[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی حَثّ أصحابه علی القتال:

فَقَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسرَ، وَ عَضُّوا عَلَی الْأَضْرَاس فَإِنَّهُ أَنْبَی لِلسُّیُوفِ عَنِ الْهَامِ، وَ الْتَوُوا فِی أَطْرَافِ الرِّمَاحِ فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسنَّةِ، وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْش وَ أَسْکَنُ لِلْقُلُوب، وَ أَمِیتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ، وَ رَایَتَکُمْ فَلَا تُمِیلُوهَا وَ لَا تُخِلُّوهَا وَ لَا تَجْعَلُوهَا إِلَّا بأَیْدی شُجْعَانِکُمْ وَ الْمَانِعِینَ الذِّمَارَ مِنْکُمْ، فَإِنَّ الصَّابرِینَ عَلَی نُزُولِ الْحَقَائِقِ هُمُ الَّذینَ یَحُفُّونَ برَایَاتِهِمْ وَ یَکْتَنِفُونَهَا حِفَافَیْهَا وَ وَرَاءَهَا وَ أَمَامَهَا، لَا یَتَأَخَّرُونَ عَنْهَا فَیُسْلِمُوهَا وَ لَا یَتَقَدَّمُونَ عَلَیْهَا فَیُفْرِدُوهَا؛ أَجْزَأَ امْرُؤٌ قِرْنَهُ وَ آسَی أَخَاهُ بنَفْسهِ، وَ لَمْ یَکِلْ قِرْنَهُ إِلَی أَخِیهِ فَیَجْتَمِعَ عَلَیْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِیهِ.[/hadith]

از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که در ترغیب یاران خود به جهاد ایراد فرموده است:

امام (ع) این سخنان را در صفّین ایراد، و در باره ضرورتهای جنگ و کیفیّت نبرد دستورهایی به این شرح صادر فرموده است:

1- این که زره دار در جلو، و بی زره در عقب قرار گیرد، فواید این امر روشن است.

2- دندانها بر هم فشرده شود. حکمت این کار در خطبه های پیش در آن جا که فرموده است: «معاشر المسلمین استشعروا الخشیة»، و همچنین در گفتار آن حضرت به محمّد بن حنفیّه که اگر کوهها از جا کنده شود تو بر جای خود باش بیان، و در این جا نیز تکرار شده است.

3- در پیرامون نیزه ها پیچ و تاب داشتن، علّت آن را امام (ع) در همان جا ذکر فرموده، و آن این است که هرگاه انسان در هنگامی که نیزه را حواله دشمن می کند، پیچ و خم و جست و خیز داشته باشد، کاربرد نیزه بیشتر و فشار آن سخت تر خواهد شد، زیرا جهش و پیچش هنگام زدن نیزه باعث می شود که سینه انسان نیز به همراه دستش به حرکت در آید و نیزه با حرکتی شدیدتر و کاربردی بیشتر بر دشمن فرود آید.

4- فرو خواباندن چشمها، فایده آن همان گونه که ذکر فرموده قویتر شدن دل، و به دست آمدن آرامش بیشتر است، و ضدّ آن خیره شدن و چشم دوختن به سپاه دشمن است، که موجب ترس و سستی می شود، و دشمن آن را نشانه این دو می داند.

5- بی سر و صدا بودن، و این نیز موجب جلوگیری از شکست است، زیرا زیادی سر و صدا و فزونی داد و فریاد نشانه هراس فریاد کنندگان است، و این نیز دشمن را به طمع می اندازد و بر جرأت و گستاخی او می افزاید.

6- این که پرچم را خم نکنید، زیرا خم کردن پرچم باعث می شود که دشمن گمان کند، پریشانی و ناآرامی در صفوف شما پدید آمده است، در نتیجه به طمع افتد و دست به پیشروی زند، علاوه بر این اگر پرچم خم شود از دید سپاهیان ناپدید می گردد، و ممکن است بسیاری از لشکریان نتوانند راه مقصد را تشخیص دهند.

7- پرچم را رها نکنید، در عبارت بعد رها کردن پرچم به معنای خالی گذاردن پیرامون آن تفسیر شده است.

8- این که فرموده است: «لا تجعلوها... منکم»:

یعنی: پرچم را جز به دست دلیر مردان خود نسپارید، و... زیرا پرچم، محور نظم سپاه، و اساس کار و فعالیّت آن است، و ما دام که پرچم برپا و در اهتزاز است، سپاهیان دلگرم و قویدل می باشند، از این رو در نظام جنگ ضروری است پرچم به دست دلیرترین مردان سپاه داده شود.

و گفتار آن بزرگوار که: «فإنّ الصّابرین... فیفردوها» در مقام بیان ویژگیهای پرچمدار و رزمندگانی است که در گرداگرد پرچم از آن نگهبانی می کنند، امام (ع) می فرماید: اینان باید در برابر حقایق تلخ و واقعیّتهای سختی که بی تردید در پیش دارند از بردباری و شکیبایی بسیار برخوردار باشند، تا بتوانند با چالاکی و پایداری پرچم را نگهبانی و اطراف آن را پاسداری کنند، و این سخن به منظور برانگیختن این صفات در آنهاست.

عبارت «لا یتأخّرون عنها... فیفردوها»، بیان چگونگی معنای خالی گذاردن پیرامون پرچم است که پیش از این از آن نهی فرموده بود، واژه های «فیسلموها فیفردوها» بنا به تقدیر أن منصوبند، زیرا جواب نفی می باشند.

9- فرموده است «أجزأ امرؤ قرنه»:

هر کس با هماوردش بجنگد و او را از پای در آورد.

10- «آسی أخاه بنفسه»:

و فعل «أجزء» در جمله پیش هر دو ماضی بوده و معنای امر دارند، و تقدیر جمله قبل «لیجزی امرؤ قرنه» می باشد و «قرن» به معنای دشمن و حریف جنگی است، یعنی هر کسی باید با حریف خود درگیر و در برابر او ایستادگی کند، و در جمله دوم تقدیر آن «لیواس أخاه بنفسه» می باشد، یعنی: با جان خویش نسبت به برادرش همیاری و مواسات کند، و بر اثر اعتماد به برادر همرزمش از برابر حریف خود نگریزد تا این که حریف او با همآورد برادرش همدست شود و او را از پای در آورد.