[hadith]ذمّ الدنیا:

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بالْعَاجِلَةِ وَ رَاقَتْ بالْقَلِیلِ وَ تَحَلَّتْ بالْآمَالِ وَ تَزَیَّنَتْ بالْغُرُورِ، لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا، غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ حَائِلَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ بَائِدَةٌ أَکَّالَةٌ غَوَّالَةٌ، لَا تَعْدُو إِذَا تَنَاهَتْ إِلَی أُمْنِیَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِیهَا وَ الرِّضَاءِ بهَا أَنْ تَکُونَ کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی سُبْحَانَهُ "کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مُقْتَدراً".[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 5، ص: 25-19

وَمِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ فی ذَمِّ الدُّنَیْا.

از خطبه های امام امیرالمؤمنین علیه السلام است که درباره نکوهش دنیا ایراد فرموده است

.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه به طور کلی -همان گونه که در بالا آمد- پیرامون نکوهش از دنیا سخن می گوید، دنیایی که انسان در زرق و برق و لذات نامشروع و کامجویی های

بی حساب آن غرق می شود و خدا و خلق و سرنوشت خویش را به دست فراموشی می سپارد، دنیایی که ارزشها در آن نادیده گرفته می شود و حلال و حرام و ظلم و عدالت در آن مفهومی ندارد

.

در بخشی از این خطبه سخن از فریبندگی و زرق و برق دنیاست و ظاهری که باطن ندارد

.

ودر بخش دیگر سخن از تحوّل و تغییر و دگرگونیهای دنیا است سخن از نعمتهایی است که جای خودرا به نقمت می دهد و کامیابی هایی که مبدّل به ناکامی می شود

.

در سوّمین بخش از ناپایداری و فناء دنیا سخن می گوید و با تعبیرات تکان دهنده ای حقیقت این امر را روشن می سازد

.

در بخش چهارم دست مردم را می گیرد و به اعماق تاریخ گذشتگان فرو می برد، اقوامی که از قدرتمندترین مردم جهان بودند سرانجام دست اجل گریبان آنها را گرفت و از بالای تخت قدرت به زیر آورده و بر خاک مذلّت کشاند

.

وبالاخره در بخش پایانی از مرگ و مردگان و آنها که روزی در میان ما با شور و نشاط زندگی می کردند و آوازه آنها همه جا پیچیده بود و اکنون خاک سیاه بالینشان شده و شور و نشاط آنان فرو نشسته و آوازه هایشان خاموش شده است سخن می گوید. امام علیه السلام این بخشها را چنان با بیانات دقیق و حساب شده و مؤثّر ذکر می کند که غافل ترین افراد را از خواب غفلت بیدار می سازد و ارواح خفته را بیدار می کند

.

دنیای فریبکار!

امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه نخست همگان را از دنیای فانی و فریبنده بر حذر می دارد و سپس با ذکر هیجده وصف درباره دنیا و فریبندگی آن، ماهیّت واقعی آن را کاملاً بر ملا می سازد، می فرماید :

«امّا بعد (از حمد و ثنای الهی) شما را از دنیا بر حذر می دارم، چرا که ظاهرش شیرین و با طراوت، و در لابه لای شهوات پیچیده شده، به خاطر نقد بودنش جلب توجه می کند و با این که مواهب آن ناچیز است دل ها را به سوی خود می کشاند، آمال و آرزوهای دنیا پرستان را در خود جمع کرده و خودرا به آن آراسته، و زیور فریب به خود پوشانده است» (أَمَّا بَعْدُ فَإنِّی اُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا، فَإنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بالشَّهَواتِ وتحَبَّبتْ بالْعاجِلَةِ وَ رَاقَتْ(1) بالْقَلیْلِ وَ تَحَلَّتْ باْلآمالِ وَتَزَیَّنَتْ باْلغُرُورِ).

امام (علیه السلام) فریبندگی دنیا را از این نظر می داند که ظاهرش شیرین و با طراوت است و انواع شهوات گردا گرد آن را فرا گرفته و چون نقد و آماده است، محبوب دل هاست (و این است معنای تَحَبَّبَتْ بالْعاجِلَةِ).

 تعبیر «راقَتْ بالْقَلِیلِ» اشاره به این است که دنیا متاع اندک خودرا چنان تزیین می کند که دل های دنیاپرستان را مجذوب خود می سازد.

جمله «تَحَلَّت بالاْمالِ» اشاره به این است که زینت دنیا جنبه واقعی ندارد بلکه با پندارها و خیالها و آزروها تزیین شده است; همان گونه که جمله «تَزَیَّنَتْ بالْغُرُورِ» بر همین معنا تاکید می کند، که فریب و نیرنگ، سرمایه اصلی دنیا و عامل تزیین آن است.

این مطلب هنگامی روشن می شود که دورنمای کاخ شاهان و قدرت ظاهری آنها و زرق و برق قصرهای ثروتمندان و لباس ها و مرکب ها و وسایل زندگی زیبا و جذاب آنها را از دور ببینی; که دل ها را سخت تکان می دهد و به خود مشغول می دارد; امّا هنگامی که نزدیک می شویم و در اعماق زندگی آنها فرو می رویم، چیزی جز بدبختی و گرفتاری، مشکلات و ناراحتی ها و ترس از خطرات دشمن و توطئه های حسودان و اختلافات دوستان نمی بینیم.

این تعبیرات در واقع برگرفته از آیات قرآن مجید است :

در دو آیه می خوانیم : (وَمَا الْحَیوةُ الدُّنیا إلاَّ مَتاعُ الغُرُورِ); زندگی دنیا جز وسیله فریب نیست(2)».

