[hadith]و من کلام له (علیه السلام) لابنه محمد ابن الحنفیة لما أعطاه الرایة یوم الجمل:

تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَی نَاجِذکَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ ببَصَرِکَ أَقْصَی الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْد اللَّهِ سُبْحَانَهُ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 1، صفحه 572- 570

از سخنان آن حضرت خطاب به پسرش محمد بن حنفیه هنگامی که در جنگ جمل پرچم را به او داد ایراد فرمود:

در این بخش، امام (ع) به چگونگی جنگ و پیکار اشاره کرده و فرزندش را از اضطراب و عقب نشینی نهی کرده و تأکید می کند که اگر کوهها از جا کنده شوند تو از جایت تکان نخور.

سخن امام (ع) به صورت قضیّه شرطیّه متّصله آمده است و تقدیر آن این است که اگر کوهها از جا کنده شوند تو از جایت تکان نخور بدین معنی که هرگز عقب نشینی نکن. وقتی که بنا باشد در مقابل تکان خوردن کوه (به فرض) تکان نخورد قهراً در مقابل تغییرات جزئی دیگر به طریق اولی نباید تغییری در عزم و اراده بر جنگ پدید آورد. بنا بر این سخن امام (ع) مبالغه است برای نهی از عقب نشینی. به دنبال این تأکید پنج دستور به شرح زیر بیان می دارد:

1-  این که در هنگام جنگ دندانها را بر هم بفشارد و این مستلزم دو چیز است:

الف-  دندان بر دندان فشردن مانع سستی و ترس می شود. انسان این حالت را در سرما و ترسی که موجب لرزیدن می شود آزموده است که هر گاه دندانها را بر یکدیگر بفشرد لرزش می ایستد و بر بدن خود مسلّط می شود. 

ب-  در این حالت ضربه به سر زیاد اثر نمی کند، همچنان که امام (ع) در جای دیگر فرموده است دندانها را بر یکدیگر فشار دهید زیرا شمشیرها را از رسیدن به مغز کند می سازد و آن به این دلیل است که در این حالت قدرت و سختی در سر متمرکز می شود. 

2-  جمجمه ات را به خدا بسپار، این کلام استعاره زیبایی است که جمجمه را به وسیله ای تشبیه کرده است که برای استفاده دیگران به عاریه داده می شود و سپس به صاحبش باز می گردد. بنا بر این سود بردن دین خداوند و حزب او از محمّد حنفیّه شباهت پیدا می کند به استفاده کردن از عاریه. 

بعضی از شارحان نهج البلاغه گفته اند در این کلام تذکّری بر محمّد حنفیّه است که در این جنگ کشته نمی شود، زیرا آنچه به خدا عاریه داده شود حتماً به سلامت برمی گردد. و این، اضطراب او را برطرف و دلش را آرام می سازد. 

3-  توصیه می کند که قدمهایش را بر زمین استوار سازد و آنها را همانند میخ محکم کند، زیرا این امر دو فایده دارد:

الف-  اضطراب را فرو می نشاند و تصمیم انسان را بر جنگ دوام می بخشد. 

ب-  چنین حالتی نشانه شجاعت و شکیبایی در ناخوشایندهاست و باعث ضعف و شکست دشمن می شود. 

4-  دستور می دهد که نگاهش را به انتهای لشکر دشمن بیفکند و آن بدین لحاظ است که بداند دشمن چه می کند و به خدعه و حیله گری و موارد ضربه پذیری لشکر توجّه داشته باشد. 

5-  چشمش را نیم باز نگه دارد و این علامت آرامش و پایداری و صدمه ندیدن است، چون با تمام چشم برق شمشیرها را نگریستن موجب ترس می شود و چه بسا موجب ضرر چشم شود، نگاه مطلوب در جنگ غضب آلود و با گوشه چشم مانند شخص کینه دار منتظر فرصت نگاه کردن است، چنان که امام (ع) در جای دیگر فرمود با گوشه چشم و با خشم دشمن را بنگرید. بعد از این که امام (ع) به این پنج ویژگی آگاهی می دهد فرزندش را، متوجّه می سازد که پیروزی از جانب خداست چنان که خداوند فرموده است: «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْری  لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ» و به این وسیله ثبات اعتماد به خدا را با توجّه به آیه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ» تاکید می فرماید.