[hadith]بَیْنَ قَتِیلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِیرٍ، یَخْتِلُونَ بعَقْد الْأَیْمَانِ وَ بغُرُورِ الْإِیمَانِ. فَلَا تَکُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبدَعِ، وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ وَ بُنِیَتْ عَلَیْهِ أَرْکَانُ الطَّاعَةِ، وَ اقْدَمُوا عَلَی اللَّهِ مَظْلُومِینَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظَالِمِینَ، وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّیْطَانِ وَ مَهَابطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّکُمْ بعَیْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَعْصِیَةَ، وَ سَهَّلَ لَکُمْ سُبُلَ الطَّاعَة.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه‏ السلام، ج‏6، ص: 38-36

وظیفه شما در این فتنه:

بعضی از شارحان نهج البلاغه چنین پنداشته اند که این بخش از خطبه، ارتباط خاصی با بخش های سابق خطبه ندارد ومرحوم سیّد رضی طبق روش گزینشی خود آن را انتخاب کرده و قسمت هایی را که قبل از آن بوده ذکر نکرده است; در حالی که رابطه نزدیکی میان این بخش و بخش های گذشته دیده می شود، زیرا در بخش های پیشین، ویژگی های فتنه هایی که در برابر مردم در آینده وجود داشته است، بیان شده و در این بخش، نتیجه آن فتنه ها و سپس وظیفه مردم در برابر آن بیان می شود.

نخست می گوید: «مردم (در آن زمان) یا کشته می شوند و خونشان به هدر می رود و یا ترسان هستند (و به گوشه ای پناه می برند) و طالب امانند» (بَیْنَ قَتِیل مَطْلُول(1)، وَ خَائِف مُسْتَجِیر).

و در ادامه این سخن می افزاید: «فتنه گران مردم را با سوگندها و تظاهر به ایمان فریب می دهند» (یَخْتِلُونَ(2) بعَقْد الأَیْمَانِ وَ بغُرُورِ الاِْیمَانِ).

آری! فتنه گر برای پیشبرد اهداف شیطانی خود از هر وسیله ای استفاده می کند، کشتن و در هم کوبیدن و در صورت لزوم، تظاهر به ایمان کردن و امان نامه برای افراد نوشتن و بعد همه را به دست فراموشی سپردن.

سپس امام(علیه السلام) به بخشی از وظایف مردم در این فتنه ها و آشوب های سخت اشاره کرده و دستورات پنجگانه ای برای پیروان حق بیان می کنند. نخست می فرماید: «سعی کنید شما پرچم های فتنه ها و نشانه های بدعت نباشید» (فَلاَ تَکُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ، وَ أَعْلاَمَ الْبدَعِ).

اشاره به این که با سردمداران فتنه ها و بدعت ها همکاری نکنید و خود را از این معرکه های خطرناک کنار بکشید. و در دوّمین دستور می افزاید: «از آن چه پیوند جماعت (و جامعه اسلامی) به آن گره خورده و ارکان اطاعت بر آن نباشد، جدا مشوید» (وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ، وَ بُنِیَتْ عَلَیْهِ أَرْکَانُ الطَّاعَةِ).

اشاره به این که تا می توانید قوانین و دستورات الهی را که ضامن بقای جامعه اسلامی و اطاعت پروردگار است، حتی در گیر و دار فتنه ها تا آن جا که می توانید محترم بشمرید; چرا که اگر راه نجاتی از فتنه باشد پیروی ازاین دستورات است. این سخن مخصوصاً برنامه هایی همچون جمعه و جماعت و حج و کمک به محرومان و ستمدیدگان را شامل می شود; چرا که حفظ آن ها سبب نجات از فتنه هاست.

در سوّمین دستور می فرماید: «مظلوم بر خداوند وارد شوید و ظالم وارد نشوید» (وَاقْدَمُوا عَلَی اللّهِ مَظْلُومِینَ، وَلاَ تَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظَالِمِینَ).

مفهوم این سخن آن نیست که تن به ظلم بدهید و تسلیم ظالم شوید; زیرا این کار از نظر اسلام ممنوع و نوعی کمک به ظالم و اعانت بر اثم است; بلکه منظور آن است که اگر بر سر دو راهی قرار گرفتید که یا حقوق مردم را ببرید یا حق شما را ببرند، ترجیح دهید که از حق خود بگذرید تا به ظلم بر دیگران آلوده نشوید. با توجه به قاعده تقدیم اهم بر مهم این کار یک برنامه عادلانه و خداپسندانه است.

و در چهارمین دستور می افزاید: «از گام نهادن در راه های شیطان و سراشیبی های ظلم و عدوان بپرهیزید!» (وَاتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّیْطَانِ وَ مَهَابطَ الْعُدْوَانِ).

اشاره به این که به منطقه خطر (ظلم و فساد) نزدیک نشوید; چرا که لغزشگاه انسان است. تعبیر به «مدارج» (پله ها) و «مهابط» (سراشیبی ها) اشاره به نکته لطیفی است; یعنی شیطان، انسان را از پله های طغیان بالا می برد و هنگامی که به اوج رسید او را به پایین پرتاب می کند و گاه به کنار دره های گناه می کشاند تا پایشان بلغزد و در اعماق کبایر سقوط کنند.

در پنجمین و آخرین دستور می افزاید: «لقمه های حرام را هر چند اندک باشد وارد شکم خود نسازید; چرا که شما در معرض نگاه کسی هستید که گناه را بر شما حرام کرده و راه های اطاعت را برای شما آسان ساخته است» (وَ لاَ تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ(1) الْحَرَامِ، فَإِنَّکُمْ بعَیْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَعْصِیَةَ، وَ سَهَّلَ لَکُمْ سُبُلَ الطَّاعَةِ).

بی شک، به هنگام سلطه ظالمان و بروز فتنه ها اموال حرام در دست مردم زیاد می شود و استفاده از آن آثار بسیار شومی در وجود انسان دارد; قلب را تاریک و انسان را از خدا دور می سازد ودر مسیر شیطان قرار می دهد. امام(علیه السلام) در این زمینه هشدار می دهد و در ضمن می فرماید: هیچ گاه راه طاعت و کسب حلال به روی شما بسته نمی شود; زیرا در هر شرایطی خداوند طرقی برای نجات از معاصی و روی آوردن به طاعت الهی به روی مردم گشوده است.

به گفته نویسنده معروف «مغنیه» بهترین تفسیر برای این جمله و ما بعد آن، همان سخنی است که در خطبه 114 گذشت که می فرمود: إِنَّ الَّذی أُمِرْتُمْ بهِ أَوْسَعُ مِنَ الَّذی نُهِیتُمْ عَنْهُ. وَ مَا أُحِلَّ لَکُمْ أَکْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَیْکُمْ. فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا کَثُرَ، وَ مَا ضَاقَ لِمَا اتَّسَعَ; آن چه به آن مأمور شده اید گسترده تر است از آن چه نهی شده اید و آن چه بر شما حلال شده بیش از آن است که حرام گردید; بنابراین کم را به سبب زیاد ترک گویید و محدودتر را به خاطر گسترده تر رها سازید».


پی نوشت:

  1. «مطلول» کسی است که خون او به هدر رفته است و از ماده «طل» (بر وزن حل) به معنای به هدر رفتن خون است.

  2. «یختلون» یعنی خدعه و نیرنگ می زنند و از ماده «ختل» (بر وزن قتل) به معنای نیرنگ زدن است.

  3. «لعق» جمع در «لعقه» به معنای چیز کم است، به اندازه ای که قاشق یا انگشت می تواند از یک ماده غذایی بردارد.