[hadith]أَلَسْتُمْ فِی مَسَاکِنِ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَطْوَلَ أَعْمَاراً وَ أَبْقَی آثَاراً وَ أَبْعَدَ آمَالًا وَ أَعَدَّ عَدیداً وَ أَکْثَفَ جُنُوداً؟ تَعَبَّدُوا لِلدُّنْیَا أَیَّ تَعَبُّدٍ وَ آثَرُوهَا أَیَّ إِیْثَارٍ، ثُمَّ ظَعَنُوا عَنْهَا بغَیْرِ زَادٍ مُبَلِّغٍ وَ لَا ظَهْرٍ قَاطِعٍ؛ فَهَلْ بَلَغَکُمْ أَنَّ الدُّنْیَا سَخَتْ لَهُمْ نَفْساً بفِدْیَةٍ أَوْ أَعَانَتْهُمْ بمَعُونَةٍ أَوْ أَحْسَنَتْ لَهُمْ‏ صُحْبَةً، بَلْ أَرْهَقَتْهُمْ بالْقَوَادحِ وَ أَوْهَقَتْهُمْ بالْقَوَارِعِ وَ ضَعْضَعَتْهُمْ بالنَّوَائِب وَ عَفَّرَتْهُمْ لِلْمَنَاخِرِ وَ وَطِئَتْهُمْ بالْمَنَاسمِ وَ أَعَانَتْ عَلَیْهِمْ رَیْبَ الْمَنُونِ؛ فَقَدْ رَأَیْتُمْ تَنَکُّرَهَا لِمَنْ دَانَ لَهَا وَ آثَرَهَا وَ أَخْلَدَ إِلَیْهَا حِینَ ظَعَنُوا عَنْهَا لِفِرَاقِ الْأَبَد، وَ هَلْ زَوَّدَتْهُمْ إِلَّا السَّغَبَ أَوْ أَحَلَّتْهُمْ إِلَّا الضَّنْکَ أَوْ نَوَّرَتْ لَهُمْ إِلَّا الظُّلْمَةَ أَوْ أَعْقَبَتْهُمْ إِلَّا النَّدَامَةَ؟ أَ فَهَذهِ تُؤْثِرُونَ، أَمْ إِلَیْهَا تَطْمَئِنُّونَ أَمْ عَلَیْهَا تَحْرِصُونَ

؟

فَبئْسَتِ الدَّارُ لِمَنْ لَمْ یَتَّهِمْهَا وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا عَلَی وَجَلٍ مِنْهَا.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 5، ص: 44-38

 

کمی به گذشته بنگرید!

امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه در ادامه نکوهش دنیای فریبنده و زودگذر، دست مخاطبین خود را گرفته و به اعماق تاریخ گذشته می برد و زندگی قدرتمندان و زورمندان پر سر وصدا و صاحب اموال و آمال را به آنها نشان می دهد، می فرماید: «مگر شما در جایگاه پیشینیان خود زندگی نمی کنید؟ همان ها که عمرشان از شما طولانی تر و آثارشان پابرجاتر وآرزوهایشان درازتر، و نفراتشان فزونتر و لشکرهایشان انبوه تر بود؟» (اَلَسْتُمْ فِی مَساکِنِ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ اَطْوَلَ أَعْمَاراً وَ أَبْقَی آثَاراً وَ اَبْعَدَ آمَالاً وَ اَعَدَّ عَدیداً(1) وَ اَکْثَفَ(2) جُنُوداً).

در این بخش از خطبه امام به پنج امتیاز از پیشینیان اشاره می کند: طول عمر، بقای آثار، درازی آرزوها، فزونی جمعیّت و کثرت لشکرها. امتیازاتی که سبب برتری آشکار آنها می شد. ولی هیچ یک از این امور نتوانست از نفوذ سیل فنا به قصرها و خانه های آنها جلوگیری کند، سرانجام همچون برگهای خشکیده درختان یا پرکاه، روی این سیلاب غلطیدند و رفتند.

