[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی أمر البیعة:

لَمْ تَکُنْ بَیْعَتُکُمْ إِیَّایَ فَلْتَةً وَ لَیْسَ أَمْرِی وَ أَمْرُکُمْ وَاحِداً، إِنِّی أُرِیدُکُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِیدُونَنِی لِأَنْفُسکُمْ. أَیُّهَا النَّاسُ أَعِینُونِی عَلَی أَنْفُسکُمْ، وَ ایْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بخِزَامَتِهِ، حَتَّی أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ کَانَ کَارِهاً.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 260

از سخنان آن حضرت (ع) [در این خطبه که با عبارت «لم تکن بیعتکم ایای فلتة» (بیعت شما با من ناگهانی و بدون اندیشه نبود) شروع می شود ابن ابی الحدید پس از توضیح درباره چند لغت چند سطری درباره روحیه بیشتر همراهان امیر المومنین علیه السلام نوشته و گفته است:]

اینکه علی می گوید: «من شما را به خاطر خدا می خواهم و شما مرا به خاطر خودتان». بدین معنی است که علی از اطاعت و فرمانبرداری ایشان از خودش چیزی جز نصرت دین خدا و قیام به حدود آن و حفظ حقوق خداوند اراده نفرموده است و آنان را برای حفظ منافع شخصی خود نمی خواسته است و حال آنکه آنان او را برای بهره های نفسی خود از عطا و مقرری و تقرب به وی و فراهم آوردن اسباب جلب منافع دنیایی می خواسته اند. البته که خواص یاران علی علیه السلام او را به همان منظور می خواسته اند که خودش می خواسته است یعنی اقامه حدود شریعت و زنده ساختن معالم آن.