرضه داشت: خداوندا! به عزت و جلالت! هر کس اوصاف آن را بشنود، حتماً به سوی آن می آید و در آن وارد می شود; سپس خداوند آن را در لابه لای ناراحتی ها قرارداد و باز به جبرئیل دستور داد: برو به آن نگاه دیگری بیفکن! جبرئیل رفت و نظری به آن انداخت و عرضه داشت: خداوندا! من از این می ترسم که با این وصف، کسی به سراغ بهشت نرود و هنگامی که دوزخ را آفرید به جبرئیل فرمود: برو و نگاهی به آن بیفکن. جبرئیل رفت و نگاهی به آن افکند و عرضه داشت: به عزّت و جلالت قسم هر کس اوصاف دوزخ را بشنود داخل آن نخواهد شد ; سپس خداوند آن را در لابه لای شهوات قرارداد و به جبرئیل فرمود: برو نگاه دیگری بر آن بیفکن، جبرئیل نگاهی کرد و عرضه داشت: به عزت و جلالت سوگند! من از این می ترسم که همه وارد دوزخ شوند».(5)


نکته:

آن ها که به طاعات عشق می ورزند:

آن چه در این عبارت از خطبه مزبور نقل شد، یک حکم غالبی است نه دایمی ; به تعبیر دیگر اکثر طاعات، با مشکلاتی توأم است و غالب معاصی هوس انگیز و همراه با لذّات است.

این نکته نیز شایان دقت است که این حکم غالبی در مورد توده های مردم است و گرنه اولیاء الله و پویندگان راه حق به جایی می رسند که از هر طاعتی لذت می برند و به آن عشق می ورزند و از هرگناهی نفرت دارند و ناراحت می شوند; همان گونه که در روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «أَفْضَلُ النَّاس مَنْ عَشقَ الْعِبادَةَ فَعَانَقَها(6); برترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد و آن را در آغوش گیرد». و از آن جا که مخاطبان امام(علیه السلام) توده های مردمند، نه فقط خاصان و مقربان درگاه خدا تعبیر یاد شده به صورتی که ملاحظه گردید ذکر شده است.

صدر خطبه نیز شاهد و گواه این مطلب است. قرآن مجید نیز درباره نماز و روزه می گوید: «(وَإِنَّهَا لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخَاشعِینَ); این کار (استعانت به نمازو روزه) کار مشکلی است، جز برای خاشعان»(7).

سؤال: در تفسیر امر به معروف و نهی از منکر گفته می شود معروف به معنای شناخته شده است ; زیرا نیکی ها با روح انسان آشناست و منکر به معنای ناشناخته است ; چرا که روح انسان با بدی ها ناآشناست. آیا این تفسیر مشهور با آن چه در عبارت یاد شده نقل شده منافات ندارد؟

با کمی دقت روشن می شود منافاتی در میان نیست ; زیرا شناخته بودن نیکی ها و ناشناخته بودن بدی ها از نظر درک کلی با جاذبه های گناه و دافعه های اطاعت منافاتی ندارد ; مثلا همه ما از علم، لذت می بریم و از جهل متنفریم ; ولی تحصیل علم مشکلات زیادی دارد که گاه افرادی از آن چشم می پوشند و در تنبلی آسایشی است که گاه افرادی به سوی آن جذب می شوند.(8)


پی نوشت:

  1. «محابّ» جمع «محبّ» (ازماده حبّ) به معنای محبوب و امر دوست داشتنی است.

  2. «حفّت» از ماده «حف» (بر وزن کف) به معنای گرداگرد چیزی را گرفتن است.

  3. «نزع» از ماده «نزع» (بر وزن نبض) است. این ماده گاه با «الی» متعدی می شود و گفته می شود: «نزع الیه» یعنی به آن اشتیاق پیدا کرد و گاه با «عن» متعدی می شود و گفته می شود: «نزع عنه» یعنی از این کار خودداری کرد و در عبارت مزبور در معنای دوّم استعمال شده و در جمله های بعد (تنزع الی معصیة) به معنای اوّل به کار رفته است. (این ماده گاه بدون حرف جر متعدی می شود و گفته می شود: «نزع الشیء» یعنی آن را خراب و باطل کرد.

  4. «قمع» از ماده «قمع» (بر وزن منع) به معنای بازداشتن و مقهور و سرکوب کردن است.

  5. سنن ابن داوود، جلد 2، صفحه 422 (حدیث 4744) و بحارالانوار، جلد 68، صفحه 72.

  6. اصول کافی، جلد 2، صفحه 83.

  7. بقره، آیه 45.

سند خطبه

:

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش و همچنین ابن میثم در شرح خود می نویسند که این خطبه از نخستین خطبه هایی است که بعد از بیعت با آن حضرت و بعد از قتل عثمان ایراد فرمود. این نشان می دهد که این دو شارح نهج البلاغه آن را در منبعی غیر از نهج البلاغه یافته اند؛ زیرا مرحوم سیّد رضی اشاره به آن چه آن ها گفته اند ندارد. زمخشری نیز در کتاب ربیع الابرار بخشی از این خطبه را با تفاوت های متعدّدی نقل کرده است و بخش دیگری از این خطبه در چهار کتاب که قبل از نهج البلاغه تألیف یافته، بیان شده است (کتاب کافی؛ محاسن برقی؛ امالی صدوق و تفسیر عیاشی) (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 430

).