امام (علیه السلام) در همین راستا اضافه می فرماید: «آنها دنیا را پرستیدند چه پرستیدنی، و آن را بر همه چیز مقدّم داشتند چه مقدّم داشتنی، اما سرانجام بدون زاد و توشه ای که آنها را به منزلگاه (ابدی) برساند و بدون مرکبی که این راه (پر خوف و خطر) را بپیمایند از آن کوچ کردند» (تَعَبَّدوُا لِلدُّنْیا أَیَّ تَعبُّد وَ آثَروُهَا أَیَّ اِیْثار، ثُمَّ ظَعَنوُا عَنْها بغَیرِ زاد مُبَلِّغ وَ لا ظَهْر قَاطِع).

آری! آنها با آن همه تلاش و کوشش در طریق بندگی دنیا و بکار گرفتن تمام نیروها و استعدادشان در این طریق، بهره ای از آن نبردند و در راه طولانی آخرت که جز با زاد و توشه تقوا و مرکب ایمان قابل پیمودن نیست بی زاد و  مرکب به راه افتادند.

سپس امام (علیه السلام) یاران خودرا مخاطب ساخته می فرماید: «آیا هرگز به شما خبر رسیده که دنیا فدیه ای برای یکی از آنها داده باشد و (تا او را از مرگ یا سکرات آن) رهایی بخشیده باشد؟ یا کمکی به آنها در این مسیر کند؟ یا حدّ اقل هم نشین خوبی برای آنان باشد» (فَهَلْ بَلَغَکُم أَنَّ الدُّنْیا سَخَتْ لَهُمْ نَفْسَاً بفِدْیَة، أَوْ أَعانَتْهُمْ بمَعُونَة، أَو أَحْسَنَتْ لَهُمْ صُحْبَةً).

آری نه نجات کامل یا کمکی در این راه، و نه حتّی مصاحبت شایسته با یک نفر هم از این همه، دنیا نداشته است، آیا این درس عبرت بزرگی برای همه شما نیست؟!

سپس می افزاید: نه تنها به آنها کمکی نکرد و به فدائیان خود نظر مرحمتی ننمود «بلکه به عکس آنها را زیر آفتهای گوناگون پوشانید و طوق حوادث دردناک و کوبنده را بر گردنشان افکند و با انواع شدائد و مشکلات، آنها را ذلیل نمود و به صورت، به خاک افکند و پایمالشان کرد و به یاری گردش روزگار بر ضدّ آنها برخاست». (بَلْ أَرْهَقَتْهمُ(3) بالْقَوادحِ(4) وَ أَوْهَقَتْهُمْ(5) بالْقَوَارِعِ(6) وَ ضَعْضَعَتْهُمْ(7) بالنَّوائِب وَ عَفَّرَتْهُمْ(8) لِلْمناخِرِ وَ وَطِئَتْهُمْ بالْمناسمِ(9) وَ أَعانَتْ عَلَیْهِمْ رَیْبَ الْمَنُونِ(11)).

این تعبیرات حساب شده و کوبنده، اشاره به این است که دنیا، نه این که دنیاپرستان را به کمترین چیزی یاری نکرد، بلکه به عکس با تمام قوّت و قدرت برای کوبیدن و پایمال کردن و نابود ساختن آنها بپاخاست و هر چه در توان داشت بر ضدّ آنها بکار گرفت.

جالب، این که: در بیان کمکهای دنیا از کمکهای بزرگ شروع می کند تا به کوچک می رسد ولی در مورد زیانهایی که به دنیاپرستان رسانده از مراحل پایین تر گرفته و به آخرین مرحله که لگدمال کردن ونابود ساختن است می رساند و این نهایت فصاحت و بلاغت در بیان حقایق تلخ و ناگوار را نشان می دهد و نهایت بیوفایی و پستی دنیا را آشکار می سازد.

سپس امام در یک نتیجه گیری روشن می فرماید: «شما با چشم خود دیدید (و در تواریخ خواندید) که دنیا در برابر دنیاپرستان و کسانی که آن را بر همه چیز مقدّم می داشتند و بر آن تکیه می کردند، هنگام کوچ همیشگی از آن چهره در هم کشید و خودرا کاملاً ناآشنا جلوه داد» (فَقَدْ رَأَیْتُمْ تَنَکُّرَهَا لِمَنْ دَانَ لَهَا وَ آثَرَها وَ أَخْلَدَ(12) إِلَیْهَا حِیْنَ ظَعَنُوا عَنْها لِفِرَاقِ اْلأَبَد).

