[hadith]أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ، بُدئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ، تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً، لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً، ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا. فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبکَ وَ إِرَادَتِکَ؟ هَیْهَاتَ، إِنَّ مَنْ یَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذی الْهَیْئَةِ وَ الْأَدَوَاتِT فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بحُدُود الْمَخْلُوقِینَ أَبْعَد.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 6، ص: 329-324

ای برتر از خیال و قیاس و وهم:

این بخش از خطبه که آخرین بخش آن است، پاسخی است به سؤال یا سؤالاتی که از بخش های پیشین سرچشمه می گیرد و آن این که: خدایی که چنین صفاتی دارد یعنی هم اوّل است و هم آخر، هم ظاهر است و هم باطن، هم به اشیا نزدیک است و هم از آن ها دور و علم و قدرت او نسبت به همه چیز، یکسان است، شناخت کنه صفاتش بر ما میسر نیست. درست است که علم اجمالی به همه این صفات داریم ولی علم تفصیلی ـ که از آن به علم به کنه ذات و صفات تعبیر می کنیم ـ برای ما میسّر نمی باشد.

امام(علیه السلام) در این جا به گوشه ای از آفرینش انسان و اسرار پیچیده دوران جنینی و نیز اسرار پیچیده تولّد و پس از آن اشاره می فرماید و نتیجه می گیرد: تو که نمی توانی به کنه اسرار خلقت خود برسی، چگونه می توانی انتظار داشته باشی به کنه صفات حق راه یابی؟!

می فرماید: «ای مخلوقی که با اندام متناسب آفریده شده ای و در محیط محفوظی، در تاریکی رحم ها و در پرده های تو در توی متعدد پرورش یافته ای» (أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ(1)، وَالْمُنْشَأُ الْمَرْعِیُّ(2)، فِی ظُلُمَاتِ الاَْرْحَامِ، وَ مُضَاعَفَاتِ الاَْسْتَارِ).

آری، دوران جنینی یکی از شگفت انگیزترین و اسرارآمیزترین دوران های خلقت انسان است. نطفه انسان در حالی که در محیطی کاملا بسته و ظلمانی و زیر پرده های مضاعف قرار دارد، مراحل تکامل خود را پی در پی طی می کند و هر روز در مرحله جدیدی گام می نهد. آفرینشی کاملا موزون و منظم و حساب شده را طی می کند و با این که بسیار لطیف و آسیب پذیر است، در آن محیط کاملا محفوظ از آسیب ها برکنار است.

سپس به شرح این مطلب پرداخته، می افزاید: «آفرینش تو از عصاره گِل آغاز شد و در جایگاه مطمئن و محفوظی تا حدّ معین و سرآمد مشخصی قرار داده شدی» (بُدئْتَ مِنْ سُلاَلَة(3) مِنْ طین، وَ وُضِعْتَ فِی قَرَار مَکِین(4) * إِلَی قَدَر مَعْلُوم، وَ أَجَل مَقْسُوم).

اشاره به این که توقف انسان در رحم مادر، کاملا حساب شده است; از نظر کمیّت و کیفیت بدن و از نظر مدت و زمان; که امام(علیه السلام) به یکی با جمله «الی قدر معلوم» اشاره می کند و به دیگری با جمله «واجل مقسوم».

آن گاه به بیان مرحله بعد از استقرار در رحم می پردازد و می فرماید: «در آن هنگام که در شکم مادر مشغول حرکت بودی در حالی که نه قدرت پاسخگویی داشتی و نه توانایی شنیدن سخنی!» (تَمُورُ(5) فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لاَ تُحِیرُ(6) دُعَاءً، وَلاَ تَسْمَعُ نِدَاءً).

این جمله اشاره لطیفی است به حرکت پی در پی جنین در شکم مادر که به صورت شنا کردن در مایع مخصوص پیرامونش می باشد. فرمان حرکت را از درون فطرت و به حکم طبیعت می گیرد، بی آن که از کسی چیزی بخواهد یا پاسخ به کسی بدهد; چرا که نه گوش شنوا دارد و نه زبان گویا; ولی همه نیازهای او از پیش در همان محیط بسته و ظلمانی و تاریک فراهم شده است.

آن گاه به مرحله تولّد و دوران شیرخوارگی در دامان مادر اشاره کرده، چنین می فرماید: «سپس از جایگاه خود به سرایی که هرگز آن را مشاهده نکرده بودی و راهِ به دست آوردن منافعش را نمی شناختی فرستاده شدی» (ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَار لَمْ تَشْهَدْهَا، وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا).

