[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی وقت الشوری:

لَنْ یُسْرِعَ أَحَدٌ قَبْلِی إِلَی دَعْوَةِ حَقٍّ وَ صِلَةِ رَحِمٍ وَ عَائِدَةِ کَرَمٍ؛ فَاسْمَعُوا قَوْلِی وَ عُوا مَنْطِقِی، عَسَی أَنْ تَرَوْا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْد هَذَا الْیَوْمِ تُنْتَضَی فِیهِ السُّیُوفُ وَ تُخَانُ فِیهِ الْعُهُودُ، حَتَّی یَکُونَ بَعْضُکُمْ أَئِمَّةً لِأَهْلِ الضَّلَالَةِ وَ شیعَةً لِأَهْلِ الْجَهَالَةِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 5، ص: 547-541

وَمِنْ کلام لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ فی وقت الشوری.

از سخنان امام علیه السلام که به هنگام تشکیل شورای شش نفری برای انتخاب خلیفه پس از عمر، ایراد فرمود

.

خطبه در یک گناه:

می دانیم هنگامی که عمر خودرا در آستانه مرگ دید برای تعیین خلیفه بعدی اقدام به تشکیل شورای شش نفره ای کرد که یکی از آنها علی علیه السلام و دیگری عثمان بود. چینش افراد شورا بسیار حساب شده و کاملًا سیاسی بود و از همان آغاز پیدا بود که هدف، کنارگذاشتن علی علیه السلام و روی کارآوردن عثمان نه به عنوان نصب خلیفه پیشین، بلکه به عنوان منتخب شورای بزرگان اسلام

بود که شرح آن در تفسیر خطبه سوّم خطبه شقشقیه گذشت

.

علی علیه السلام که از حوادث پشت برده شوری کاملًا با خبر بود، برای اتمام حجت خطبه ای خواند و به شوراییان هشدار داد که بخش کوتاهی از آن را مرحوم سیّد رضی در این جا آورده است

.

هشدار نسبت به حوادث آینده:

این سخن امام (علیه السلام) در واقع از سه قسمت تشکیل شده است : نخست اشاره به چند فضیلت از فضایل خود می فرماید، نه برای خود ستایی بلکه تا زمینه را برای پذیرش آنان آماده سازد. پس از آن از آنان می خواهد که به منطقش گوش فرا دهند، و اندرزهایش را بپذیرند، که خیر و صلاح و سعادت آنها در آن است، و در قسمت سوّم به حوادث دردناکی که در صورت عدم پذیرش اندرزهایش در جامعه اسلامی روی می دهد، اشاره می فرماید و به آنها هشدار می دهد.

در قسمت اوّل می فرماید : «هیچ کس زودتر از من دعوت حق را اجابت نکرد و به سوی صله رحم و احسان و بخشش همچون من نشتافت» (لَنْ یُسْرِعَ أَحَدٌ قَبْلِی إلَی دَعْوَةِ حَقٍّ، وَ صِلَةِ رَحِم، وَ عَائِدَةِ کَرَم).

در این سه فضیلت بزرگ، ابتدا اشاره به پذیرش اسلام می فرماید : که علی (علیه السلام) نخستین کسی بود که اسلام را پذیرفت، و طبیعی است چنین کسی از همه با هوش تر و نسبت به اسلام دلسوزتر است، و دیگر این که او در صله رحم نیز پیشگام بود، چرا که از آغاز دعوت پیامبر (صلی الله علیه وآله) تا پایان عمرش همواره در کنار او قرار داشت، و در حوادث سخت همچون لیلة المبیت و جنگ احد و مانند آن خودرا سپر بلا برای حفظ جان پیامبر (صلی الله علیه وآله) نمود. و در احسان و بخشش نیز از همه پیشگام تر بودم، تا آن جا که خداوند آیاتی در قرآن در مورد بخشیدن خاتم، در حال رکوع(1)، و یا بخشیدن غذای خود به مسکین و یتیم و اسیر(2)، و یا بخشیدن درهمی پنهان و درهمی آشکار، درهمی در شب و درهمی در روز(3)، نازل فرمود.

سپس با توجه به اعترافی که همگان نسبت به او در این امور داشتند، می فرماید : «اکنون که چنین است، سخنم را بشنوید و گفته هایم را حفظ و نگهداری کنید». (فَاسْمَعُوا قَوْلِی، وَ عُوا مَنْطِقی).

در انتخاب عثمان عجله نکنید، این کار خطرناکی است که عواقب شومی دارد و برای مسلمین بسیار گران تمام می شود.

در ادامه این سخن به شرح آینده تاریک این انتخاب پرداخته، می افزاید : «ممکن است بعد از امروز، در مورد این امر (خلافت) با چشم خود شمشیرهایی را ببینید که، از نیام به درآمده و به پیمان ها خیانت شده ! (و بیعت ها نقض گردیده است) تا آن جا که بعضی از شما پیشوایان اهل ضلالت، و (بعضی دیگر) پیروان اهل جهالت خواهید بود». (عَسَی أَنْ تَرَوْا هذَا الاَْمْرَ مِنْ بَعْد هذَا الْیَوْمِ تُنْتَضَی فِیهِ السُّیُوفُ، وَتُخَانُ فِیهِ الْعُهُودُ، حَتَّی یَکُونَ بَعْضُکُمْ أَئِمَّةً لأَهْلِ الضَّلاَلَةِ، وَ شیعَةً لأَهْلِ الْجَهَالَةِ).

