[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی النهی عن غیبة الناس:

وَ إِنَّمَا یَنْبَغِی لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَیْهِمْ فِی السَّلَامَةِ، أَنْ یَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوب وَ الْمَعْصِیَةِ، وَ یَکُونَ الشُّکْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَیْهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ. فَکَیْفَ بالْعَائِب الَّذی عَابَ أَخَاهُ وَ عَیَّرَهُ ببَلْوَاهُ، أَ مَا ذَکَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْب الَّذی عَابَهُ، بهِ وَ کَیْفَ یَذُمُّهُ بذَنْبٍ قَدْ رَکِبَ مِثْلَهُ، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ رَکِبَ ذَلِکَ الذَّنْبَ بعَیْنِهِ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ فِیمَا سوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ؛ وَ ایْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ یَکُنْ عَصَاهُ فِی الْکَبیرِ وَ عَصَاهُ فِی الصَّغِیرِ [لَجُرْأَتُهُ] لَجَرَاءَتُهُ عَلَی عَیْب النَّاس أَکْبَرُ. یَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِی عَیْب أَحَدٍ بذَنْبهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَ لَا تَأْمَنْ عَلَی نَفْسکَ صَغِیرَ مَعْصِیَةٍ، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَیْهِ. فَلْیَکْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْکُمْ عَیْبَ غَیْرِهِ لِمَا یَعْلَمُ مِنْ عَیْب نَفْسهِ، وَ لْیَکُنِ الشُّکْرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَی مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِیَ [غَیْرُهُ بهِ] بهِ غَیْرُهُ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 278

از سخنان آن حضرت (ع) در نهی از غیبت کردن از مردم [در این خطبه که با عبارت «و انما ینبغی لاهل العصمة و المصنوع الیهم فی السلامه ان یرحموا اهل الذنوب و المعصیة» (همانا برای آنان که اهل عصمت اند و سلامت از گناه برای آنان فراهم است شایسته است که بر بزهکاران و گنه پیشگان رحمت آورند) شروع می شود هیچ گونه بحث تاریخی نیامده است ولی مبحثی بسیار خواندنی و عبرت آموز درباره زشتی غیبت و بر شمردن عیب مردم در غیاب ایشان در چهار فصل آورده است که به راستی بسیار مفید است: فصل نخست، درباره سخنان خداوند و بزرگان در نکوهش غیبت و گوش دادن به آن است که با بخشی از آیه دوازدهم سوره حجرات شروع می شود و خداوند فرموده است «و غیبت مکند برخی از شما برخی را» و سپس به ذکر احادیث و سخنان برخی از زهاد و لطایفی پرداخته و نیکو از عهده بر آمده است. فصل دوم، درباره حکم غیبت از لحاظ دین است که آن را از جهات مختلف بررسی کرده و این روایت را نیز آورده است که معاذ بن جبل روایت می کند و می گوید: در حضور رسول خدا (ص) نام مردی برده شد، گروهی گفتند: چه مرد ناتوانی است. پیامبر (ص) فرمود: از دوست خویش غیبت کردید. گفتند: همان چیزی که در اوست گفتیم. فرمود: اگر چیزی که در او نبود می گفتید بر او تهمت زده بودید. فصل سوم، در علل و انگیزه های غیبت است و فصل چهارم در نشان دادن راه توبه از غیبت. این تذکر برای اطلاع خوانندگان محترمی بود که اگر علاقمند باشند به متن مراجعه کنند.]