[hadith]و منها فی ذکر النبی (ص‏لی الله علیه وآله):

حَتَّی أَوْرَی قَبَساً لِقَابسٍ وَ أَنَارَ عَلَماً لِحَابسٍ، فَهُوَ أَمِینُکَ الْمَأْمُونُ وَ شَهِیدُکَ یَوْمَ الدِّینِ وَ بَعِیثُکَ نِعْمَةً وَ رَسُولُکَ بالْحَقِّ رَحْمَةً. اللَّهُمَّ اقْسمْ لَهُ مَقْسَماً مِنْ عَدْلِکَ وَ اجْزهِ مُضَعَّفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ، اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَی بنَاءِ الْبَانِینَ بنَاءَهُ وَ أَکْرِمْ لَدَیْکَ نُزُلَهُ وَ شَرِّفْ عِنْدَکَ مَنْزلَهُ وَ آتِهِ الْوَسیلَةَ وَ أَعْطِهِ السَّنَاءَ وَ الْفَضِیلَةَ، وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ غَیْرَ خَزَایَا وَ لَا نَادمِینَ وَ لَا نَاکِبینَ وَ لَا نَاکِثِینَ وَ لَا ضَالِّینَ وَ لَا مُضِلِّینَ وَ لَا مَفْتُونِینَ‏.

[قال الشریف: و قد مَضی هذا الکلام فیما تقدّم إلا أننا کرّرناه هاهُنا لما فی الروایتین من الاختلاف‏].[/hadith]

بخشی از این خطبه است که در باره پیامبر اکرم (ص) فرموده است:

شریف رضیّ گفته که این خطبه پیش از این آورده شده است، لیکن به سبب اختلافی که با روایت سابق دارد دوباره ذکر شده است.

فرموده است: «حتّی أوری... لحابس»:

این عبارات حاصل گفتاری است که امام (ع) در ستایش پیامبر اکرم (ص) و شرح مجاهدتها و کوششهای آن حضرت در راه دین برای وصول به هدف مذکور بیان فرموده است، واژه قبس را برای انوار فروزان دین استعاره آورده است، زیرا نفوس بشری از اشعّه انوار هدایت آن روشنی می گیرند، همچنین واژه علم (نشانه) را استعاره آورده، و تابش انوار دین را بدان نسبت داده است، و از این دو چیز دانسته می شود:

1-  این که پیامبر گرامی (ص) انواری از خود ظاهر ساخت، و آنها را علم و نشانه قرار داد، تا سالکان و جویندگان راه خدا، که در ظلمت حیرت و شبهت فرو رفته و از رفتار بازمانده و سرگشته و حیرتزده بر جای ایستاده اند هدایت شوند، چنان که خداوند متعال فرموده است: «وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا» و این نشانه ها کنایه از آیات کتاب الهی و سنّت است.

2-  این که مراد از اعلام، ائمّه و پیشوایان دین است، و منظور از تابش انوار او بر آنها، روشن گردانیدن دلهای آنان است به کمالات و علومی که از آن حضرت ظاهر شده است.

فرموده است: «فهو أمینک المأمون»:

یعنی او (پیامبر (ص)) امین وحی توست، و شهیدک یوم الدّین یعنی گواه بر خلق تو در روز رستاخیز است، و بعیثک نعمة یعنی بر انگیخته توست، در حالی که او را برای مردم نعمت قرار دادی تا به هدایت او به بهشت راه یابند، و رسولک بالحقّ رحمة یعنی فرستاده بر حقّ توست که او را برای بندگانت رحمت گردانیدی تا به آتش خشم تو در وادی هلاکت نیفتند «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» پس از این، گفتار خود را با دعا برای آن حضرت ادامه می دهد، و از خدا می خواهد که بهره ای از عدل و داد خویش نصیب او گرداند، و چون مقتضای عدالت الهی ایجاب می کند، کسی را که به پیامبری برگزیده و محلّ رسالت خویش قرار داده او را به بالاترین کمالاتی که برای او مهیّا ساخته برساند، و برای وصول به برترین و بالاترین مرتبه کمال آماده سازد، از این رو امام (ع) خدا را می خواند که بهره وافری از عدل خویش نصیب او گرداند که به سبب آن او را برای وصول به درجات بی منتهای قرب مهیّا گرداند.

فرموده است: «و أجزه مضاعفات الخیر من فضلک»:

چون امام (ع) در باره پیامبر (ص) به آنچه استحقاق دارد دعا کرده بود، در این جا از خداوند می خواهد که هر چه بیشتر به او تفضّل و مرحمت فرماید، و احسان و پاداشی را که آن حضرت استحقاق دارد چند برابر گرداند.

فرموده است: «أللّهمّ أعلِ علی بناء البانین بنائه»:

امام (ع) دعا می فرماید که خداوند پایه های آیینی را که پیامبر (ص) آورده هر چه استوارتر و بنای دینی را که بنیان نهاده است از ادیان پیش بلندتر و افراشته تر بدارد، و در این دعا بنای رفیع کمالات و فضیلتهایی را که پیامبر (ص) برای نفس خویش فراهم فرموده نیز اراده کرده است. واژه بنا بر سبیل استعاره آمده است.

سپس امام (ع) دعا می کند که خداوند با پاداشهای فراوانی که برای او آماده ساخته است وی را نزد خود گرامی بدارد، و بر برتری مقام او در پیشگاه خویش بیفزاید، و آنچه وسیله تقرّب و توسّل به اوست به وی مرحمت فرماید، یعنی آنچه نیروی او را برای وصول به بالاترین مرتبه قرب، کامل می گرداند، و همچنین به او بلندی مقام و برتری تمام مرحمت فرماید.

سپس امام (ع) برای خود دعا می کند و از خدا می خواهد که او را در زمره یاران پیامبر (ص) و از جمله پیروان او قرار دهد، در حالی که بر اوصاف زیر باشد:

«غیر خازین»: یعنی به سبب ارتکاب گناهان و اعمال زشت، رسوا و سرافکنده نباشد، «لا نادمین»: در برابر اوامر الهی کوتاهی نکرده و در فرمانبرداری تقصیر نکرده باشد، «و لا ناکبین» یعنی: از راه راست منحرف نشده و در یکی از دو طرف افراط و تفریط نیفتاده باشد، «و لا ناکثین» یعنی: عهد و میثاقی را که خداوند با بندگانش دارد که تنها او را عبادت و بندگی کنند و دین خود را برای او خالص گردانند، نقض نکرده باشد، و لا ضالّین از راه راست و حدّ اعتدال بیرون نرفته باشد «و لا مفتونین»: فریفته شبهات باطل نشده باشد. توفیق از خداوند است.