[hadith]فَلَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ إِنَّ الْقَتْلَ لَیَدُورُ عَلَی الْآباءِ وَ الْأَبْنَاءِ وَ الْإِخْوَانِ وَ الْقَرَابَاتِ، فَمَا نَزْدَادُ عَلَی کُلِّ مُصِیبَةٍ وَ شدَّةٍ إِلَّا إِیمَاناً وَ مُضِیّاً عَلَی الْحَقِّ وَ تَسْلِیماً لِلْأَمْرِ وَ صَبْراً عَلَی مَضَضِ الْجِرَاحِ، وَ لَکِنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِی الْإِسْلَامِ عَلَی مَا دَخَلَ فِیهِ مِنَ الزَّیْغِ وَ الِاعْوِجَاجِ وَ الشُّبْهَةِ وَ التَّأْوِیلِ، فَإِذَا طَمِعْنَا فِی خَصْلَةٍ یَلُمُّ اللَّهُ بهَا شَعَثَنَا وَ نَتَدَانَی بهَا إِلَی الْبَقِیَّةِ فِیمَا بَیْنَنَا رَغِبْنَا فِیهَا وَ أَمْسَکْنَا عَمَّا سوَاهَا.[/hadith]

آنچه پس از این فرموده است که: «و لقد کنّا مع رسول اللّه (ص)... مضص الجراح»، مراد آن حضرت اندک اندک آشنا کردن آنها به چگونگی احوال خود و یاران پیامبر اکرم (ص) است، و این که آنها در رکاب رسول خدا (ص) چگونه جهاد کرده اند، تا با شرح حالات آنها، شاید به گذشتگان تأسّی جویند، و از آنها پیروی کنند.

فرموده است: «و لکنّا إنّما أصبحنا نقاتل إخواننا فی الإسلام... »،

این هشدار و پاسخی است به کسانی که ممکن است بگویند: برادران مسلمان پیشین ما که آن گونه جهاد و ایثار کرده اند، برای این بوده که در حقّانیّت دین خود، و گمراهی کافران و کسانی که با آنان در جنگ بودند، شکّ و تردید نداشتند، امّا جز این نیست که ما با خودمان می جنگیم، و چگونه ممکن است کشتن گروهی مسلمان که تسلیم ما شده و ما را به داوری کتاب خدا فرا خوانده اند، روا باشد، و پاسخ امام (ع) به این معناست که ما از آغاز کار اسلام تا حالا برای پیش برد دعوت دین و فداکاری در راه تحکیم قواعد و برپایی قوانین آن نبرد می کنیم، پیکار ما در آغاز برای تحقّق وجود اسلام در میان مردم بوده، و نبرد کنونی ما برای حفظ ماهیّت و چگونگی و بقای آن است، زیرا چنان که آشکار است فساد و انحراف، و شبهه و تأویل در آن راه یافته است. و اگر احساس کنیم وسیله صحیحی فراهم شده که به واسطه آن خداوند پراکندگی ما را بر طرف می کند، و به سبب آن می توانیم بر اساس پیوندهایی که از نظر اسلام و دین باقی مانده به هم نزدیک شویم، از آن استقبال می کنیم، و ما می جنگیم شاید آن را به دست آوریم.

شاید منظور آن بزرگوار از ذکر این که اگر وسیله ای فراهم شود... این بوده است: که کسانی که سر به نافرمانی برداشته و با او به جنگ پرداخته اند از در اطاعت در آیند و به او بپیوندند، این سخن به منزله صغرای قیاس ضمیر است، که امام (ع) علیه آنان استدلال فرموده است، بدین صورت: هنگامی که به شما گفتم بالا بردن قرآنها بر سر نیزه ها فریب و نیرنگی است که شامیان به کار گرفته اند، و شما آن گونه به من پاسخ دادید... و کبرای قیاس این که هر کس آن گفتار را چنین پاسخی دهد نباید حکمیّت را انکار کند، زیرا بدان رضایت داده است، و نتیجه قیاس این است که آنها از پذیرش حکمیّت نباید خودداری کنند، و توفیق از خداوند است.