در جای دیگر می فرماید : (إنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَة); آنها زندگی زودگذر را دوست دارند(3)».

ودر جای دیگر می فرماید : (زُیِّنَ للِنّاس حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ...); محبّت امور مادی از زنان و فرزندان و اموال هنگفت... در نظر مردم جلوه داده شده است(4)».

ودر جای دیگر می فرماید : «ذَرْهُمْ یَأْکُلوُا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ اْلأَمَلُ; بگذار بخورند و بهره گیرند و آرزوها آن را سرگرم و غافل سازد(5)».

ودر ادامه این سخن می فرماید : «شادمانی و نعمت آن پایدار نیست و از دردها و مشکلاتش کسی در امان نمی باشد، سخت مغرورکننده و زیانبار است، متغیّر و زوال پذیر و پایان گیرنده و نابودشدنی است و (سرانجام) ساکنان خودرا می خورد و هلاک می کند» (لا تَدُومُ حَبْرتُها(6) وَلا تُوْمَنُ فَجْعَتُها، غَرّارَةٌ، ضَرَّارَةٌ حائِلَةٌ(7) زائِلَةٌ نافِدَةٌ(8) بائِدَةٌ(9) أَکّالَةٌ غَوّالَةٌ(10)).

امام (علیه السلام) در این قسمت از سخن خود با تعبیرات بسیار حساب شده از ناپایداری دنیا خبر می دهد، نه زیباییهای آن ادامه دارد نه قدرت، نه ثروت، نه جوانی و نه امنیّت، همه چیز آن در معرض زوال است و با نسیمی دفتر ایّام بر هم می خورد و غافل و بی خبر کسانی هستند که با این حال بر آن تکیه می کنند.

و ادامه داده می فرماید: «آن گاه که زندگی دنیا به حدّ اعلا می رسد و به آرزوی دنیاپرستان جامه عمل می پوشاند و از آن راضی می شوند، بیش از آنچه خداوند متعال (در قرآن) فرموده، نخواهد بود که: زندگی دنیا همچون آبی است که از آسمان فرو می فرستیم و به وسیله آن گیاهان سر به هم آورند، اما چیزی نمی گذرد که خشک می شوند و بادها آن ها را به هر سو پراکنده می سازد و خداوند بر همه چیز قادر است» (لا تَعْدوُ ـ اِذا تَناهَتْ إلی اُمْنِیَّةِ اَهْلِ الرَّغْبَةِ فِیْها وَالرِّضاءِ بهَا ـ أَنْ تَکُونَ کَمَا قَالَ اللهُ تَعَالَی سُبْحانَهُ: «کَمَاء أنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بهِ نَبَاتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیْماً(11) تَذْرُوهُ الرِّیاحُ، وَکانَ اللهُ عَلَی کُلِّ شَیْء مُقْتَدراً».(12)

امام (علیه السلام) در این جا برای اثبات مقصود خود به مثال زیبا و گویایی که قرآن مجید در سوره «کهف» آورده است متوسّل می شود دست انسانها را گرفته و به دشت و صحرا می برد، منظره بهار و پاییز را در نظر آنها مجسّم می سازد که چگونه با نزول باران، زمین می جنبد و گیاهان سربرمی آورند درختان شکوفه می کنند و گلها می خندند و شاخه ها پر برگ و سپس پر میوه می شوند اما با گذشتن چند ماه برگها پژمرده، درختان افسرده، نغمه های مرغان خاموش، شاخه ها برهنه می شوند وهمه چیز پایان می گیرد، آری ! چنین است وضع زندگی انسانها در این دنیای فانی و ناپایدار و چه تشبیه جالب و گویایی!(13)


پی نوشت:

  1. «راقَتْ» از مادّه «روق» (بر وزن ذوق) به معنی سرور ساختن و در شگفتی فرو بردن است. 

  2. آل عمران، آیه 185 و حدید، آیه 20.

  3. انسان، آیه 27.

  4. آل عمران، آیه 14. 

  5. حجر، آیه 3.

  6. «حبره» از مادّه «حبر» (بر وزن ابر) به معنی اثر مطلوب و جالب است.

  7. «حائلة» از مادّه «حول» (بر وزن قول) گرفته شده و به معنی متغیّر است.

  8. «نافدة» از مادّه «نفاد» به معنی فنا و نابودی و پایان یافتن گرفته شده.

  9. «بائدة» از مادّه «بید» (بر وزن صید) گرفته شده که به معنی هلاکت و نابودی است.

  10. «غوّالة» از مادّه «غول» (بر وزن قول) گرفته شده که به معنی ترور و هلاک کردن غافلگیرانه است. 

  11. «هشیماً» از مادّه «هشم» (بر وزن خشم) در اصل به معنای شکستن اشیاء سست است لذا به گیاهان خشک شده خرد شده «هشیم» گفته می شود.

  12. کهف، آیه 45.

سند خطبه

:

این خطبه را گروهی از دانشمندان بزرگ که قبل از مرحوم سیّد رضی وبعد از او می زیسته اند در کتابهای خود نقل کرده اند از جمله

:

ابن شعبه حرّانی در تحف العقول و ابن طلحه شافعی در مطالب السؤول و محمّد بن عمران مرزبانی در موفق آورده اند و ابن اثیر در نهایه لغات پیچیده آن را تفسیر کرده است ولی نقل او در بسیاری از موارد تفاوتهایی با تعبیرات این خطبه دارد (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 244

).

و ابن ابی الحدید در پایان شرح این خطبه می گوید: از کسانی که این خطبه را نقل کرده اند، ابو عثمان جاحظ در کتاب البیان والتبیین است(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 7، صفحه 236

).