[hadith]قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بالْعَمَلِ، فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَی بکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ، مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَد اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ [دَخَلَ] دَخِلَ الْیَقِینُ، حَتَّی کَأَنَّ الَّذی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ [وَضِعَ] وُضِعَ عَنْکُمْ. فَبَادرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ، فَإِنَّهُ لَا یُرْجَی مِنْ رَجْعَةِ الْعُمُرِ مَا یُرْجَی مِنْ رَجْعَةِ الرِّزْقِ، مَا فَاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِیَ غَداً زیَادَتُهُ وَ مَا فَاتَ أَمْس مِنَ الْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ، الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی وَ الْیَأْسُ مَعَ الْمَاضِی، فَـ"اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ".[/hadith]

سپس امام (ع) از این که مردم طلب روزی را بر ادای واجبات رجحان می دهند، به گونه ای که شنوندگان را ملامت آمیز است به سخنان خود ادامه داده سوگند یاد می کند، که این عمل نشانه این است که یقین آنها در باره این که خداوند روزی مردم را تعهّد و تضمین کرده متزلزل شده و دچار شکّ گشته اند، چنان که در قرآن فرموده است: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ» و مراد، آسمان جود و سخای باری تعالی است، و می دانیم که تلاش زیاد برای تحصیل روزی به سبب کمی توکّل بر خداست و این نیز بر اثر ضعف یقین و ناشی از بد گمانی نسبت به اوست، و نتیجه این است که عبد به خود تکیه می کند و به جای توکّل بر خدا به خودش توکل دارد، و به آن جا می رسد که گویا تأمین روزی را که از جانب خدا تضمین شده بر او واجب، و آنچه بر او واجب است، از عهده او ساقط شده است، این سخن امام (ع) برای نمایاندن کمی اعتنای آنان به واجبات الهی است که از آنها روگردانیده و خود را در طلب دنیا مشغول و سرگرم ساخته اند.

14- امام (ع) تذکّر می دهد که لازم است بر ایّام عمر محافظت، و آن را صرف کار آخرت کنند، و این را سزاوارتر و لازمتر از این بدانند که عمر در راه تحصیل رزق و روزی مصروف گردد، زیرا اگر امید هست که رزق از دست رفته، باز گردد، امیدی به بازگشت عمر گذشته نیست، برای این که عمر پیوسته در حال انقضا و نقصان  

است و آنچه از آن سپری شده برگشتنی نیست، بر خلاف رزق و روزی که ممکن است زیاده و افزون گردد، و آنچه در گذشته از آن کم شده تلافی و جبران گردد، بنا بر این عمری که از ویژگیهایش این است که حتّی یک لحظه آن بازگشت نمی کند تا انسان بتواند کاری برای آخرت خود انجام دهد، و با سپری شدن آن همه چیز سپری می شود، لازم است این فرصت را برای تدارک کار آخرت در نظر گرفته و از آن استفاده شود.

این که فرموده است: «الرّجاء مع الجائی»:

(امید با آینده است) مراد رزق و روزی است، و الیأس مع الماضی (نومیدی با گذشته است) منظور عمری است که سپری شده است، و این جمله در تأکید سخنان پیش است.

15- امام (ع) سخنان خود را به منظور استفاده از انوار تابان قرآن با ذکر آیه ای از آن پایان داده است. علّت استشهاد به آیه و استفاده از فروغ روشنی بخش آن در این جا این است که چون گفتار امام (ع) در این زمینه است که شنوندگان را وادار کند، به کار و کوششهایی پردازند که بتوانند نفس سرکش امّاره را رام و در خدمت نفس مطمئنّه قرار دهند، و این عمل، بخشی از ریاضت تهذیب نفس است، و نیز چون تقوا که بخش دیگر این ریاضت است عبارت از زهدی است که زنگار موانع داخلی و خارجی را از صفحه دل بزداید لذا به آیه شریفه استشهاد فرموده است، و چون اسلام همان دین حقّی است که این دو بخش ریاضت تهذیب نفس را در بر دارد، و آیه شریفه نیز مشتمل بر امر به تقوا و مردن به دین اسلام پس از دستور کار و کوشش در جهت آخرت است، ایراد آیه شریفه در ختام کلام نیکو، و متضمّن دستور به کمال رساندن دین و تمام گردانیدن آن است، در پایان توفیق از خداست.