[hadith]وَ اللَّهِ لَوْ شئْتُ أَنْ أُخْبرَ کُلَّ رَجُلٍ مِنْکُمْ بمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِیعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لَکِنْ أَخَافُ أَنْ تَکْفُرُوا فِیَّ برَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)؛ أَلَا وَ إِنِّی مُفْضِیهِ إِلَی الْخَاصَّةِ مِمَّنْ یُؤْمَنُ ذَلِکَ مِنْهُ. وَ الَّذی بَعَثَهُ بالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَی الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ بذَلِکَ کُلِّهِ وَ بمَهْلِکِ مَنْ یَهْلِکُ وَ مَنْجَی مَنْ یَنْجُو وَ مَآلِ هَذَا الْأَمْرِ، وَ مَا أَبْقَی شَیْئاً یَمُرُّ عَلَی رَأْسی إِلَّا أَفْرَغَهُ فِی أُذُنَیَّ وَ أَفْضَی بهِ إِلَیَّ. أَیُّهَا النَّاسُ، إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبقُکُمْ إِلَیْهَا، وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص7

از سخنان آن حضرت (ع) در این خطبه که با عبارت «ایها الناس غیر المغفول عنهم، و التارکون و المأخوذ منهم» «هان ای مردمی که غافل اند و از ایشان غافل نیستند، فرمانهای خدا را رها کرده اند و همه چیز از ایشان گرفته می شود» شروع می شود. [ابن ابی الحدید] می گوید: علی علیه السلام پس از مقدمه خطبه موضوع دیگری را مطرح کرده و فرموده است اگر بخواهد می تواند به هر یک از ایشان خبر دهد که از کجا آمده و چگونه از منزل خود بیرون آمده است و کجا و چگونه خواهد رفت و از همه کارها و خوراک و آشامیدنی او و تصمیمی که در کارها گرفته است و آنچه در خانه خود اندوخته است آگاهش سازد. او سوگند می خورد که می تواند این کار را انجام دهد و این همچون گفتار مسیح علیه السلام است که در آیه 49 سوره آل عمران آمده است: «و می توانم شما را از آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان باقی می گذارید خبر دهم».

آن گاه می فرماید: همانا بیم دارم که در آن صورت با مبالغه و غلو درباره من به رسول خدا (ص) کافر شوید و مرا بر آن حضرت برتری دهید، و بیم دارم که در آن صورت در مورد من مدعی الوهیت شوید همان گونه که مسیحیان در مورد مسیح، پس از آنکه آنان را از اموری پوشیده آگاه ساخت، مدعی شدند.

سپس می فرماید: همانا برخی از این امور را به خواص یاران و اشخاص مورد اعتمادم که در مورد آنان از غلو در امانم و می دانم به پیامبر (ص) کافر نخواهند شد خواهم گفت و آنان می دانند که این هم از نشانه های عظمت و معجزات رسول خدا (ص) است که من، که یکی از پیروان و یاران اویم، به این منزلت بزرگ رسیده ام. آن گاه دوباره سوگند می خورد که جز به راستی سخن نخواهد گفت و پیامبر (ص) همه این امور را به او فرموده است و او را به درمانده و تباه شدن گروهی از صحابه و دیگر و مردم و رستگاری کسانی که رستگار می شوند و به سرانجام این امر، یعنی اسلام، و اینکه حکومت و خلافت در آینده چه خواهد شد، خبر داده است و پیامبر (ص) هیچ چیز از آنچه را که بر سر علی علیه السلام خواهد آمد رها نکرده و او را از آن آگاه فرموده و رازش را با او در میان نهاده است.

درباره برخی از سخنان غلو کنندگان در مورد علی (ع):

بدان که غیر ممکن نیست که برخی از نفسها دارای ویژگیهایی باشد که با آن

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص8

از امور پوشیده و غیبی آگاه شود. در این مورد در مباحث گذشته به حد کفایت بحث شده است. البته ممکن نیست که هیچ نفسی بتواند همه امور غیبی و پوشیده را درک کند زیرا نیروی متناهی نمی تواند به امور نامتناهی چیره و محیط شود و هر نیرویی در هر نفسی حادث و متناهی است. بنابر این، لازم است سخن امیر المومنین علیه السلام را به این معنی ندانیم که مقصودش این است که به همه امور غیبی داناست، بلکه منظور این است که اموری محدود از امور غیبی و پوشیده را که حکمت خداوند سبحان اقتضای آن را دارد و او را برای دانستن آن شایسته دانسته است می داند. در مورد رسول خدا (ص) هم همین گونه است و آن حضرت هم اموری محدود و معدود را می دانسته اند نه آنکه بر همه امور نامتناهی دانا باشد.