در این که، این پیشگویی اشاره به حوادث قتل عثمان و کشیده شدن شمشیرها و شکستن بیعت ها از سوی کسانی همچون طلحه و زبیر، و مانند آنها است، یا اشاره به شورش ناکثین و قاسطین و مارقین( آتش افروزان جنگ جمل و صفّین و نهروان) می باشد، در میان مفسّران نهج البلاغه گفتگوست.

ولی با توجه به ظروفی که این خطبه در آن ایراد شده، (هنگام شورا برای انتخاب خلیفه سوّم) به نظر می رسد که تفسیر اوّل قویتر است، و همان گونه که امام (علیه السلام) پیش بینی کرده بود با روی کارآمدن عثمان، حیف و میل در بیت المال آغاز شد، و بستگان و اطرافیان او مقامهای حسّاس کشور اسلامی را در اختیار گرفتند، وخودرا روی بیت المال افکندند و هر کاری خواستند با بیت المال مسلمین انجام دادند، و این امر خشم مسلمین را برانگیخت و بر ضد او قیام کردند، گروهی همچون طلحه و زبیر، سردمدار این قیام بودند، و گروهی هم به دنبال آنها افتادند و شد آنچه نمی بایست بشود، در حالی که اگر تعصّبهای خویشاوندی و ملاحظات شخصی بر آن شورای آنچنانی حاکم نمی شد، و خلافت را به دست اهلش می سپردند، نه آن حوادث به وجود می آمد، و نه حوادث نامطلوب بعد از آن، چرا که ریشه های فتنه ناکثین و قاسطین و مارقین را نیز باید در حوادث عصر عثمان جستجو کرد.


نکته:

ریشه اصلی فساد:

در جلد اوّل این کتاب در شرح خطبه سوّم (خطبه شقشقیه) داستان شورای شش نفره عمر را که منتهی به انتخاب عثمان برای خلافت گردید و در واقع توطئه ای بر ضد خلافت علی (علیه السلام) بود آوردیم و بخشی از گفتنی ها به استناد تواریخ معتبر در این زمینه بیان شد. آنچه مناسب است در این جا بر آن بیفزاییم این است که اگر درست در ترکیب این شورای شش نفری و پیامدهای بسیار منفی آن بیندیشیم خواهیم دید که بیشترین مشکلات مسلمین از این شورا برخاست.

حکومت عثمان و سیطره امیه و بنی مروان بر پستهای حساس کشور اسلامی و بیت المال و حکومت معاویه و جنگ های جمل و صفّین و نهروان و پس از آن، حکومت یزید و امثال عبدالملک همه از این پدیده شوم نشأت گرفت.

جالب این که ابن ابی الحدید می گوید : متأسفانه این شورا سبب هر فتنه ای بود که در آن زمان واقع شد و تا دامنه قیامت در جهان اسلام روی می دهد «انّ ذلک کان سبب کلّ فتنة وقعت و تقع إلی أن تنقضی الدُّنیا»(4).

این شورا بود که سرانجام ارزش های اسلامی را کم رنگ و بی رنگ ساخت و ارزشهای جاهلی و معیارهای مادی و دنیوی را بر جامعه اسلامی حاکم کرد و زبان حق گویان را برید، ابوذرها به تبعید کشیده شدند و افراد با شخصیتی همچون عمّار یاسر هنگامی که به نتیجه شورا اعتراض کردند مورد خشم و غضب واقع شدند و هیچ کس به سخنان آنها اعتنا نکرد(5).

خودکامگان بر مرکب غرور و نخوت سوار شدند و جامعه اسلامی را غرق فساد کردند، فساد در حکومت و فساد در ایمان و اخلاق و اگر تعصب های فرقه ای اجازه می داد تحلیل دقیقی روی پیامدهای این شورا شود معلوم می شد چقدر مسلمین از ناحیه این شورا خسارت دیدند.(6)


پی نوشت:

  1. مائده، آیه 55.

  2. دهر، آیه 8 .

  3. بقره، آیه 274.

  4. «تنتضی» از مادّه «نضو و نضی» (بر وزن نظم) به معنی کشیدن شمشیر از غلاف است و یا به معنی خارج شدن از خانه و پریدن رنگ و مانند آن آمده است و در خطبه بالا همان معنی اوّل مراد است.

  5. شرح ابن ابی الحدید، جلد 11، صفحه 11.

سند خطبه:

طبری در کتاب تاریخ خود در شرح حوادث سال 23 هجری (سال کشته شدن عمر) این خطبه را نقل کرده است و ابن ابی الحدید نیز می گوید: این بخشی از خطبه ای است که امام علیه السلام آن را برای اهل شوری بعد از وفات عمر ایراد کرد

.

در کلمات قصار شماره 22 (لنا حق ...) سخنی آمده که آن هم قسمتی از این خطبه راتشکیل می دهد (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 313

).