[hadith]أَیُّهَا النَّاسُ غَیْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُمْ وَ التَّارِکُونَ [وَ] الْمَأْخُوذُ مِنْهُمْ، مَا لِی أَرَاکُمْ عَنِ اللَّهِ ذَاهِبینَ وَ إِلَی غَیْرِهِ رَاغِبینَ! کَأَنَّکُمْ نَعَمٌ أَرَاحَ بهَا سَائِمٌ إِلَی مَرْعًی وَبیٍّ وَ مَشْرَبٍ دَوِیٍّ، وَ إِنَّمَا هِیَ کَالْمَعْلُوفَةِ لِلْمُدَی، لَا تَعْرِفُ مَا ذَا یُرَادُ بهَا إِذَا أُحْسنَ إِلَیْهَا، تَحْسَبُ یَوْمَهَا دَهْرَهَا وَ شبَعَهَا أَمْرَهَا.[/hadith]

فرموده است: «أَیُّهَا النَّاسُ غَیْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُمْ»:

خطاب امام (ع) عامّ و به همگان است، و این که آنان را غافل خوانده برای این است که از سرنوشت آخرت خود ناآگاهند، مراد از این که از آنها غفلت و فراموشی نیست این است که اعمال آنها در لوح محفوظ ثبت شده است، این که مردم ترک کنندگانند، یعنی طاعت و آنچه را بدان دستور داده شده اند رها می کنند، معنای «المأخوذ منهم» این است که از عمر و دارایی دنیای آنها کاسته می شود.

سپس در باره این که روی از خدا بر تافته اند، یعنی از فرمانبرداری او روی گردانده و به غیر او یعنی به زندگی این جهان و زیب و زیور آن دل بسته اند هشدار می دهد و پس از آن آنها را به رمه گوسفندان یا شترانی تشبیه فرموده که چوپان یا شتربان آنها را به چراگاهی پر از درد و وبا، رانده باشد، وجه مشابهت، غفلت آنها همچون چهار پایان است و نفس امّاره مانند چوپانی که دامها را به چراگاهی پر از درد و وبا براند آنان را به ارتکاب معاصی و بهره برداری از لذّات و شهوات دنیا می کشاند و چون لذّات و خوشیهای این جهان منشأ گناهانی است که انسان را در معرض هلاکت اخروی و دردهای درمان ناپذیر جهان واپسین قرار می دهد به چراگاهی آن چنان تشبیه شده است.

فرموده است: «و إنّما هی کالمعلوفة»:

این تشبیه دیگری است که در باره مردم فرموده و آنان را به گاو و گوسفند پرواری همانند کرده است، مناسبت این تشبیه از چند جهت است، یکی توجّه و دلبستگی مردم به لذّات دنیا و خوردنیها و نوشیدنیهای آن است که از این جهت به حیوانی شباهت دارند که آن را پروار کنند و در علوفه دادن آن بکوشند و از این نظر که پایان همه لذّتها و خوشیها مرگ است نیز شبیه اینهایند، زیرا این دامهای پرواری نیز پس از چاقی و فربهی فرجامی جز کشتن و سر بریدن ندارند، غفلت مردم از مرگ و سرنوشتی که در پیش دارند وجه دیگر این تشبیه است چه مردم از این جهت مانند گاو و گوسفندند که از سر انجام خود که ذبح و کشتن است غافل و بی خبرند، مناسبت دیگر این که وقتی خوشبختی به انسان رو می آورد، و از خوشیها و لذّات دنیا کامیاب می گردد می پندارد که این بهره مندیها برای او همیشه اوقات برقرار خواهد بود و خیال می کند که هدف از آفرینش او در این جهان تنها سیر خوردن و سیراب شدن است، و این درست حالت گاو و گوسفند است که وقتی علف جلو او ریخته می شود، با شتاب فراوان آنها را می خورد و اندیشه فردای خود را ندارد، و می پندارد که غرض از آفرینش او همین است و بس. وجه این تشبیه مناسبتهایی است که یاد کردیم.