آری، از آن قرار مکین و جایگاه مطمئن وارد دنیایی می شود که با هیچ چیز آشنا نیست; نه غذای لازم را می شناسد و نه راه به دست آوردن آن و نه طرز مصرف آن را; نه از وسایل پیشرفت آگاهی دارد و نه از موانع آن; نه آیین همزیستی را فرا گرفته و نه کار جمعی و گروهی را. اگر دست لطف خداوند دستش را نگیرد و هدایت های تکوینی او شامل حالش نشود، به یقین به ادامه حیات قادر نیست; ولی لطف خدایی که هر چیزی را که آفریده به سر منزل مقصودش هدایت می کند به یاری او می شتابد و به حکم غریزه خداداد از راه های پر پیچ و خم زندگی می گذرد.

لذا درادامه سخن می فرماید: «چه کسی تو را برای به دست آوردن غذا به مکیدن پستان مادرت هدایت کرد؟ و چه کسی موارد نیازها و مقصودت را به تو معرفی نمود؟» (فَمَنْ هَدَاکَ لاِجْتِرَارِ(7) الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ، وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبکَ وَ إِرَادَتِکَ!).

راستی چه کسی به نوزاد، آموخته که غذا و مایه حیات تو در پستان مادر است؟ باید آن را در میان دست های کوچکت بگیری بفشاری و با لب های کوچکت آن را بمکی و به مقدار نیازت از آن بهره گیری؟!!

چه کسی گریستن را با آن صدای سوزناک به او آموخته که همه حاجات خود را به وسیله آن اعلام کند؟! تشنگی، گرسنگی، بیماری، گرما، سرما و نیاز به خواب و استراحت را!!

و جالب این که نوزادهای پرندگان و چارپایان و انواع حیوانات دیگر هر یک به طریق شگفت انگیزی به سوی نیازهایشان جلب و جذب می شوند!

سرانجام در پایان خطبه در یک نتیجه گیری می فرماید: «هیهات! آن کس که از وصف موجوداتی که دارای شکل و اندام و اعضای پیکرند ناتوان است از وصف خالق خویش ناتوان تر می باشد و از شناخت او از طریق صفات مخلوقات دورتر است» (هَیْهَاتَ(8)، إِنَّ مَنْ یَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذی الْهَیْئَةِ وَ الاَْدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ، وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بحُدُود الْمَخْلُوقِینَ أَبْعَدُ!).

آری، به راستی نمی توان شگفتی های جهان آفرینش را شمارش کرد و به عمق اسرار آن راه یافت. جایی که ما از درک آن چه مربوط به مخلوقات محدود خداوند است ناتوانیم چگونه می توانیم به کنه ذات و صفات خدا که در هر جهت نامحدود است راه یابیم؟

ساختمان پیچیده اعصاب، قلب و عروق و ساختمان سلول ها و ژن ها و غرایز مختلفی که آفریدگار در وجود ما به ودیعت نهاده، مسائلی است که هزاران دانشمند در طول قرن ها سال درباره آن مطالعه کرده و در عین حال معترفند که هنوز اسرار ناشناخته در وجود انسان فراوان است تا آن جا که آن دانشمند معروف فرانسوی نام کتاب خود را «انسان، موجود ناشناخته» نهاده است.


نکته:

دوران عجیب جنین:

آن چه در این بخش از خطبه درباره اسرار عجیب آفرینش انسان در دوران جنینی و سپس دوران تولّد و شیرخوارگی بیان شده است با آیات فراوانی هماهنگ است که درباره این اسرار تأکید بر تفکّر می کند. در سوره زمر می خوانیم: «(یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِّنْ بَعْد خَلْق فِی ظُلُمَات ثَلاَث ذَلِکُمُ اللهُ رَبُّکُمْ); او شما را در شکم مادرانتان پیوسته آفرینشی بعد از آفرینش دیگر در میان تاریکی های سه گانه (ظلمت شکم مادر و رحم و مشیمه) می بخشد. این است خداوند، پروردگار شما».(9) و در سوره مؤمنون می خوانیم: «(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ مِنْ سُلاَلَة مِّنْ طِین ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَار مَّکِین ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ); و ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن [رحم] قرار دادیم; سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته] و علقه را به صورت مضغه [چیزی شبیه گوشت جویده شده] و مضغه را به صورت استخوان هایی درآوردیم و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم; سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم; پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است».(10)

