[hadith]وَ ایْمُ اللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَیْفِ الْعَاجِلَةِ لَا تَسْلَمُوا [تَسْلَمُونَ] مِنْ سَیْفِ الْآخِرَةِ، وَ أَنْتُمْ لَهَامِیمُ الْعَرَب وَ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ. إِنَّ فِی الْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اللَّهِ وَ الذُّلَّ اللَّازمَ وَ الْعَارَ الْبَاقِیَ وَ إِنَّ الْفَارَّ لَغَیْرُ مَزیدٍ فِی عُمُرِهِ وَ لَا مَحْجُوزٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ یَوْمِهِ. [مَنْ رَائِحٌ] مَنِ الرَّائِحُ إِلَی اللَّهِ کَالظَّمْآنِ یَرِدُ الْمَاءَ؟ الْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ الْعَوَالِی، الْیَوْمَ تُبْلَی الْأَخْبَارُ، وَ اللَّهِ لَأَنَا أَشْوَقُ إِلَی لِقَائِهِمْ مِنْهُمْ إِلَی دیَارِهِمْ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏5، ص: 271-268

بهشت در سایه نیزه هاست!

امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه برای آماده ساختن اصحاب و یاران خود در میدان نبرد، به سه امر متوسّل می شود: گاه آنها را تهدید نسبت به مسأله فرار از جنگ می کند و گاه از آنها تعریف و تمجید کرده و نقاط مثبتی را که در آنها می بیند بازگو می کند و گاه آنها را به پاداش های الهی تشویق می نماید، بنابراین این بخش از خطبه در سه چیز خلاصه می شود : تهدید، تشویق و تمجید.

در قسمت اوّل می فرماید : «به خدا سوگند اگر از شمشیر دنیا فرار کنید از شمشیر آخرت در امان نخواهید بود!» (وَایْمَ الله لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَیْفِ الْعَاجِلَةِ، لاَ تَسْلَمُوا مِنْ سَیْفِ الاْخِرَةِ).

تعبیر به «سیف الآخرة» (شمشیر آخرت)، اشاره به عذابهای الهی است که دامان فرارکنندگان از میدان جهاد را می گیرد و بی شک فرار از جهاد از بزرگترین گناهان است چرا که گاه فرار چند نفر سبب شکست لشکر عظیمی می گردد و تمدن درخشانی به سقوط کشانده می شود و یا ضربات سنگینی جبران ناپذیری بر پیکر اسلام وارد می شود.

سپس به تمجید آنها پرداخته می فرماید : «شما بزرگان و پیشگامان عرب و شرافتمندان برجسته اید، به یقین در فرار، غضب و خشم الهی، ذلّت همیشگی و ننگ جاودان است، فرارکننده چیزی به عمر خویش نمی افزاید و میان خود و روز مرگش حایلی ایجاد نمی کند» (وَأَنْتُمْ لَهَامِیمُ(1) الْعَرَب، وَالسَّنَامُ(2) الاَْعْظَمُ. إنَّ فِی الْفِرَارِ مَوْجِدَةَ(3) اللهِ وَالذُّلَّ اللاَّزمَ. والْعَارَ الْبَاقِیَ. وَإنَّ الْفَارَّ لَغَیْرُ مَزید فِی عُمُرِهِ. وَلاَ مَحْجُوز(4) بَیْنَهُ وَبَیْنَ یَوْمِهِ).

از یکسو آنها را به عنوان پیشگامان و شخصیتهای برتر عرب که چشمها به سوی آنها دوخته شده است می شمرد، و از سوی دیگر آثار نکبت بار فرار را به آنها یادآور می شود که خشم و غضب الهی و ذلت همیشگی و ننگ جاودانه است و از سوی سوّم این نکته را به آنها یادآور می شود که اگر هدف از فرار عمر بیشتر و زندگی طولانی تر است این هدف با فرار حاصل نمی شود زیرا آن روزی که برای مرگ در سرنوشت انسان رقم زده شده است قابل تغییر نیست.

آری ممکن است انسان تصوّر کند که با فرار عمر طولانی تری خواهد داشت، به فرض که چنین باشد آیا به این عواقب سه گانه، خشم خدا، ذلّت و ننگ ابدی می ارزد.

قرآن مجید، به آنها از شرکت در میدان جهاد نگران بودند که جان آنها در خطر مرگ است می فرماید : «قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمْ الْقَتْلُ إلی مَضاجِعِهِمْ; بگو اگر در خانه های خود بودید آنهایی که کشته شدن بر آنها مقرّر شده بود قطعاً به سوی آرامگاه خود می رفتند و (در همان خانه هایشان) به قتل می رسیدند(5)».

