[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی صفة النبی و أهل بیته و أتباع دینه، و فیها یعظ بالتقوی:
الرسول و أهله و أتباع دینه:
ابْتَعَثَهُ بالنُّورِ الْمُضِیءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِیِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادی وَ الْکِتَاب الْهَادی. أُسْرَتُهُ خَیْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ شَجَرَةٍ، أَغْصَانُهَا مُعْتَدلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ، مَوْلِدُهُ بمَکَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بطَیْبَةَ، عَلَا بهَا ذکْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ، أَرْسَلَهُ بحُجَّةٍ کَافِیَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِیَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِیَةٍ، أَظْهَرَ بهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بهِ الْبدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَیَّنَ بهِ الْأَحْکَامَ الْمَفْصُولَةَ؛ فَ "مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً" تَتَحَقَّقْ شقْوَتُهُ وَ تَنْفَصِمْ عُرْوَتُهُ وَ تَعْظُمْ کَبْوَتُهُ، وَ یَکُنْ مَآبُهُ إِلَی الْحُزْنِ الطَّوِیلِ وَ الْعَذَاب الْوَبیلِ. وَ أَتَوَکَّلُ عَلَی اللَّهِ تَوَکُّلَ الْإِنَابَةِ إِلَیْهِ، وَ أَسْتَرْشدُهُ السَّبیلَ الْمُؤَدِّیَةَ إِلَی جَنَّتِهِ الْقَاصِدَةَ إِلَی مَحَلِّ رَغْبَتِهِ.[/hadith]
خلاصه این خطبه در ذکر مناقب رسول اکرم (ص) و سپس موعظه حسنه و نفرت دادن از دنیاست:
مراد از نور روشنی بخش، نور نبوّت است، و مقصود از برهان آشکار، معجزات و آیاتی است که روشنگر صحّت پیامبری اوست، «منهاج البادی» یا راه آشکار عبارت از شریعت و دین روشن آن حضرت است، و کتاب هادی، قرآن کریم است که به سوی بهشت راهنمایی می کند. معنای این که خاندان او بهترین خاندان می باشد روشن است، واژه «شجره» برای اصل و تبار آن حضرت استعاره شده و معلوم است که قبیله قریش برترین قبایل عرب است، واژه «أغصان» (شاخه ها) برای افراد اهل بیت او مانند علی و همسر و فرزندانش (ع) و همچنین عموها و برادرانش استعاره شده است، و اعتدال این شاخه ها نزدیک بودن آنها به آن حضرت در فضل و شرف است، ثمرات این شاخه ها استعاره برای فضیلتهای علمی و عملی آنهاست، و «تهدّل ثمرات» (آویزان بودن) آنها کنایه است از ظهور و کثرت این فضایل و سهولت دسترسی و استفاده از آنها.
این که مکّه زادگاه آن حضرت، و مدینه محلّ هجرت او در شمار مناقب آن بزرگوار ذکر شده برای این است که مکّه به سبب قرار داشتن خانه خدا یا بیت عتیق در آن دارای شرف، و مدینه به واسطه مردمش که پیامبر اکرم (ص) را در هنگامی که به آنجا هجرت فرمود جا و پناه دادند و به یاریش برخاستند، دارای شرافت و مزیّت است زیرا در همین شهر بود که نامش بلند و آوازه اش پخش گردید و دعوتش گسترش یافت، و در زمانی که پیامبر خدا (ص) به این شهر هجرت فرمود مدینه شهری بی آب و گیاه، و از نعمت و آبادانی کمی برخوردار بود، و مردمی ضعیف و ناتوان داشت که دشمنان آنها بر آنان چیره شده و مشرکان بر آنها قوّت و قدرت یافته بودند، با این همه در این شهر بود که نام آن حضرت بالا گرفت و آوازه اش پیچید و این نیز از آیات و دلائل صدق نبوّت آن پیامبر گرامی (ص) است.
مراد از «حجّت کافیه» در جمله: «أرسله بحجّة کافیة» آیاتی است که در سرکوب دشمنان خدا بر او نازل شده و همچنین موعظه ها و رهنمودهای حیاتبخشی است که قرآن کریم مشتمل بر آنهاست، و نیز وعد و وعیدها و سنّتهای عالی و حکم و امثال و ذکر سرگذشت ملّتهای گذشته و دستورهای پسندیده ای است که قرآن مردم را به بهترین نحو به سوی پروردگار راهنمایی می کند، و همین بس که دلها را از بیماری جهل و نادانی شفا می بخشد، این که فرموده است: و «دعوة متلافیة» برای این است که اسلام نظام اجتماع را که دچار ویرانی و فساد شده بود ترمیم و اصلاح کرد، و تباهی دلهای آنان را تلافی فرمود، و سیاهی پلیدی را از صفحه قلوب آنها بزدود.
«شرائع مجهولة» عبارت از طرق دین و قوانین شریعت إلهی است که تا پیش از ظهور پیامبر اکرم (ص) دسترسی به آنها ممکن نبوده و بدع مدخوله آیینهای اهل جاهلیّت و گناهها و تبهکاریهایی است که در روی زمین مرتکب می شدند.
«أحکام مفصوله» عبارت از احکام دین اسلام است که در شرع تفصیل داده شده و بیان گردیده و اگر کسی دینی جز اینها خواهان شود، از راه راست منحرف شده، و بدبختی او در آخرت محقّق گردیده است، و «تنفصم عروته» یعنی رشته تمسّکی را که برای نجات خود در دست داشته بریده، و لغزش و خطای او برای سفر آخرت بس بزرگ گشته و در نتیجه بر اثر قصوری که در قبال خداوند متعال مرتکب شده خود را دچار اندوهی دراز ساخته و به عذاب جانفرسای دوزخ گرفتار گردانیده است.
سپس امام (ع) بر خدا توکّل می کند توکّلی که همراه با انابه و بازگشت به سوی اوست، یعنی آن چنان توکّلی که با تمام وجود و سراسر دل از غیر او روی گردانیده و تمام امور خویش را به او تفویض کرده است، و از او می خواهد که وی را به راهی که به بهشت منتهی می شود و موجب خشنودی اوست رهنمون گردد.