«آیا دنیا برای دنیاپرستان زاد و توشه ای جز گرسنگی فراهم کرد؟ و جز فشار و تنگی محلّی برای آنها آماده ساخت ؟ و جز ظلمت و تاریکی برای آنها نوری مهیّا نمود؟ (نه هرگز، بلکه آنها را در گورهایی تنگ و تاریک و وحشتناک جای داد) وسرانجام آیا جز ندامت چیزی برای آنها ببارآورد» (وَهَلْ زَوَّدَتْهُمْ إِلاَّ السَّغَبَ(13) أوْ اَحَلَّتْهُمْ إِلاَّ الضَّنْکَ(14) أَوْ نَوَّرَت لَهُمْ إِلاَّ الظُّلْمَةَ أَوْ أَعْقَبَتْهُمْ إِلاَّ النَّدامَةَ).

چگونه بر دنیایی که جز بدبختی و شکست و ناکامی و ظلمت و تاریکی برای دوستدارانش نمی آفریند و سرانجام مایّه ندامت و پشیمانی است تکیه می کنید؟ و خود را برده آن می سازید و آن را بر همه مقدّم می دارید.

در ادامه می فرماید: «آیا چنین دنیایی را بر همه چیز مقدّم می شمرید و بر آن تکیه می کنید و نسبت به آن حرص می ورزید؟! چه بد خانه ای است این دنیا برای کسی که نسبت به آن بدگمان نباشد، در آن (آسوده خاطر زندگی کند و) خوفی نداشته باشد» (اَفَهذهِ تُؤْثِرُونَ أَمْ إِلَیْها تَطْمَئِنُّوْنَ أَمْ عَلَیْها تَحرِصُونَ؟ فَبئْسَتِ الدّارُ لِمَنْ لَمْ یَتَّهِمْها وَلَمْ یَکُنْ فِیْها عَلَی وَجَل مِنْها).

به راستی تعبیراتی از این گویاتر و رساتر درباره بی اعتباری دنیا و سرانجام وحشتناک دنیاپرستان پیدا نمی شود، هدف امام (علیه السلام) از این تأکیدهای پی در پی و تعبیرات بیدارگر و هشداردهنده آن است که در برابر موج دنیاپرستی که به خاطر وفور نعمت های بدست آمده از فتوحات اسلامی، برای گروه زیادی پیدا شده بود و یک باره غرق ناز و نعمت شده بودند و ارزشهای الهی را فراموش کرده، به خواب و خور و لذّات مادی چسبیده بودند، به پاخیزد و خفتگان را بیدار کند و ارزشهای از دست رفته اسلام را زنده نماید و مردم را ـ که مخصوصاً از زمان عثمان به این طرف به بیراهه کشیده بودند ـ به راه بازگرداند.

چه زیبا و جالب است این گونه مواعظ و اندرزهای گویا و رسا برای دنیاپرستان عصر ما که آنها نیز در همان شرایط بلکه بدتر از آن گرفتار شده اند که اگر به هوش نیایند نه دینی باقی می ماند و نه دنیای معقولی.

این تعبیرات هماهنگ با آیات و روایاتی است که در قرآن مجید و کلمات پیامبر و معصومین دیگر آمده است:

در سوره روم آیه 9 می خوانیم: « (أَوَلَمْ یَسیْرُوا فِی الاَْرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کان عاقِبَةُ الَّذیْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا اَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الاَْرْضَ وَعَمَروُها اَکْثَرَ مِمّا عَمَرُوها وَ جائَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بالبَیِّناتِ فَما کان اللهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لِکنْ کانوُا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ); آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟ آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (برای زراعت و آبادی) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خودرا دیدند) خداوند هرگز به آنان ستم نکرد آنها به خودشان ستم می کردند».

