[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی أمر البیعة:

لَمْ تَکُنْ بَیْعَتُکُمْ إِیَّایَ فَلْتَةً وَ لَیْسَ أَمْرِی وَ أَمْرُکُمْ وَاحِداً، إِنِّی أُرِیدُکُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِیدُونَنِی لِأَنْفُسکُمْ. أَیُّهَا النَّاسُ أَعِینُونِی عَلَی أَنْفُسکُمْ، وَ ایْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بخِزَامَتِهِ، حَتَّی أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ کَانَ کَارِهاً.[/hadith]

مفهوم گفتار امام (ع) که فرموده است: بیعت شما با من بی اندیشه و ناگهانی نبود این است که چون بیعت آنها از روی تدبّر و اندیشه بوده کسی نمی تواند پس از انجام یافتن بیعت مخالفت کند، و یا از آن پشیمان گردد، در این عبارت اشاره به بیعت مردم با ابی بکر شده که عمر در باره آن گفت: «کانت بیعة أبی بکر فلتة وقی اللّه شرّها» یعنی: بیعت مردم با ابی بکر ناسنجیده و بدون اندیشه بود، و خداوند مردم را از شرّ آن محفوظ داشت.

فرموده است: «و لیس أمری و أمرکم واحدا»:

این بیان اشاره است به تفاوتی که میان اقدامات امام (ع) و خواستهای آنها وجود دارد، و این تفاوت و اختلاف را با ذکر این که من شما را برای خدا می خواهم روشن می گرداند، و معنای سخن مزبور این است که من از شما پیروی و فرمانبرداری می خواهم تا به یاری شما دین خدا را بر پای دارم، و احکام و حدود او را اجرا کنم و شما مرا برای خودتان می خواهید یعنی برای این که از عطایا و مقام و منزلت و منافع دیگر دنیوی برخوردار شوید.

و پس از این گفتار توبیخ آمیز آنان را مخاطب قرار داده از آنها می خواهد که برای اصلاح احوال خودشان او را یاری کنند، و فرمانبردار او باشند و دستورهایش را به کار بندند، سپس سوگند می خورد که انتقام ستمدیده را خواهد گرفت، و ستمگر را مهار خواهد کرد، استعاره واژه «قود» که به معنای کشیدن است برای توصیف این معناست که او ستمکار را به ذلّت خواهد کشانید، و او را وادار خواهد کرد که حقّ را اذعان کند و به آن تن در دهد، واژه «خزامه» ترشیحی بر این استعاره است، همچنین واژه «منهل» (آبشخور) را برای حقّ، استعاره فرموده است، بدین مناسبت که آبشخور محلّی است که تشنه کامان با رسیدن به آن از رنج تشنگی آسوده می شوند، حقّ نیز چشمه زلالی است که سینه ستمدیدگان به آن شفا می یابد و با رسیدن بدان درد و رنج آنان بر طرف می شود، و توفیق از خداست.