امام (علیه السلام) در آخرین جمله از این فراز آنها را با عباراتی کوتاه و پرمعنی تشویق به جهاد با دشمن می کند :

نخست می گوید : «کیست که با سرعت و نشاط (با جهاد خود) به سوی خدا رود، همچون تشنه کامی که به آب می رسد؟!» (مَنِ الرَّائِحُ(6) إلَی اللهِ کَالظَّمْآنِ یَردُ الْمَاءَ).

سپس می افزاید : «بهشت در سایه نیزه هاست» (الْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ الْعَوَالِی)(7).

و در پایان می فرماید : «امروز اخبار (و اعمال) هر کس آزموده می شود (و مدعیان راستین و دروغین از هم شناخته می شوند) (الْیَوْمَ تُبْلَی الاَْخْبَارُ).

جمله «مَنِ الرَّائِحُ إلَی اللهِ...» اشاره به کسانی است که از روی اراده و علاقه و عشق به سوی شهادت، گام برمی دارند همچون عشق و علاقه تشنگان به آب زلال و گوارا. شبیه همین معنا را امام (علیه السلام) در وصایای قبل از شهادت و بعد از ضربت خوردنش بیان فرموده، می فرماید : «وَمَا کُنْتُ إلاّ کَقَارِب وَرَدَ وَطَالِب وَجَدَ; من نسبت به شهادت، همچون طالب آبی هستم که به چشمه آب می رسد و جوینده ای هستم که گم شده خودرا پیدا کرده است»(8).

وجمله «الْیَوْمَ تُبْلَی الاَْخْبَارُ» در واقع برگرفته از آیه 31 سوره محمّد (صلی الله علیه وآله)است که می فرماید : «وَلَنَبْلُونَّکُمْ حَتّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدیْنَ مِنْکُمْ وَالصّابرِیْنَ وَنَبْلُوا أَخْبَارَکُمْ; به یقین ما همه شما را آزمایش می کنیم تا معلوم شود، مجاهدین واقعی و صابران از میان شما کیانند و اخبار شما را بیازماییم».

تعبیر به «اخبار» یا به معنی «اعمال» است یا به معنی «سخنان و ادّعاها» که همگی در میدان جهاد به آزمون گذاشته می شوند.

جمله «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ الْعَوَالِی» شبیه چیزی است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در میدان جنگ «احد» فرمود : «الْجَنَّةُ تَحْتَ ظِلالِ السُّیُوفِ; بهشت در سایه شمشیرهاست».

جالب این که : یکی از «طایفه انصار» که این سخن را از پیامبر (صلی الله علیه وآله) شنید در حالی که چند خرما به دست داشت و مشغول خوردن آن (برای نیرو گرفتن) بود گفت : به به، میان من و بهشت جز این چند خرما نیست، سپس باقی مانده خرماها را افکند و غلاف شمشیرش را شکست و به لشکر قریش حمله کرد آن قدر جنگید تا کشته شد(9).

و در آخرین جمله این فراز برای تشویق یارانش به جهاد می فرماید : «به خدا سوگند ! من به مبارزه با آنها (شامیان) از آنها به خانه هاشان شایق ترم !» (وَاللهِ لاََنَا أَشْوَقُ إلَی لِقَائِهِمْ مِنْهُمْ إلَی دیَارِهِمْ).

اشاره به این که آنها انگیزه ای برای جهاد ندارند و علاقه دارند هر چه زودتر به خانه هاشان باز گردند ولی من شوق جهاد با دشمنان حق و عدالت در دل دارم، یعنی شما نیز عاشقانه به میدان جهاد بیایید و بدانید در برابر دشمنان بی انگیزه پیروزی با شماست.


پی نوشت:

  1. «اللهامیم» جمع «لُهموم» (بر وزن حُلقوم) انسانهای با شخصیت و اسبهای چابک و پیشتاز است.

  2. «سنام» در اصل به معنی کوهان شتر است وبعد به هر چیز برجسته ای اطلاق شده.

  3. «موجده» از مادّه «وَجد» (بر وزن نجد) به معنی خشم وغضب و گاه به معنی اندوه آمده است. و در این جا به معنی اوّل است.

  4. «محجوز» از مادّه «حجز» به معنی منع کردن است.

  5. آل عمران آیه 154.

  6. «رائح» از مادّه «رواح» به معنی با سرعت دنبال چیزی رفتن است.

  7. «عوالی» جمع «عالیه» در اصل به معنی نوک نیزه است. و گاه به تمام نیزه اطلاق می شود.

  8. «نهج البلاغه» بخش نامه ها، شماره 23.

  9. شرح ابن ابی الحدید، جلد 8 صفحه 6 حدیث «الَجَنَّة تَحْتَ ظِلالِ السُّیُوفِ»، در بحار الانوار، جلد 97، صفحه 13 نیز نقل شده است.