[hadith]بَیْنَ قَتِیلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِیرٍ، یَخْتِلُونَ بعَقْد الْأَیْمَانِ وَ بغُرُورِ الْإِیمَانِ. فَلَا تَکُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبدَعِ، وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ وَ بُنِیَتْ عَلَیْهِ أَرْکَانُ الطَّاعَةِ، وَ اقْدَمُوا عَلَی اللَّهِ مَظْلُومِینَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظَالِمِینَ، وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّیْطَانِ وَ مَهَابطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّکُمْ بعَیْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَعْصِیَةَ، وَ سَهَّلَ لَکُمْ سُبُلَ الطَّاعَة.[/hadith]

فرموده است: «بین قتیل... مستجیر»:

گویا این عبارت بیان حال کسانی است که در فتنه نخستین به دین خدا متمسّک گشته و بدان پناه برده اند.

فرموده است: «یختلون... و بغرور الإیمان»:

این جملات توصیف احوال همین کشته شدگان و شرح چگونگی ربودن آنهاست، یعنی: آنها به وسیله سوگندها و عهد و پیمانهای دروغ فریب داده می شوند، چنان که حسین بن علی (ع) و یارانش را بدین وسیله فریب دادند، واژه «یختلون» به صورت مبنیّ از برای فاعل نیز روایت شده که در این صورت فاعل آن فتنه انگیزان و پیروان آنهاست.

سپس امام (ع) شنوندگان را نهی می کند که مبادا در صورت ادراک این فتنه ها و مشاهده این رویدادها فتنه انگیزان را یاری، و با بدعتگران همکاری کنند، مراد از «أعلام البدع» یعنی از سران و رهبران این بدعتها نباشند، و در این کار شهرت و آوازه به هم نرسانند که مردم به آنها اقتدا کنند و به دنبال آنها بشتابند همان گونه که به دنبال علم و نشانه می شتابند، در حدیث است که: «هنگام ظهور فتنه همچون شتر بچّه باش که نه پشتی دارد که بر آن سوار شوند، و نه پستانی که آن را بدوشند».

فرموده است: «و أقدموا علی اللّه مظلومین»:

مراد از این که مظلوم بر خدا وارد شوید پذیرفتن ظلم و تن دادن به آن نیست زیرا این خلاف فضیلت عدالت و طرف تفریط آن بوده و رذیلت است، بلکه مراد این است که اگر قدرت یافتید که ظلم و ستمگری کنید دست از آن باز دارید هر چند این خودداری از ستمکاری موجب پذیرش ظلم و تن دادن به آن باشد، بدیهی است این روش، باعث شکستن نفس و جلوگیری از آن در ارتکاب رذیله ظلم است، بویژه در نفوس عرب که بیشتر از دیگران دست ستم دراز می کنند، و از پذیرش ظلم و تن دادن زیر بار مظلومیّت، امتناع دارند، اگر چه این امر مستلزم آن باشد که به ظلم آلوده و به ارتکاب این گناه گرفتار شوند. چنان که شاعر عرب گفته است:

و من لم یذد عن حوضه بسهامه            یهدم و من لا یظلم القوم یظلم

مراد از «مدارج الشّیطان» راههای شیطان است و این راهها همان صفات زشت و خویهای ناپسندی است که شیطان آنها را خوب و پسندیده جلوه داده و مردم را به سوی خود می کشاند، همچنین «مهابط العدوان» محلّها و مواردی است که شیطان در آن فرود می آید و انسان را به تعدّی و ستمکاری وا می دارد که اینها نیز از جمله راههای شیطان به شمار می آید، منظور از «لعق الحرام» کالا یا چیزهایی است که انسان در دنیا از غیر طریق شرعی به دست می آورد، امام (ع) با به کار بردن واژه «لعق» کمی و حقارت متاع دنیا را در مقایسه با لذّات و بهره های آخرت گوشزد فرموده و هشدار داده که واجب است از آنچه نهی کرده دست باز دارند، چنان که فرموده است: کسی که اینها را بر شما حرام کرده شما را زیر نظر دارد و... گفته می شود فلانی او را زیر نظر و چشم و گوش خود دارد، یعنی بر امور او آگاه است، بنا بر این معنای عبارت اخیر این است که کسی که ارتکاب گناه را بر شما حرام کرده، و فرمانبرداری خود را بر شما واجب ساخته، بر احوال شما آگاه، و به آنچه می کنید دانا می باشد، و این سخن از نهی به تنهایی مؤثّرتر و باز دارنده تر است، واژه عین (چشم) مجازا به جای علم به کار رفته است.