و در سوره یونس آیه 7 ـ 8 می فرماید: «(إنَّ الَّذیْنَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بالْحَیوَةِ الدُّنْیا وَاطْمَأَنُّوُا بها وَالَّذِْینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلوُنَ * اُوْلئکَ مَأوْاهُمُ النّارُ بما کانُوا یَکْسبُونَ); آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافلند جایگاهشان آتش است به خاطر کارهایی که انجام می دادند».

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: «مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیا أَثْبَتَ اللهُ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبهِ وَ أَنْطَقَ بها لِسانَهُ وَبَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنْیا دائَها و دَوائَها وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْیا سالِماً; کسی که نسبت به (زرق و برق) دنیا بی اعتنا باشد خداوند حکمت را در دل او برقرار می سازد و زبانش به آن گویا می شود و عیوب دنیا را به او نشان می دهد، دردهای آن و داروهای آن، و او را از دنیا با سلامت (دین و ایمان) بیرون می برد»(15).

در حدیث دیگری از آن حضرت (علیه السلام) آمده است: «مَنْ أَصْبَحَ وَأَمْسی وَالدُّنْیا اَکَبرُ هَّمِّهِ جَعَلَ اللهُ تَعالی الْفَقْرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَلَمْ یَنَلْ مِنَ الدُّنیا إلاّ ما قَسِّمَ اللهُ لَهُ وَمَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسی وَ اْلآخِرَةُ اَکْبَرُ همِّهِ جَعَلَ اللهُ الْغِنی فِی قَلْبهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ; کسی که صبح و شام، دنیا مهمترین خواسته و مقصود او باشد خداوند متعال فقر را پیش روی او قرار می دهد و امور او را پراکنده می کند و از دنیا بهره ای نمی برد جز آنچه برای او مقدّر شده، و کسی که صبح و شام، آخرت، مهمترین مطلوب و مقصود او باشد خداوند غنا و بی نیازی را در قلب او قرار می دهد و امور او را جمع می کند و سامان می بخشد»(16).


پی نوشت:

  1. «عدید» به معنی «عدد» است و گاه به معنی شبیه و مانند نیز آمده و در خطبه بالا به همان معنی اوّل می باشد.

  2. «اکثف» افعل تفضیل از «کثیف» به معنی زیاد و پرپشت است. 

  3. «سخت» از مادّه «سخاوت» به معنی بخشش است.

  4. «ارهقت» از مادّه «ارهاق» به معنی پوشانیدن چیزی با قهر و غلبه است.

  5. «قوادح» جمع «قادحة» به معنی آفت است.

  6. «أوهقت» از مادّه «وَهَق» (بر وزن رمق) گرفته شده که به معنی طوقی است که بر گردن حیوان می اندازند.

  7. «قوارع» جمع «قارعه» به معنی حوادث سخت و کوبنده است.

  8. «ضعضعت» از مادّه «ضعضعة» به معنی خوار و ذلیل کردن و گاه به معنی نابودساختن است.

  9. «عفّرت» از مادّه «تعفیر» به معنی خاک مال کردن و به خاک افکندن است.

  10. «المناسم» جمع «مِنسم» (به کسر میم) به معنی قسمت پایین پای شتر است. 

  11. «رَیبَ المنون» «ریب» به معنی شکّی است که سرانجام پرده از روی آن برداشته شود و به یقین برسد و «منون» به معنی مرگ است و «ریب المنون» به معنی مرگ احتمالی و گاه به معنی حوادث سخت روزگار، می آید که در آغاز مشکوک است و بعد به یقین می پیوندد.

  12. «أخلد» از مادّه «اخلاد» واز ریشه «خلود» گرفته شده است و جمله «أَخْلَدَ اِلَیْها» به این معناست که دنیاپرستان نهایت تمایل به دنیا را دارند و گویی به آن چسبیده اند. 

  13. «سغب» به معنی گرسنگی است. وبه سالهای قطحی «ذو مسغبه» گفته می شود چرا که مردم در آن گرسنه اند.

  14. «ضنک» به معنی سختی و تنگی است و این کلمه همیشه به صورت مفرد به کار می رود. 

  15. اصول کافی، جلد 2، صفحه 128.

  16. اصول کافی، جلد 2، صفحه 319.