امام صادق(علیه السلام) در توحید مفضّل آن را از نشانه های بزرگ توحید و قدرت و عظمت خداوند یاد فرموده است. در کتاب توحید مفضّل از آن حضرت چنین نقل شده: «تو ای مفضّل، به آفرینش انسان بیندیش که نخستین مرحله آن، تربیت جنین در عالم رحم است; در حالی که در میان ظلمت های سه گانه (شکم، رحم و مشیمه) قرار گرفته; در آن جایی که راهی برای درخواست غذا و دفع آزار و جلب منفعت و دور ساختن زیان ها از خود ندارد، خداوند خون عادت را (از طریق بند ناف) به سوی او روان ساخته و همان گونه که آب، گیاهان را آبیاری می کند این خون نیز جنین را آبیاری و تغذیه می کند تا مراحل تکامل خود را بپیماید و آن قدر قوی و محکم شود که بتواند در هوای آزاد زندگی کند... و هنگامی که متولّد می شود آن خون را به شیر تبدیل می کند و به سوی پستان مادرش روان می سازد، طعم و رنگ آن به کلّی دگرگون می گردد و به صورتی که مورد نیاز نوزاد است در می آید...». سپس امام صادق(علیه السلام) به شرح تکامل نوزاد در مراحل مختلف می پردازد و شگفتی ها را یکی پس از دیگری شرح می دهد.(11)

البتّه در این بحث فشرده نمی توان مسائل عجیبی را که در عصر ما از دوران تکامل یک نطفه در مراحل مختلف کشف شده است بازگو کنیم و آن چه را که در فیلم های مستند لحظه به لحظه منعکس است در این جا بیان کنیم ولی همین قدر می گوییم که هزاران نکته باریک تر از مو در این بحث نهفته است و به تعبیر قرآن مجید (خَلْقاً مِّنْ بَعْد خَلْق) و آفرینش های جدید و پی در پی ـ که معمار آفرینش در آن ظلمتکده رحم نقش بر آب می زند ـ از عجیب ترین پدیده های جهان آفرینش است.

مناسب است در این جا به یک نکته از هزاران نکته اشاره کنیم و آن این که جنین در تمام مدّت در درون کیسه ای قرار گرفته که مملوّ از آب غلیظ و لغزنده ای است و جنین در آن شناور است.

این کیسه آب از یک سو دستگاه ضدّ ضربه است که حتی اگر مادر، زمین بخورد و یا حرکات تند و شدیدی داشته باشد آسیبی به جنین نمی رسد. و از سوی دیگر یک وسیله مؤثر تعدیل کننده حرارت است و سبب می شود که سرما و گرمای برون به آسانی روی جنین تأثیر نکند.

دیگر آن که شناور بودن جنین در آن کیسه آب سبب می شود که اعضای او که بسیار لطیف و آسیب پذیرند بر یکدیگر فشار نیاورند.

همچنین جنین را از امواج صداهای ناهنجار بر کنار می دارد و نیز نرمی و لطافت پوست او را حفظ می کند و حتی علاوه بر بند ناف در تغذیه او نیز نقش دارد: (فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ).


پی نوشت:

  1. «سوی» از ماده «تسویه» به معنای تنظیم و نظام بخشیدن و رعایت تناسب اجزای شیء است.

  2. «مرعی» (بر وزن منفی) به معنای چیزی است که مورد رعایت و حفظ و مراقبت قرار گرفته است.

  3. «سلالة» از مادّه «سلّ» (بر وزن حلّ) به معنای عصاره و فشرده و خالص هر چیزی است; از همین رو به معنای برگزیده نیز نقل شده است.

  4. «مکین» از ماده «مکانت» به معنای مقام و منزلت گرفته شده و به مفهوم شخص یا چیزی است که صاحب منزلت و دارای استقرار و ثبات و استحکام باشد و تمام وسایل کار در اختیار او قرار گیرد.

  5. «تمور» از ماده «موْر» (بر وزن قول) به معنای جریان سریع است و به معنای رفت و آمد نیز آمده. این تعبیر در مورد جنین به سبب آن است که در درون کیسه مخصوص همواره در حال حرکت است.

  6. «تحیر» از ماده «حوْر» (بر وزن غوْر) گرفته شده که به معنای رفت و آمد در مکان یا در سخن است و محاوره نیز از همین ماده می باشد; بنابراین «لا تحیر» در عبارت بالا به این معناست که جنین به هیچ سخنی پاسخ نمی گوید و قادر به بیان نیازهای خود نیست.

  7. «اجترار» از ماده «جرّ» به معنای کشیدن است.

  8. «هیهات» اسم فعل است و دوری را می رساند و معنای آن در فارسی معادل «چه دور است» می باشد.

  9. زمر، آیه 6.

  10. مؤمنون، آیه 12-14.

  11. بحارالانوار، جلد 3، صفحه 162.