با آنکه علی علیه السلام از بیم کافر شدن به رسول خدا بسیاری از آنچه را که می دانست از مردم پوشیده داشت، گروهی بسیار به کفر افتادند و در مورد علی (ع) مدعی پیامبری شدند و ادعا کردند که او شریک رسالت پیامبر (ص) است و سپس مدعی شدند که همو پیامبر بوده و فرشته مأمور ابلاغ حی اشتباه کرده است و پس از آن گفتند علی (ع) همان کسی است که برای مردم محمد (ص) را مبعوث کرده است. و درباره او مدعی به حلول و اتحاد شدند و هیچ نوع از گمراهی را رها نکردند مگر اینکه درباره اش گفتند و به آنان اعتقاد پیدا کردند و شاعر غلات درباره علی علیه السلام اشعاری سروده که ضمن آن چنین گفته است: «کسی که عاد و ثمود را با بلاهای سخت خود نابود کرد و کسی که بر فراز طور با موسی سخن گفت هنگامی که او را ندا می داد...» یکی دیگر از شاعران آنان چنین سروده است. «همانا و جز این نیست که آفریدگار همه آفریده ها کسی است که پایه های حصار خیبر را به لرزه در آورد و فرو کشید، آری ما او را به امامت و مولایی پسندیده ایم و برای او به سمت خدایی و پروردگاری سجده می کنیم».

پاره یی از اخبار علی علیه السلام به امور غیبی:

در مباحث گذشته برخی از اخبار علی علیه السلام به امور غیبی را بیان داشتیم. از جمله شگفت ترین آنها موضوعی است که آن را ضمن خطبه یی که در آن از خونریزی های آینده سخن می گوید و اشاره به قرمطیان است. بیان کرده است.

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص9

آن حضرت چنین فرموده است «مدعی عشق و محبت نسبت به ما هستند و حال آنکه بغض و کینه ما را در دل نهان دارند و نشانه این موضوع آن است که ایشان وارثان ما را می کشند و از کارهای ما رویگردانند»، «جوانان ما را از خود طرد می کنند». و آنچه از آن خبر داده همان گونه بوده است چرا که قرمطیان گروهی بسیار از آل ابو طالب علیه السلام را کشتند و نامهای آنان در کتاب مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است. ابو طاهر سلیمان بن حسن جنابی سالار قرمطیان همراه لشکر خویش از نجف و کربلا گذشت و درنگ نکرد و برای زیارت به هیچیک از این دو مزار نرفت. [علی (ع)] ضمن همین خطبه در حالی که به ستونی در مسجد کوفه که به آن تکیه می داد اشاره می کرد چنین فرموده است «گویی می بینم حجر الأسود اینجا نصب شده است. ای وای بر ایشان فضیلت حجر الاسود در خودش نیست بلکه در جایگاه و اساس آن است. آری حجر الاسود مدتی از اینجا خواهد بود و سپس مدتی آنجا» - و به بحرین اشاره فرمود-  «و سپس به جایگاه اصلی خود بر می گردد». در مورد حجر الاسود همان گونه که علی علیه السلام خبر داده بود اتفاق افتاد.

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص10

من به خطبه های مختلفی از علی (ع) دست یافته ام که در آنها پیشگویی هایی درباره خونریزی های آینده آمده است، و آنها را چنان دیدم که مشتمل بر چیزهایی است که نسبت دادن آن به او جایز است و نیز مطالبی دارد که نسبت دادنش به او جایز نیست. البته در بسیاری از آنها دیدم که اختلال ظاهر است ولی این مطالبی که نقل می کنم از آن خطبه های سست نیست بلکه از سخنان اوست که در کتابهای مختلف آمده است و از آن جمله این موضوع است که علی علیه السلام بر منبر خطبه می خواند و ضمن آن فرمود «پیش از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید...». تمیم بن اسامة بن زهیر بن درید تمیمی بر او اعتراض و گفتارش را قطع کرد و گفت: چند تار موی در سر من موجود است علی علی علیه السلام به او فرمود «همانا به خدا سوگند این را می دانم و بر فرض که تو را از آن آگاه کنم چه دلیلی بر آن خواهد بود-  چگونه می شماری-  و تو را از سبب این برخاستن و پرسیدنت خبر می دهم که به من گفته شده است بر هر تار مویت فرشته یی است که تو را لعنت می کند و شیطانی که تو را به جنبش وا می دارد و نشانه این سخن آن است که در خانه ات پسرک شیرخواری است که پسر رسول خدا (ص) [امام حسین (ع)] را می-  کشد و دیگران را بر کشتن او تحریک می کند».

این موضوع همانگونه بود که او گفته بود. تمیم پسری به نام حصین [با صاد بدون نقطه ] داشت که در آن هنگام نوزادی شیر خوار بود و چندان زیست که سالار شرطه ابن زیاد شد و ابن زیاد او را پیش عمر بن سعد فرستاد و فرمان داد با امام حسین (ع) جنگ کند و به حصین گفت ابن سعد را از قول او تهدید کند که کار را به تأخیر نیندازد و امام حسین (ع) صبح روزی که در شب پیش از آن حصین به کربلا آمد به شهادت رسید.

همچنین از آن جمله است گفتار علی علیه السلام به براء بن عازب که روزی به او فرمود «ای براء، ممکن است در حالی که تو زنده باشی حسین کشته شود و تو او را یاری نکنی، براء گفت ای امیر المومنین هرگز چنین مباد. هنگامی که امام حسین علیه السلام کشته شد براء این موضوع را متذکر می شد و می گفت چه اندوه بزرگی که در رکاب او حاضر نشدم تا برای دفاع از او کشته شوم. از این پس هم به خواست خداوند به مطالبی که تذکرش مفید باشد و از اینگونه خبر دادن از امور غیبی برسیم خواهیم نوشت.