[hadith]مَا بَالُکُمْ تَفْرَحُونَ بالْیَسیرِ مِنَ الدُّنْیَا تُدْرِکُونَهُ وَ لَا یَحْزُنُکُمُ الْکَثِیرُ مِنَ الْآخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ وَ یُقْلِقُکُمُ الْیَسیرُ مِنَ الدُّنْیَا یَفُوتُکُمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ ذَلِکَ فِی وُجُوهِکُمْ وَ قِلَّةِ صَبْرِکُمْ عَمَّا زُوِیَ مِنْهَا عَنْکُمْ کَأَنَّهَا دَارُ مُقَامِکُمْ وَ کَأَنَّ مَتَاعَهَا بَاقٍ عَلَیْکُمْ. وَ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ أَنْ یَسْتَقْبلَ أَخَاهُ بمَا یَخَافُ مِنْ عَیْبهِ إِلَّا مَخَافَةُ أَنْ یَسْتَقْبلَهُ بمِثْلِهِ قَدْ تَصَافَیْتُمْ عَلَی رَفْضِ الْآجِلِ وَ حُبِّ الْعَاجِلِ وَ صَارَ دینُ أَحَدکُمْ لُعْقَةً عَلَی لِسَانِهِ صَنِیعَ مَنْ قَدْ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ وَ أَحْرَزَ [رِضَا] رِضَی سَیِّدهِ.[/hadith]

چهارم- نکوهش شنوندگان از این که دچار احوال و اوضاعی هستند که برای آخرت آنها زیانبار است زیرا آنها از یاد مرگ غافل، و به آروزهای دروغین و حالات دیگری که خطبه تا آخر مشتمل بر آن است، سرگرم هستند. از نظر نحوی فعلهای تملکونه، و تحرمونه، و یفوتکم حال و محلا منصوبند، و عبارت «قلّة صبرکم» عطف بر وجوهکم می باشد، یعنی تا این که آثار ناآرامی و پریشانی در رخسار شما پدیدار می شود، و عبارت «و فی قلّة صبرکم عمّا زوی منها عنکم» یعنی: در کم صبری شما بر آنچه از دسترس شما به دور است.

فرموده است: «و ما یمنع أحدکم أن یستقبل اخاه...»:

یعنی: چه چیزی شما را باز داشته از این که برادر خود را بر عیبی که دارد سرزنش کنید، جز این که بیم دارید که او نیز با شما چنین برخورد کند، زیرا شما با او در این عیب مشارکت دارید، چنان که امام (ع) در عبارت: «تصافیتم علی رفض الآجل» (بر ترک آخرت همدست شده اید) به این معنا تصریح فرموده است.

واژه لعقة (لیسیدن) را برای آنچه در باره اسلام و دین و شهادتین و امثال آنها گفته و شعار داده می شود استعاره آورده است، در حالی که اینها نه در دل ثبات و رسوخ دارد و نه با کردار گوینده برابر است.

واژه صنیع مصدر یا مفعول مطلق فعل صنعتم می باشد که منصوب است، یعنی مانند کسی رفتار می کنید که دستورهای آقایش را انجام داده و خشنودی او را به دست آورده است، وجه تشبیه مشترک بودن ترک کسب رضای مولا، و خودداری از عمل برای اوست.